⚙️ بروز توسعه ساخت و ساز، در شکست سازوکارها
⚖️ توازن همه چیز است!
🔖 نکات کلیدی مصاحبه با دکتر محمد فاضلی، جامعه شناس
🗓 این مصاحبه در مردادماه ۱۴۰۰ توسط پویش فکری توسعه انجام شده است.
@pooyeshfekri
▫️من توسعه را وضعیتی میدانم که در قدرت نسبی بین دولت و جامعه رخ میدهد. به گمان من وضعیت توسعهیافتگی وضعیتی است که در آن، جامعه و دولت بعد از هزاران سال به یک توازن قدرتی رسیدهاند.
▫️بهنحویکه دولتها ضمن اینکه حفظ نظم میکنند و ضمن اینکه کارویژه اصلیشان، یعنی تولید کالاهای عمومی (مثل نظم، امنیت، قانون و تضمین حقوق) را انجام میدهند، قادر نیستند آنچه را که دلخواهشان است و آنچه که صرفاً منافع حاکمان است، بر مردم تحمیل کنند.
▫️در طرف مقابل هم، مردم علیرغم اینکه تکثر دارند، میتوانند منافعشان را دنبال کنند، میتوانند اعتراض کنند و میتوانند قدرت حکومت را به چالش بکشند، قادر و مایل نیستند که نظم و امنیت را بهم بریزند و موجب فروپاشی نظم سیاسی شوند.
▫️بنابراین من تصور میکنم که توسعه در بالاترین سطحش، رسیدن به این توازن میان دولت و جامعه است. چون در این توازن، وقتی دولت و جامعه همدیگر را تکمیل میکنند و هر دو به اندازه کافی قدرتمند هستند، که دولت بر اثر اعتراض واکنش مردم فرونپاشد و مردم هم در مقابل قدرت دولت، له نشوند. وقتی این توازن برقرار میشود، ظرفیت جامعه برای پاسخگویی به نیاز نیز بیشتر میشود.
▫️وجه دیگری از توسعه، ایجاد ظرفیتهای رفع نیاز از آدمیان، در جامعه است. یعنی جامعه توسعهیافته جامعهای است که میتواند نیازهای انسان و جمعیتش را بهتر برطرف کند.
▫️حالا ممکن است که شما این نیازها را در افق بلندمدت در نظر بگیرید، همان چیزی که به آن توسعه پایدار میگویند؛ یعنی بگویید که نهتنها نیازهای این نسلمان را برطرف میکنیم، بلکه منابعمان را بهگونهای مصرف میکنیم که این جامعه بتواند تا سه هزار سال دیگر هم سرپا بماند.
▫️اصولا دو نیاز بنیادی وجود دارد؛ یکی سلامت در معنای گسترده آن - سلامت روحی و جسمی - و یکی «autonomy» یا خودمختاری یا احساس کنترل بر خود، سرنوشت، آرزوها و امیال و کنترل کردن مسیر زندگی است و در اصل به اراده و رابطه با دیگران، به سیاست، به قدرت و به جامعه مرتبط است.
▫️جوامع به میزانی که امکان برآورده شدن این دو نیاز را به جمعیتهایشان میدهند، توسعهیافته هستند. وقتی سطح نیازها را به دو بخش سلامت و خودمختاری تقسیم میکنیم، طبیعتاً نیازهای توسعهای دو دسته میشوند. آن بخش سلامتش، بخش مادی شده که البته بعد روحی، معنوی و ذهنی را نیز شامل میشود و حفظ کردن آن autonomy و خودمختاری نیز، یک وجه سیاسی - سیاسی به معنای روابط قدرت پیدا میکند.
▫️شما وقتی میتوانید خودمختاری خودتان را حفظ کنید که بتوانید خودتان را در مقابل قدرت خودسر دیگران حفظ و کنترل کنید. پس توسعه در وجه نیازها نیز، یک وجه سیاسی پیدا میکند که با autonomy گرهخورده است. جمع این دو با هم است که میتواند عنصر شادی را ایجاد کند؛ و به نظر من غایت توسعه، شادی است؛ یعنی یک رضایت درونی، یک حس خوب بودن.
