این قانون برای ایران ننگ است
دکتر امین تویسرکانی قاضی دادگستری:
قانون حجاب و عفاف را خواندم و در بهت فرو رفتم از این حجم نادانی و قانوننویسی دمدستی و لجاجت و هزار کلمه دیگر که از بیان معذورم. از میان صدها انتقادی که به اساس و جزئیات این قانون وارد است، فقط میخواهم از یک نکته بگویم که بیشازهمه غمگین، یا بهتر بگویم، خشمگینم کرد. در این قانون دوازده مرتبه «ممنوعیت خروج از کشور» به عنوان مجازات تعیین شده است. «مجازات» ممنوعیت از خروج از کشور؟! درست میخوانم؟
در قوانین ایران بیسابقه است که ممنوعیت خروج از کشور یک «کیفر» باشد. تا کنون در قوانین ممنوعیت خروج از کشور یک اقدام مقدماتی برای دستیابی به متهم برای محاکمه یا جلوگیری از فرار متهم بوده که امری قابلپذیرش و در دنیا نیز رایج است، اما مگر میشود ممنوعیت خروج از کشور را یک مجازات بدانیم؟ متأسفانه آری؛ براساس این به اصطلاح قانون، شما مرتکب جرمی میشوید که مجازات آن ممنوعیت خروج از کشور است یا به عبارتی شما مجرمید پس مستحق زندگی اجباری در ایران هستید!
آقا و خانم نماینده، آیا زندگی در ایران مجازات است؟ زندگی در ایران، سرزمین مادریمان، همردیف زندان و جزای نقدی و شلاق و تبعید و اعدام است؟ آیا شما اینقدر از ایران بیزارید که زندگی بین خلیج فارس تا دریای خزر را یک نوع کیفر میدانید؟
من از آن وطنپرستانی نیستم که بگویم ایران بهشت است و غیر آن جهنم، ولی من ایران را دوست دارم، دوستداشتنی از جنس خاطره، از جنس چغازنبیل و گنبد سلطانیه، با طعم گز و قطاب و نانبرنجی، با رنگ عکسهای سیاهوسفید خرمشهر و آبی فیروزهای میدان نقشجهان؛ ولی حالا شما اسم این دوستداشتن را گذاشتهاید مجازات؟ مرا و هموطنانم را به وطن خودمان تبعید میکنید؟
امیدوارم و از خدا میخواهم که به عنوان قاضی هیچگاه مجبور به صدور حکم به استناد این قانون فاجعهبار نباشم، اما به فرض محال و خداییناکرده اگر چنین شد، منِ قاضی باید به متهم چنین بگویم: شما را به لحاظ ارتکاب فلان جرم به دو سال زندگی اجباری در ایران، بزرگترین میراث مشترکمان، مهد زبان قند و شکر پارسی، محکوم میکنم!
آقایان و خانمهای نماینده که مسئولیت تصویب چنین قانون تأسفآوری بر عهده شماست، شاید شما زندگی در ایران برایتان مجازات است، ولی من و خیل بزرگی از ایرانیها زندگی داخل این مرزها را دوست داریم و با اراده زیستن در این خاک را انتخاب کردهایم. به ما بسیار برمیخورد و برایمان خفتبار است که زندگی در ایران را که حق و آرزوی ماست، به عنوان مجازات در نظر گرفتهاید. کاش بفهمید که این قانون برای ایران ننگ است...
پ.ن:
این قانون عدم اجراپذیری داره
مثلا من قانون میذارم که
هرکی توی ذهنش به من فحش داد مجازات شه
قانون هست
ولی اجراپذیر نیست
مثلا از اصول قانون اساسی اصل ۳۱
داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است. دولت موظف است با رعایت اولویت برای آنها که نیازمندترند به خصوص روستانشینان و کارگران زمینه اجرای این اصل را فراهم کند.
