پدر خیال میکرد آدم وقتی در حجرۀ خودش تنها باشد تنهاست؛ نمیدانست که تنهایی را فقط در شلوغی میشود حس کرد.
(عباس معروفی)
دو نکته:
۱) امروز بهجای «خیال کردن» (مانند جملۀ بالا) معمولاً میگوییم و مینویسیم «فکر کردن». در محاوره اشکالی ندارد، ولی در نوشتار نباید این دو را بهجای هم بهکار ببریم، چون «فکر کردن» چیزی است و «خیال کردن» (/ «گمان کردن»، «تصور کردن»، «پنداشتن») چیزی دیگر. پس مثلاً ننویسیم «او فکر میکرد اگر بلوز و شلوار بپوشد، شکل پسرها میشود»، بنویسیم «او خیال میکرد اگر بلوز و شلوار بپوشد، شکل پسرها میشود». البته توجه داریم که «خیال کردن» صورت غیررسمی «گمان کردن» (/ «تصور کردن» و «پنداشتن») است.
۲) برخی مترجمان از سر بیدقتی فعل think را بیشتر به «فکر کردن» ترجمه میکنند، ولی این فقط یکی از معانی آن است. think به معنای «گمان کردن، پنداشتن، باور داشتن، در نظر داشتن، بررسی کردن»، و جز اینها هم هست که از بافت و کاربرد آن در جمله مشخص میشود. بنابراین نباید همهجا آن را به «فکر کردن» ترجمه کنیم.
#ویرایش_زبانی #گردهبرداری
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com
(عباس معروفی)
دو نکته:
۱) امروز بهجای «خیال کردن» (مانند جملۀ بالا) معمولاً میگوییم و مینویسیم «فکر کردن». در محاوره اشکالی ندارد، ولی در نوشتار نباید این دو را بهجای هم بهکار ببریم، چون «فکر کردن» چیزی است و «خیال کردن» (/ «گمان کردن»، «تصور کردن»، «پنداشتن») چیزی دیگر. پس مثلاً ننویسیم «او فکر میکرد اگر بلوز و شلوار بپوشد، شکل پسرها میشود»، بنویسیم «او خیال میکرد اگر بلوز و شلوار بپوشد، شکل پسرها میشود». البته توجه داریم که «خیال کردن» صورت غیررسمی «گمان کردن» (/ «تصور کردن» و «پنداشتن») است.
۲) برخی مترجمان از سر بیدقتی فعل think را بیشتر به «فکر کردن» ترجمه میکنند، ولی این فقط یکی از معانی آن است. think به معنای «گمان کردن، پنداشتن، باور داشتن، در نظر داشتن، بررسی کردن»، و جز اینها هم هست که از بافت و کاربرد آن در جمله مشخص میشود. بنابراین نباید همهجا آن را به «فکر کردن» ترجمه کنیم.
#ویرایش_زبانی #گردهبرداری
سید محمد بصام
@Matnook_com
www.matnook.com