هیچ دردی تلختر از این نیست که در میان آدمیان باشی و همچنان در تنهایی خود غرق شوی. گویی واژگانم به زبانی فراموششدهاند که هیچکس دیگر نمیفهمد، گویی هرچه بیشتر سخن میگویم، دیوار میان من و دنیا بلندتر میشود. آیا سرنوشت من این است که همچون سایهای بیصدا در هیاهوی آدمیان گم شوم؟ یا شاید حقیقت این است که هیچگاه کسی نبود که مرا بفهمد، و این تنهایی، از همان آغاز، تقدیر محتوم من بود.