⏺ زنده یاد سعيدی سيرجانی؛ از ايران به عنوان مظهر العجائب ياد مي کرد.
مظهر العجائب؛ يعنی
کشوری که چريک های فدايی خلقش – که برای مارکس و لنين سينه مي زدند – اغلب شان فرزندان آيت الله ها بودند. کمونيست هايش فرزندان فئودال ها و رهبران حزب کمونيست اش نماز می خواندند و روزه مي گرفتند.
مظهر العجائب؛ يعنی
کشوری که مردمانش با دست خود گور خود را می کنند و بعد گناهش را به گردن امريکا و انگلستان و استعمار و امپرياليزم و صهیونیزم می اندازند.
مظهر العجائب؛ يعنی
کشوری که مردمانش، صبح مصدقی اند، عصرش توده ای اند، غروبش سلطنت طلب اند و شامگاهش امت اسلام!
مظهر العجائب يعنی
کشوری که از ميان خيل عظيم روشنفکران و سياستمداران و درس خواندگان و اهل تفکرش، مردی بی نام بيرون مي آيد وبر کرسی رياست جمهوری اش می نشيند.
مظهر العجائب؛ يعنی
کشوری که مردمش به هوخشتره و خشايارشاه و اردشیر بابکان و شاپور ذوالاکتاف و کمبوجيه و بو علی سينا و مولانا و زکريای رازی اش مي نازند، اما يک کلام درباره آنها نميدانند.
مظهر العجائب؛ يعنی
کشوری که مردمانش، برای ويران کنندگان ميهن شان و برای آدمخوارانی که خواهران و مادران شان را به اسارت برده و آنها را در بازارهای برده فروشان بصره و بغداد فروخته و پدران شان را از بار شمشيرآبدار سبکبار کرده اند، قمه و زنجير ميزنند و گريه ميکنند و نوحه می سرايند.
مظهر العجائب؛ يعنی
مملکتی که مردمانش هر سال تنها يک دقيقه کتاب می خوانند اما در همه عرصه های علمی و فلسفی و اقتصادی و تاريخی و سياسی، نه تنها استاد، بلکه فيلسوف اند.
مظهر العجائب؛ يعنی
کشوری که روشنفکرانش، پس از گذشت هشتاد نود سال، هنوز بر سر اينکه رضاشاه را انگليسی ها آورده بودند يا نه برای هم شاخ و شانه ميکشند.
مظهر العجائب؛ يعنی کشوری
که مردمانش اگر دو نفر دور هم جمع بشوند حزب تشکيل ميدهند و اگر تعداد شان به سه نفر رسيد انشعاب مي کنند.
@KafeAndeshe
مظهر العجائب؛ يعنی
کشوری که چريک های فدايی خلقش – که برای مارکس و لنين سينه مي زدند – اغلب شان فرزندان آيت الله ها بودند. کمونيست هايش فرزندان فئودال ها و رهبران حزب کمونيست اش نماز می خواندند و روزه مي گرفتند.
مظهر العجائب؛ يعنی
کشوری که مردمانش با دست خود گور خود را می کنند و بعد گناهش را به گردن امريکا و انگلستان و استعمار و امپرياليزم و صهیونیزم می اندازند.
مظهر العجائب؛ يعنی
کشوری که مردمانش، صبح مصدقی اند، عصرش توده ای اند، غروبش سلطنت طلب اند و شامگاهش امت اسلام!
مظهر العجائب يعنی
کشوری که از ميان خيل عظيم روشنفکران و سياستمداران و درس خواندگان و اهل تفکرش، مردی بی نام بيرون مي آيد وبر کرسی رياست جمهوری اش می نشيند.
مظهر العجائب؛ يعنی
کشوری که مردمش به هوخشتره و خشايارشاه و اردشیر بابکان و شاپور ذوالاکتاف و کمبوجيه و بو علی سينا و مولانا و زکريای رازی اش مي نازند، اما يک کلام درباره آنها نميدانند.
مظهر العجائب؛ يعنی
کشوری که مردمانش، برای ويران کنندگان ميهن شان و برای آدمخوارانی که خواهران و مادران شان را به اسارت برده و آنها را در بازارهای برده فروشان بصره و بغداد فروخته و پدران شان را از بار شمشيرآبدار سبکبار کرده اند، قمه و زنجير ميزنند و گريه ميکنند و نوحه می سرايند.
مظهر العجائب؛ يعنی
مملکتی که مردمانش هر سال تنها يک دقيقه کتاب می خوانند اما در همه عرصه های علمی و فلسفی و اقتصادی و تاريخی و سياسی، نه تنها استاد، بلکه فيلسوف اند.
مظهر العجائب؛ يعنی
کشوری که روشنفکرانش، پس از گذشت هشتاد نود سال، هنوز بر سر اينکه رضاشاه را انگليسی ها آورده بودند يا نه برای هم شاخ و شانه ميکشند.
مظهر العجائب؛ يعنی کشوری
که مردمانش اگر دو نفر دور هم جمع بشوند حزب تشکيل ميدهند و اگر تعداد شان به سه نفر رسيد انشعاب مي کنند.
@KafeAndeshe