adventure
سرگذشت، حادثه، ماجرا، مخاطره، ماجراجویی، تجارت مخاطره آمیز در معرض مخاطره گذاشتن، دستخوش حوادث کردن، با تهور مبادرت کردن، دل بدریا زدن، خود را به مخاطره انداختن
business
تجارت، کار و کسب، سوداگری، حرفه، دادوستد، کاسبی، بنگاه، موضوع business
drama
درام، نمایش، تئاتر، نمایشنامه drama
event
واقعه، رویداد، اتفاق، پیشامد، سرگذشت event
incident
واقعه، متلاقی، ضمنی، شایع، روی داد، حادثه، حتمی وابسته، تابع
lark
خوشی، شوخی، (انگلیس) روش زندگی، (جانور شناسی) چکاوک و گونه های مشابه آن، قزلاخ، چکاوک شکار کردن، شوخی کردن، از روی مانع با پرش اسب جهیدن، دست انداختن
saga
حماسه، حماسه اسکاندویناوی
story
حکایت، داستان، نقل، روایت، گزارش، شرح، طبقه، اشکوب، داستان گفتن، به صورت داستان در آوردن story
tale
افسانه، داستان، قصه، حکایت، شرح، چغلی، خبرکشی، جمع، حساب
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
سرگذشت، حادثه، ماجرا، مخاطره، ماجراجویی، تجارت مخاطره آمیز در معرض مخاطره گذاشتن، دستخوش حوادث کردن، با تهور مبادرت کردن، دل بدریا زدن، خود را به مخاطره انداختن
business
تجارت، کار و کسب، سوداگری، حرفه، دادوستد، کاسبی، بنگاه، موضوع business
drama
درام، نمایش، تئاتر، نمایشنامه drama
event
واقعه، رویداد، اتفاق، پیشامد، سرگذشت event
incident
واقعه، متلاقی، ضمنی، شایع، روی داد، حادثه، حتمی وابسته، تابع
lark
خوشی، شوخی، (انگلیس) روش زندگی، (جانور شناسی) چکاوک و گونه های مشابه آن، قزلاخ، چکاوک شکار کردن، شوخی کردن، از روی مانع با پرش اسب جهیدن، دست انداختن
saga
حماسه، حماسه اسکاندویناوی
story
حکایت، داستان، نقل، روایت، گزارش، شرح، طبقه، اشکوب، داستان گفتن، به صورت داستان در آوردن story
tale
افسانه، داستان، قصه، حکایت، شرح، چغلی، خبرکشی، جمع، حساب
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS
@SpecialIELTS