آیات الهی برای شناخته شدن خلق شدهاند یا نابودی؟ (۳/۵)
نادر تیموری
ـ ﻣﻮﻟﻮﯼ ﻋﺒﺪﺍﻟﻌﺰﯾﺰ: ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻢ ﮐﺘﺎﺏ ﺗﻬﯿﻪ ﺑﮑﻨﺪ، ﻫﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﮕﯿﺮﺩ؟
ـ ﺑﻬﺸﺘﯽ: ﺑﻠﻪ، ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ
این دیالوگ ﺣﺎﮐﯽ ﺍﺯ «ﻣﻮﻇﻒ ﺑﻮﺩﻥ» ﺩﻭﻟﺖ ﺩﺭ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﺯﯾﺮﺳﺎﺧﺘﻬﺎی ﻻﺯﻡ ﺟﻬﺖ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ ایرانیان ﻏﯿﺮﻓﺎﺭﺱ میباشد. بعلاوه، با نگاهی کوتاه به متون حقوقی بینالمللی میتوان دریافت که ادعای آقای سعیدی مبنی بر اینکه دولتها صرفاً موظف هستند «حق تکلم مشروط به زبانهای محلی» را رعایت نمایند، اساساً بیخود است.
مطابق ماده ۲۶ «اعلامیه جهانی حقوق بشر» هر كس حق دارد از تعليم و تربيت استفاده كند و هدف تعليم و تربيت نیز بايد شكوفايی كامل شخصيت بشری و تقويت احترام به حقوق بشر و آزاديهای اساسی باشد ...
با توجه به اینکه شکوفایی کامل شخصیت هر انسانی در گرو یادگیری و حفظ زبان مادریش بوده و انکار هویت، فرهنگ و زبان انسانها در تضاد با تقویت احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی بوده و باعث لطمات جبران ناپذیری به شخصیت انسانها و روند تعلیم و تربیت کودکان میگردد، نمیتوان حق یادگیری و حفظ فرهنگ و زبان را از یک گروه قومی (اتنیکی) سلب کرد.
ماده ۲۷ «میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی» اعلام میدارد که در كشورهایی كه اقلیت های نژادی، مذهبی یا زبانی وجود دارند، افراد متعلق به این اقلیت ها را نباید از حق تشكیل اجتماع با سایر اعضای گروه خود، بهرهمندی از فرهنگ و ابراز و انجام فرایض دینی و كاربرد زبان خودشان محروم نمود ... در دنیای مدرن سالانه با مرگ صدها زبان که جزو میراث بشری هستند مواجه هستیم که همه آنها زبانهای غیر رسمی هستند که در سیستم آموزشی کشورهای خود جایی ندارند. زبانهای غیر رسمی دیگر هم، با گذشت زمان ضعیف و ضعیفتر شده و هر سال زمان مرگشان نزدیکتر میشود. با توجه به اینکه مرگ هر زبان در حقیقت مرگ یک فرهنگ و یک ملت را رقم میزند، سادهلوحی است که بپذیریم در میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی منظور از «کاربرد زبان»، «تکلم به زبان مذکور در کوچه و بازار و محیط خانواده» باشد. اگر چنین بود، نباید هیچ زبانی با مرگ روبرو میشد.
«اعلامیه حقوق اشخاص متعلق به اقلیتهای ملی یا قومی، مذهبی و زبانی» در ماده یک دولتها را موظف به حمایت از وجود و هویت اقلیتها نموده است: دولتها باید، وجود و هویت اقلیتهای ملی یا قومی، مذهبی و زبانی را در قلمرو سرزمینی خود حمایت نمایند و شرایط ترویج و ارتقای هویت آنان را ترغیب نمایند.
سپس در ماده ۲ برخی از مهمترین حقوق مربوط به اقلیتهای مذکور را چنین مورد شناسایی قرار داده است: افراد متعلق به اقلیتهای ملی یا قومی، مذهبی و زبانی حق دارند از فرهنگشان متمتع گردند، مذهبشان را اجرا و اظهار نمایند و از زبان خودشان در مجامع خصوصی و عمومی به طور آزادانه و بدون هرگونه مداخلهای یا هرگونه تبعیضی استفاده کنند.
ماده ۴ اعلامیه مذکور به تعهدات دولتها در راستای تدابیری که باید جهت تحقق حقوق و آزادیهای اقلیتها اتخاذ نمایند پرداخته شده و در بندهای ۳ و ۴ چنین مقرر کرده است:
ـ دولتها باید در حد امکاناتشان، تدابیری را اتخاذ نمایند تا افراد متعلق به اقلیتها امکان فراگیری یا آموزش به زبان مادری خود را داشته باشند.
ـ دولتها در صورت مقتضی باید تدابیری در عرصه آموزشی اتخاذ نمایند تا آگاهی از تاریخ، سنتها، زبان و فرهنگ اقلیتهایی که در قلمرو سرزمینی آنها به سر میبرند را ترویج نمایند. افراد متعلق به اقلیتها نیز باید امکان یادگیری و شناخت جامعه در تمامیت آن را داشته باشند.
«كنوانسیون حقوق كودک» در ماده ۲۸ ضمن تأکید بر حق دستیابی به حق آموزش بر اساس ایجاد فرصتهای مساوی اعلام میدارد که: كشورهای طرف كنوانسیون، حق كودک را نسبت به آموزش و پرورش به رسمیت میشناسند و برای دستیابی تدریجی به این حق و بر اساس ایجاد فرصتهای مساوی، اقدامات ذیل را معمول خواهند داشت.