▫️ما در مرحله توازن دولت و جامعه، فعلاً در یک وضعیت بسیار نامتوازنی هستیم. به گونهای که حاکمیت سیاسی میتواند خودش، انگارههایش و مطلوبهایش را بر مردم تحمیل کند و جامعه خیلی توانایی مقابله کردن، یا متوازن کردن و دفاع از منافع خود را در مقابل حاکمیت ندارد.
▫️به گمان من، بقیه مسائل توسعهنیافتگی ما نیز از همین ناشی میشود. وقتی این توازن برقرار نیست، آنچه که سرنوشت را تعیین میکند، ایدههای حکمرانان است.که اگر این ایدهها ضدّ توسعه و یا برداشتهای غلطی باشند، مسیر بسیار خطرناکی طی میشود و رابطه بین ایدئولوژی و ذهنیت حاکمان با توسعه خیلی معنادار میشود.
▫️از نظر من توسعه، دو وجه ساختوسازی و سازوکاری دارد. سازوکارهای توسعه - قاعده گذاری - همان چیزی است که به آن نهاد میگویند. در واقع همان چیزی که نورث از آن به عنوان قواعد بازی، یاد میکند. زمانی که این قاعده رعایت نمیشود، توسعه زیرساختی نیز متوقف میشود.
▫️در نتیجه ما با یک توسعه نامتوازن به معنای توسعه به نفع دولت و قدرت دولت، توسعه به نفع ساختوساز و نه سازوکارها، توسعه به نفع برآورده شدن برخی از نیازهای سلامت یا مادی و به ضرر نیازهای خودمختاری، رو به رو هستیم و نتیجه هر سه اینها در درازمدت سبب میشود که آن وجوه توسعهیافته نیز از دست رفته و در نهایت دولتها در دراز مدت اضمحلال پیدا کنند...
📃 برای خواندن متن تفصیلی این مصاحبه کلیک کنید.
🤝 برای ادامه گفتگوی مصاحبه ای توسعه با صاحب نظران دیگر میتوانید از این فعالیت حمایت کنید.
⚖️ توازن همه چیز است!
🔖 نکات کلیدی مصاحبه با دکتر محمد فاضلی، جامعه شناس
🗓 این مصاحبه در مردادماه ۱۴۰۰ توسط پویش فکری توسعه انجام شده است.
@pooyeshfekri
▫️من توسعه را وضعیتی میدانم که در قدرت نسبی بین دولت و جامعه رخ میدهد. به گمان من وضعیت توسعهیافتگی وضعیتی است که در آن، جامعه و دولت بعد از هزاران سال به یک توازن قدرتی رسیدهاند.
▫️بهنحویکه دولتها ضمن اینکه حفظ نظم میکنند و ضمن اینکه کارویژه اصلیشان، یعنی تولید کالاهای عمومی (مثل نظم، امنیت، قانون و تضمین حقوق) را انجام میدهند، قادر نیستند آنچه را که دلخواهشان است و آنچه که صرفاً منافع حاکمان است، بر مردم تحمیل کنند.
▫️در طرف مقابل هم، مردم علیرغم اینکه تکثر دارند، میتوانند منافعشان را دنبال کنند، میتوانند اعتراض کنند و میتوانند قدرت حکومت را به چالش بکشند، قادر و مایل نیستند که نظم و امنیت را بهم بریزند و موجب فروپاشی نظم سیاسی شوند.
▫️بنابراین من تصور میکنم که توسعه در بالاترین سطحش، رسیدن به این توازن میان دولت و جامعه است. چون در این توازن، وقتی دولت و جامعه همدیگر را تکمیل میکنند و هر دو به اندازه کافی قدرتمند هستند، که دولت بر اثر اعتراض واکنش مردم فرونپاشد و مردم هم در مقابل قدرت دولت، له نشوند. وقتی این توازن برقرار میشود، ظرفیت جامعه برای پاسخگویی به نیاز نیز بیشتر میشود.