قانونه
ولی اجرا شده؟
نه
@lazhevrdi
دکتر امین تویسرکانی قاضی دادگستری:
قانون حجاب و عفاف را خواندم و در بهت فرو رفتم از این حجم نادانی و قانوننویسی دمدستی و لجاجت و هزار کلمه دیگر که از بیان معذورم. از میان صدها انتقادی که به اساس و جزئیات این قانون وارد است، فقط میخواهم از یک نکته بگویم که بیشازهمه غمگین، یا بهتر بگویم، خشمگینم کرد. در این قانون دوازده مرتبه «ممنوعیت خروج از کشور» به عنوان مجازات تعیین شده است. «مجازات» ممنوعیت از خروج از کشور؟! درست میخوانم؟
در قوانین ایران بیسابقه است که ممنوعیت خروج از کشور یک «کیفر» باشد. تا کنون در قوانین ممنوعیت خروج از کشور یک اقدام مقدماتی برای دستیابی به متهم برای محاکمه یا جلوگیری از فرار متهم بوده که امری قابلپذیرش و در دنیا نیز رایج است، اما مگر میشود ممنوعیت خروج از کشور را یک مجازات بدانیم؟ متأسفانه آری؛ براساس این به اصطلاح قانون، شما مرتکب جرمی میشوید که مجازات آن ممنوعیت خروج از کشور است یا به عبارتی شما مجرمید پس مستحق زندگی اجباری در ایران هستید!
آقا و خانم نماینده، آیا زندگی در ایران مجازات است؟ زندگی در ایران، سرزمین مادریمان، همردیف زندان و جزای نقدی و شلاق و تبعید و اعدام است؟ آیا شما اینقدر از ایران بیزارید که زندگی بین خلیج فارس تا دریای خزر را یک نوع کیفر میدانید؟
من از آن وطنپرستانی نیستم که بگویم ایران بهشت است و غیر آن جهنم، ولی من ایران را دوست دارم، دوستداشتنی از جنس خاطره، از جنس چغازنبیل و گنبد سلطانیه، با طعم گز و قطاب و نانبرنجی، با رنگ عکسهای سیاهوسفید خرمشهر و آبی فیروزهای میدان نقشجهان؛ ولی حالا شما اسم این دوستداشتن را گذاشتهاید مجازات؟ مرا و هموطنانم را به وطن خودمان تبعید میکنید؟
امیدوارم و از خدا میخواهم که به عنوان قاضی هیچگاه مجبور به صدور حکم به استناد این قانون فاجعهبار نباشم، اما به فرض محال و خداییناکرده اگر چنین شد، منِ قاضی باید به متهم چنین بگویم: شما را به لحاظ ارتکاب فلان جرم به دو سال زندگی اجباری در ایران، بزرگترین میراث مشترکمان، مهد زبان قند و شکر پارسی، محکوم میکنم!
آقایان و خانمهای نماینده که مسئولیت تصویب چنین قانون تأسفآوری بر عهده شماست، شاید شما زندگی در ایران برایتان مجازات است، ولی من و خیل بزرگی از ایرانیها زندگی داخل این مرزها را دوست داریم و با اراده زیستن در این خاک را انتخاب کردهایم. به ما بسیار برمیخورد و برایمان خفتبار است که زندگی در ایران را که حق و آرزوی ماست، به عنوان مجازات در نظر گرفتهاید. کاش بفهمید که این قانون برای ایران ننگ است...
پ.ن:
این قانون عدم اجراپذیری داره
مثلا من قانون میذارم که
هرکی توی ذهنش به من فحش داد مجازات شه
قانون هست
ولی اجراپذیر نیست
مثلا از اصول قانون اساسی اصل ۳۱
داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است. دولت موظف است با رعایت اولویت برای آنها که نیازمندترند به خصوص روستانشینان و کارگران زمینه اجرای این اصل را فراهم کند.
قانونه
ولی اجرا شده؟
نه
@lazhevrdi