شاید خود تروما ما را نکشد اما سکوت درباره ی آنچه تجربه کرده ایم ذره ذره روحمان را نابود میکند
در اوایل شروع کارزار آگاهی بخشی درباره ی ایدز، فعالان شعار تأثیرگذاری ساختند: «سکوت = مرگ. »سکوت درباره ی تروما هم به مرگ منتهی میشود مرگ روح.
سکوت انزوای فلاکت بار ناشی از تروما را تقویت میکند. ممکن است تصور کنیم با ساکت ماندن میتوانیم اندوه، وحشت یا خجالتمان را کنترل کنیم؛ اما به زبان آوردن مجال نوع متفاوتی از کنترل را برایمان فراهم می آورد.
احساس اینکه کسی حرفمان را میشنود و درکمان میکند فیزیولوژی مان را تغییر میدهد. توانایی به زبان آوردن احساسات پیچیده و واداشتن دیگری به درک آنها مغز لیمبیک را به کار می اندازد و لحظه ی «آهان فهمیدم را ایجاد میکند. در مقابل، سکوت و درک نکردن دیگران روح ما را می کشد.
این موضوع را با تجربه ی شخصی خودم آموخته ام
مادامی که جایی نداشتم تا بتوانم به این فکر کنم که زندانی شدن در سرداب خانه به وسیله ی پدرم بابت خطاهای سه سالگی چه حسی دارد، همواره ذهنم دغدغه ی تبعید شدگی و رها شدگی داشت تا زمانی که توانستم درباره ی حس آن پسربچه صحبت کنم.
پنهان کردن این که عمویتان در کودکی آزارتان داده باعث میشود تا مستعد واکنش به محرک ها شوید احتمالاً از هر کس و هرچیزی که حتی اندکی شما را به یاد ترومایتان بیندازد اجتناب میکنید. به علاوه ممکن است بین یکی از این دو حالت خجالت زدگی و اضطراب یا بین انفعالی و انفجاری بودن گیر کنید بدون آنکه دلیلش را بدانید.
تا وقتی مخفی کاری میکنید و روی اطلاعات سرپوش می گذارید، اساساً با خودتان در جنگید.پنهان کردن درونی ترین احساساتتان انرژی بسیار زیادی میبرد انگیزه تان برای پیگیری اهداف ارزشمند را به تحلیل میبرد و بی حوصله و خاموشتان میکند.در این حین هورمونهای استرس همچنان به ترشح ادامه میدهند و موجب سردرد، دردهای عضلانی و مشکلات گوارشی میشوند.
توانایی فرد در گفتن این جملات با صدای بلند )) به انسانهای دیگر نشانه ی آن است که بهبود ممکن است شروع شود: «به من تجاوز شد یا شوهرم لت و پارم کرد» یا «والدینم اسمش را گذاشته بودند تربیت؛ اما آزار بود» یا «از وقتی که از جنگ برگشته ام نتوانسته ام به زندگی ام برسم. »
مسئله ی اساسی این است که به خودتان اجازه دهید از دانسته هایتان باخبر باشید و آنها را به زبان بیاورید. این کار شجاعت بسیار زیادی می طلبد.داشتن چشم اندازی از وحشتتان و در میان گذاشتنش با دیگران بار دیگر این احساس را در شما ایجاد میکند که عضوی از نسل بشرید.
لطفا برای دریافت اطلاعات بیشتر و خرید دوره بازگشت به تمامیت(خویشتن)که در ۴فصل ۲۶بخشی هست
به آیدی زیر پیام دهید
@sprit_and_life_admin
گبور_مته نویسنده کتاب "افسانه عادی بودن پزشک مجارستانی کانادایی است. او با سابقه در خانواده درمانی علاقه خاصی به رشد و تروما زخم روانی در دوران کودکی و تأثیرات بالقوه مادام العمر آن بر بهداشت روانی و جسمی، از جمله در بیماری خود ،ایمنی ،سرطان اختلال بیش فعالی و نقص توجه اعتیاد و طیف گسترده ای از موارد دیگر دارد
در اوایل شروع کارزار آگاهی بخشی درباره ی ایدز، فعالان شعار تأثیرگذاری ساختند: «سکوت = مرگ. »سکوت درباره ی تروما هم به مرگ منتهی میشود مرگ روح.
