⏺ بتهوون؛ موسیقی دان ناشنوا و انساندوست
🔹بتهوون در تاریخ ۱۶ دسامبر ۱۷۷۰ در شهر بن، واقع در الکتور کلن، یکی از بخشهای شاهزاده نشین امپراطوری مقدس روم، متولد شد. مادرش ماریا ماگدانلا فان بتهوون زنی لاغراندام، باوقار و بسیار خوش اخلاق بود. پدرش نیز خواننده دربار بود و بیشتر به دلیل دائم الخمر بودنش شهرت داشت، تا استعداد موسیقی اش. وی موسیقی را با اجبار به بتهوون آموزش میداد. این موزیسین کوچک، دوران راهنمایی خود را در مدرسه لاتینی به نام تیروسینیوم گذراند. بتهوون در تمام دوران زندگی خود با مباحث ریاضی و املا مشکل داشت. بتهوون در سال ۱۷۸۱ موسیقی را بصورت تمام وقت نزد کریستین گوتلوب نیفه آموخت. وی در سن ۱۲ سالگی اولین قطعه هنری خود را منتشر کرد. پدر بتهوون با تشدید شدن اعتیادش به الکل در سال ۱۷۸۴ دیگر قادر به تامین مخارج خانواده نبود. در آن زمان بود که بتهوون بطور رسمی درخواست عضویت در گروه موسیقی دربار را کرد. علیرغم جوانی با درخواست او موافقت شد... در اولین بهار قرن جدید به تاریخ ۲ آوریل ۱۸۰۰، بتهوون "سمفونی شماره ۱" خود را در دو ماژور، در سالن تئاتر سلطنتی وین اجرا کرد. همین قطعه باشکوه بود که او را به یکی از برجستهترین آهنگسازهای اروپا تبدیل کرد. بتهوون در دورانی که در وین به سر می برد، خود را وقف مطالعه موسیقی نزد برجسته ترین موسیقی دانان عصر خود میکرد. بتهوون از حدود ۴۰ سالگی با سنگینی گوش روبرو شد. این ضایعه روز به روز قویتر شد تا به ناشنوایی کامل کشید. او در سال های آخر عمر آنگاه که اثر برجسته خود، سمفونی نهم را تصنیف میکرد، به طور کامل کر شده بود. این نابغه موسیقی در سالهای ۱۸۰۳ تا ۱۸۱۲ یک اپرا، شش سمفونی، ۴ کنسرتوی سولو، ۵ کوارتت زهی، ۶ سونات شش زهی، ۷ سونات پیانو، ۵ واریاسیون پیانو، ۴ اوورتور، ۴ تریو (سهنوازی)، ۲ شش نوازی و ۷۲ آهنگ ساخت. از معروف ترین آثار بتهوون میتوان به "مون لایت سوناتا"، "سمفونی های شماره ۳ تا ۸"، "سونات ویولن کروتزر" و "اپرای فیدلیو" اشاره کرد. "سمفونی شماره ۹"، به نام سرود شادی، نهمین و آخرین سمفونی بتهوون بود که در سال ۱۸۲۴، در اوج ناشنوایی بتهوون تکمیل و اجرا شد.
🔹بتهوون شیوه زندگی مستقل از دربار و کلیسا در پیش گرفته بود و تا آخر عمر از طریق اجراهای عمومی و فروش آثارش به زندگی فقیرانه ای قناعت کرد. او که از محیط فقرزده و از میان توده ها برخاسته بود، باور داشت که هنرمندان نیز به اندازه اشراف قابل احترام اند که خود نمایانگر نفرت عمیق وی از اشرافیت فیودالی بود. در سرگذشت زندگی او جریانی از سال ۱۸۱۲ را چنین نقل میکنند:
"" روزی گوته [شاعر بزرگ آلمان] و بتهوون در کوچه های ویانا در حال قدم زدن بودند. جمعی از اشراف زادگان وین، از مقابل آن دو در حال عبور از کوچه بودند. گوته به بتهوون اشاره میکند که، بهتر است کنار بروند و به اشراف زادگان اجازه عبور دهند. بتهوون با عصبانیت میگوید که:
"ارزش هنرمند بیشتر از اشراف است. آنها باید کنار روند و به ما احترام بگذارند"
گوته بتهوون را رها میکند و در گوشه ای منتظر می ماند تا اشراف زادگان عبور نمایند. کلاهش را نیز به نشانه احترام برمیدارد و گردنش را خم میکند. بتهوون با همان آهنگ به راهش ادامه میدهد. اشراف زادگان با دیدن بتهوون کنار میروند و راه را برای عبور وی باز میکنند و به وی ادای احترام میکنند. بتهوون هم از میان آنها عبور میکند و فقط کلاهش را به نشانه احترام کمی با دست بالا می برد. در انتهای دیگر کوچه منتظر گوته میشود تا پس از عبور اشراف زاده ها به وی بپیوندد "".
🔹بتهوون در یادداشت های سال ١٨١١ خود پیام انسانی دارد:
" از دوران کودکی تا به امروز، هرگز فراموش نکرده ام که وظیفه دارم در خدمت انسانهای رنجدیده (در خدمت طبقات محروم) باشم. و برای چنین کاری توقع پاداش ندارم. احساسی که از کار نیک به من دست میدهد، برایم بس است.... اگر کسی موسیقی مرا بفهمد، برای همیشه بندهای اسارت را پاره میکند و رها میشود ".(زندگی بتهوون، نوشته رومن رولان)
🔹بتهوون درسالهای ١٨١٣، ۱۸۱۴، ١٨١٥ و ١٨٢٥ چندین کنسرت به نفع بینوایان و سربازان معلول و بیوه زنان فقیر و یتیمان ترتیب داد. درحالیکه اروپا زیر استبداد خونین نفس میکشید، بتهوون هوادار پرشور جنبش روشنفکری و انقلابات اروپا باقی ماند. او چنان با اشتیاق از آرمان رهایی انسان از قید و بند مناسبات عقب مانده حاکم هواداری میکرد که در ستایش از سه شعار معروف انقلاب کبیر فرانسه، "آزادی، برادری، برابری"، سمفونی معروف ارویکا "قهرمانی" را تصنیف نموده به ناپلیون تقدیم نمود... سرانجام بتهوون در ۲۶ مارس ۱۸۲۷، در فقر و بیماری درگذشت.
@KafeAndeshe