▫️وجه دیگری از توسعه، ایجاد ظرفیتهای رفع نیاز از آدمیان، در جامعه است. یعنی جامعه توسعهیافته جامعهای است که میتواند نیازهای انسان و جمعیتش را بهتر برطرف کند.
▫️حالا ممکن است که شما این نیازها را در افق بلندمدت در نظر بگیرید، همان چیزی که به آن توسعه پایدار میگویند؛ یعنی بگویید که نهتنها نیازهای این نسلمان را برطرف میکنیم، بلکه منابعمان را بهگونهای مصرف میکنیم که این جامعه بتواند تا سه هزار سال دیگر هم سرپا بماند.
▫️اصولا دو نیاز بنیادی وجود دارد؛ یکی سلامت در معنای گسترده آن - سلامت روحی و جسمی - و یکی «autonomy» یا خودمختاری یا احساس کنترل بر خود، سرنوشت، آرزوها و امیال و کنترل کردن مسیر زندگی است و در اصل به اراده و رابطه با دیگران، به سیاست، به قدرت و به جامعه مرتبط است.
▫️جوامع به میزانی که امکان برآورده شدن این دو نیاز را به جمعیتهایشان میدهند، توسعهیافته هستند. وقتی سطح نیازها را به دو بخش سلامت و خودمختاری تقسیم میکنیم، طبیعتاً نیازهای توسعهای دو دسته میشوند. آن بخش سلامتش، بخش مادی شده که البته بعد روحی، معنوی و ذهنی را نیز شامل میشود و حفظ کردن آن autonomy و خودمختاری نیز، یک وجه سیاسی - سیاسی به معنای روابط قدرت پیدا میکند.
▫️شما وقتی میتوانید خودمختاری خودتان را حفظ کنید که بتوانید خودتان را در مقابل قدرت خودسر دیگران حفظ و کنترل کنید. پس توسعه در وجه نیازها نیز، یک وجه سیاسی پیدا میکند که با autonomy گرهخورده است. جمع این دو با هم است که میتواند عنصر شادی را ایجاد کند؛ و به نظر من غایت توسعه، شادی است؛ یعنی یک رضایت درونی، یک حس خوب بودن.
▫️ما در مرحله توازن دولت و جامعه، فعلاً در یک وضعیت بسیار نامتوازنی هستیم. به گونهای که حاکمیت سیاسی میتواند خودش، انگارههایش و مطلوبهایش را بر مردم تحمیل کند و جامعه خیلی توانایی مقابله کردن، یا متوازن کردن و دفاع از منافع خود را در مقابل حاکمیت ندارد.
▫️به گمان من، بقیه مسائل توسعهنیافتگی ما نیز از همین ناشی میشود. وقتی این توازن برقرار نیست، آنچه که سرنوشت را تعیین میکند، ایدههای حکمرانان است.که اگر این ایدهها ضدّ توسعه و یا برداشتهای غلطی باشند، مسیر بسیار خطرناکی طی میشود و رابطه بین ایدئولوژی و ذهنیت حاکمان با توسعه خیلی معنادار میشود.
▫️از نظر من توسعه، دو وجه ساختوسازی و سازوکاری دارد. سازوکارهای توسعه - قاعده گذاری - همان چیزی است که به آن نهاد میگویند. در واقع همان چیزی که نورث از آن به عنوان قواعد بازی، یاد میکند. زمانی که این قاعده رعایت نمیشود، توسعه زیرساختی نیز متوقف میشود.
▫️در نتیجه ما با یک توسعه نامتوازن به معنای توسعه به نفع دولت و قدرت دولت، توسعه به نفع ساختوساز و نه سازوکارها، توسعه به نفع برآورده شدن برخی از نیازهای سلامت یا مادی و به ضرر نیازهای خودمختاری، رو به رو هستیم و نتیجه هر سه اینها در درازمدت سبب میشود که آن وجوه توسعهیافته نیز از دست رفته و در نهایت دولتها در دراز مدت اضمحلال پیدا کنند...
📃 برای خواندن متن تفصیلی این مصاحبه کلیک کنید.
🤝 برای ادامه گفتگوی مصاحبه ای توسعه با صاحب نظران دیگر میتوانید از این فعالیت حمایت کنید.