منبع: نشریه آغری، شماره ۱۹۵، صفحه ۵، سال شانزدهم، ۱۹ مرداد ۱۳۹۹
@TurkUygarligi
نادر تیموری
ـ ﻣﻮﻟﻮﯼ ﻋﺒﺪﺍﻟﻌﺰﯾﺰ: ﯾﻌﻨﯽ ﻫﻢ ﮐﺘﺎﺏ ﺗﻬﯿﻪ ﺑﮑﻨﺪ، ﻫﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﮕﯿﺮﺩ؟
ـ ﺑﻬﺸﺘﯽ: ﺑﻠﻪ، ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ
این دیالوگ ﺣﺎﮐﯽ ﺍﺯ «ﻣﻮﻇﻒ ﺑﻮﺩﻥ» ﺩﻭﻟﺖ ﺩﺭ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻧﻤﻮﺩﻥ ﺯﯾﺮﺳﺎﺧﺘﻬﺎی ﻻﺯﻡ ﺟﻬﺖ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ ایرانیان ﻏﯿﺮﻓﺎﺭﺱ میباشد. بعلاوه، با نگاهی کوتاه به متون حقوقی بینالمللی میتوان دریافت که ادعای آقای سعیدی مبنی بر اینکه دولتها صرفاً موظف هستند «حق تکلم مشروط به زبانهای محلی» را رعایت نمایند، اساساً بیخود است.
مطابق ماده ۲۶ «اعلامیه جهانی حقوق بشر» هر كس حق دارد از تعليم و تربيت استفاده كند و هدف تعليم و تربيت نیز بايد شكوفايی كامل شخصيت بشری و تقويت احترام به حقوق بشر و آزاديهای اساسی باشد ...
با توجه به اینکه شکوفایی کامل شخصیت هر انسانی در گرو یادگیری و حفظ زبان مادریش بوده و انکار هویت، فرهنگ و زبان انسانها در تضاد با تقویت احترام به حقوق بشر و آزادیهای اساسی بوده و باعث لطمات جبران ناپذیری به شخصیت انسانها و روند تعلیم و تربیت کودکان میگردد، نمیتوان حق یادگیری و حفظ فرهنگ و زبان را از یک گروه قومی (اتنیکی) سلب کرد.
ماده ۲۷ «میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی» اعلام میدارد که در كشورهایی كه اقلیت های نژادی، مذهبی یا زبانی وجود دارند، افراد متعلق به این اقلیت ها را نباید از حق تشكیل اجتماع با سایر اعضای گروه خود، بهرهمندی از فرهنگ و ابراز و انجام فرایض دینی و كاربرد زبان خودشان محروم نمود ... در دنیای مدرن سالانه با مرگ صدها زبان که جزو میراث بشری هستند مواجه هستیم که همه آنها زبانهای غیر رسمی هستند که در سیستم آموزشی کشورهای خود جایی ندارند. زبانهای غیر رسمی دیگر هم، با گذشت زمان ضعیف و ضعیفتر شده و هر سال زمان مرگشان نزدیکتر میشود. با توجه به اینکه مرگ هر زبان در حقیقت مرگ یک فرهنگ و یک ملت را رقم میزند، سادهلوحی است که بپذیریم در میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی منظور از «کاربرد زبان»، «تکلم به زبان مذکور در کوچه و بازار و محیط خانواده» باشد. اگر چنین بود، نباید هیچ زبانی با مرگ روبرو میشد.
«اعلامیه حقوق اشخاص متعلق به اقلیتهای ملی یا قومی، مذهبی و زبانی» در ماده یک دولتها را موظف به حمایت از وجود و هویت اقلیتها نموده است: دولتها باید، وجود و هویت اقلیتهای ملی یا قومی، مذهبی و زبانی را در قلمرو سرزمینی خود حمایت نمایند و شرایط ترویج و ارتقای هویت آنان را ترغیب نمایند.
سپس در ماده ۲ برخی از مهمترین حقوق مربوط به اقلیتهای مذکور را چنین مورد شناسایی قرار داده است: افراد متعلق به اقلیتهای ملی یا قومی، مذهبی و زبانی حق دارند از فرهنگشان متمتع گردند، مذهبشان را اجرا و اظهار نمایند و از زبان خودشان در مجامع خصوصی و عمومی به طور آزادانه و بدون هرگونه مداخلهای یا هرگونه تبعیضی استفاده کنند.
ماده ۴ اعلامیه مذکور به تعهدات دولتها در راستای تدابیری که باید جهت تحقق حقوق و آزادیهای اقلیتها اتخاذ نمایند پرداخته شده و در بندهای ۳ و ۴ چنین مقرر کرده است:
ـ دولتها باید در حد امکاناتشان، تدابیری را اتخاذ نمایند تا افراد متعلق به اقلیتها امکان فراگیری یا آموزش به زبان مادری خود را داشته باشند.
ـ دولتها در صورت مقتضی باید تدابیری در عرصه آموزشی اتخاذ نمایند تا آگاهی از تاریخ، سنتها، زبان و فرهنگ اقلیتهایی که در قلمرو سرزمینی آنها به سر میبرند را ترویج نمایند. افراد متعلق به اقلیتها نیز باید امکان یادگیری و شناخت جامعه در تمامیت آن را داشته باشند.
«كنوانسیون حقوق كودک» در ماده ۲۸ ضمن تأکید بر حق دستیابی به حق آموزش بر اساس ایجاد فرصتهای مساوی اعلام میدارد که: كشورهای طرف كنوانسیون، حق كودک را نسبت به آموزش و پرورش به رسمیت میشناسند و برای دستیابی تدریجی به این حق و بر اساس ایجاد فرصتهای مساوی، اقدامات ذیل را معمول خواهند داشت.
منبع: نشریه آغری، شماره ۱۹۵، صفحه ۵، سال شانزدهم، ۱۹ مرداد ۱۳۹۹
@TurkUygarligi