سکوت انزوای فلاکت بار ناشی از تروما را تقویت میکند. ممکن است تصور کنیم با ساکت ماندن میتوانیم اندوه، وحشت یا خجالتمان را کنترل کنیم؛ اما به زبان آوردن مجال نوع متفاوتی از کنترل را برایمان فراهم می آورد.
احساس اینکه کسی حرفمان را میشنود و درکمان میکند فیزیولوژی مان را تغییر میدهد. توانایی به زبان آوردن احساسات پیچیده و واداشتن دیگری به درک آنها مغز لیمبیک را به کار می اندازد و لحظه ی «آهان فهمیدم را ایجاد میکند. در مقابل، سکوت و درک نکردن دیگران روح ما را می کشد.
این موضوع را با تجربه ی شخصی خودم آموخته ام
مادامی که جایی نداشتم تا بتوانم به این فکر کنم که زندانی شدن در سرداب خانه به وسیله ی پدرم بابت خطاهای سه سالگی چه حسی دارد، همواره ذهنم دغدغه ی تبعید شدگی و رها شدگی داشت تا زمانی که توانستم درباره ی حس آن پسربچه صحبت کنم.
پنهان کردن این که عمویتان در کودکی آزارتان داده باعث میشود تا مستعد واکنش به محرک ها شوید احتمالاً از هر کس و هرچیزی که حتی اندکی شما را به یاد ترومایتان بیندازد اجتناب میکنید. به علاوه ممکن است بین یکی از این دو حالت خجالت زدگی و اضطراب یا بین انفعالی و انفجاری بودن گیر کنید بدون آنکه دلیلش را بدانید.
تا وقتی مخفی کاری میکنید و روی اطلاعات سرپوش می گذارید، اساساً با خودتان در جنگید.پنهان کردن درونی ترین احساساتتان انرژی بسیار زیادی میبرد انگیزه تان برای پیگیری اهداف ارزشمند را به تحلیل میبرد و بی حوصله و خاموشتان میکند.در این حین هورمونهای استرس همچنان به ترشح ادامه میدهند و موجب سردرد، دردهای عضلانی و مشکلات گوارشی میشوند.
توانایی فرد در گفتن این جملات با صدای بلند )) به انسانهای دیگر نشانه ی آن است که بهبود ممکن است شروع شود: «به من تجاوز شد یا شوهرم لت و پارم کرد» یا «والدینم اسمش را گذاشته بودند تربیت؛ اما آزار بود» یا «از وقتی که از جنگ برگشته ام نتوانسته ام به زندگی ام برسم. »
مسئله ی اساسی این است که به خودتان اجازه دهید از دانسته هایتان باخبر باشید و آنها را به زبان بیاورید. این کار شجاعت بسیار زیادی می طلبد.داشتن چشم اندازی از وحشتتان و در میان گذاشتنش با دیگران بار دیگر این احساس را در شما ایجاد میکند که عضوی از نسل بشرید.
لطفا برای دریافت اطلاعات بیشتر و خرید دوره بازگشت به تمامیت(خویشتن)که در ۴فصل ۲۶بخشی هست
به آیدی زیر پیام دهید
@sprit_and_life_admin
گبور_مته نویسنده کتاب "افسانه عادی بودن پزشک مجارستانی کانادایی است. او با سابقه در خانواده درمانی علاقه خاصی به رشد و تروما زخم روانی در دوران کودکی و تأثیرات بالقوه مادام العمر آن بر بهداشت روانی و جسمی، از جمله در بیماری خود ،ایمنی ،سرطان اختلال بیش فعالی و نقص توجه اعتیاد و طیف گسترده ای از موارد دیگر دارد