کافه اندیشه


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: Edutainment


معرفی کتاب، مطالب تاریخی، اجتماعی و سیاسی و تحلیل مسائل روز ایران و جهان

Related channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
Edutainment
Statistics
Posts filter


پروژه بگیرهای سایبری


@KafeAndeshe


فقط در یک فقره افشاگری، کاظم صدیقی از اجاره هتل ماهانه یک میلیارد تومان به حسابش واریز میشه با آن همه مناصب حکومتی و رانت و فساد یقینا چند میلیارد در ماه درآمد دارد حالا تصور کنید چنین کسی هر هفته از تریبون نماز جمعه مردم را به تقوای الهی و ساده زیستی دعوت میکنه فکرش را بکنید آخوندی که پنجاه سال پیش برای یک روضه خوانی دو ریال دستمزد میگرفت و برای همین مبلغ با هم صنفی های خودش رقابت داشت حالا بر مسند حکومتی نشسته و مشغول غارت است.

#آخوند_دوزاری

@KafeAndeshe


⏺ بتهوون؛ موسیقی دان ناشنوا و انساندوست

🔹بتهوون در تاریخ ۱۶ دسامبر ۱۷۷۰ در شهر بن، واقع در الکتور کلن، یکی از بخشهای شاهزاده نشین امپراطوری مقدس روم، متولد شد. مادرش ماریا ماگدانلا فان بتهوون زنی لاغراندام، باوقار و بسیار خوش اخلاق بود. پدرش نیز خواننده‌ دربار بود و بیشتر به دلیل دائم الخمر بودنش شهرت داشت، تا استعداد موسیقی اش. وی موسیقی را با اجبار به بتهوون آموزش میداد. این موزیسین کوچک، دوران راهنمایی خود را در مدرسه لاتینی به نام تیروسینیوم گذراند. بتهوون در تمام دوران زندگی خود با مباحث ریاضی و املا مشکل داشت. بتهوون در سال ۱۷۸۱ موسیقی را بصورت تمام وقت نزد کریستین گوتلوب نیفه آموخت. وی در سن ۱۲ سالگی اولین قطعه‌ هنری خود را منتشر کرد. پدر بتهوون با تشدید شدن اعتیادش به الکل در سال ۱۷۸۴ دیگر قادر به تامین مخارج خانواده نبود. در آن زمان بود که بتهوون بطور رسمی درخواست عضویت در گروه موسیقی دربار را کرد. علیرغم جوانی با درخواست او موافقت شد... در اولین بهار قرن جدید به تاریخ ۲ آوریل ۱۸۰۰، بتهوون "سمفونی شماره ۱" خود را در دو ماژور، در سالن تئاتر سلطنتی وین اجرا کرد. همین قطعه باشکوه بود که او را به یکی از برجسته‌ترین آهنگسازهای اروپا تبدیل کرد. بتهوون در دورانی که در وین به سر می برد، خود را وقف مطالعه موسیقی نزد برجسته ترین موسیقی دانان عصر خود میکرد. بتهوون از حدود ۴۰ سالگی با سنگینی گوش روبرو شد. این ضایعه روز به روز قویتر شد تا به ناشنوایی کامل کشید. او در سال های آخر عمر آنگاه که اثر برجسته خود، سمفونی نهم را تصنیف میکرد، به طور کامل کر شده بود. این نابغه موسیقی در سالهای ۱۸۰۳ تا ۱۸۱۲ یک اپرا، شش سمفونی، ۴ کنسرتوی سولو، ۵ کوارتت زهی، ۶ سونات شش زهی، ۷ سونات پیانو، ۵ واریاسیون پیانو، ۴ اوورتور، ۴ تریو (سه‌نوازی)، ۲ شش نوازی و ۷۲ آهنگ ساخت. از معروف ترین آثار بتهوون میتوان به "مون لایت سوناتا"، "سمفونی های شماره‌ ۳ تا ۸"، "سونات ویولن کروتزر" و "اپرای فیدلیو" اشاره کرد. "سمفونی شماره ۹"، به نام سرود شادی، نهمین و آخرین سمفونی بتهوون بود که در سال ۱۸۲۴، در اوج ناشنوایی بتهوون تکمیل و اجرا شد.

🔹بتهوون شیوه زندگی مستقل از دربار و کلیسا در پیش گرفته بود و تا آخر عمر از طریق اجراهای عمومی و فروش آثارش به زندگی فقیرانه ای قناعت کرد. او که از محیط فقرزده و از میان توده ها برخاسته بود، باور داشت که هنرمندان نیز به اندازه اشراف قابل احترام ‌اند که خود نمایانگر نفرت عمیق وی از اشرافیت فیودالی بود. در سرگذشت زندگی او جریانی از سال ۱۸۱۲ را چنین نقل میکنند:

"" روزی گوته [شاعر بزرگ آلمان] و بتهوون در کوچه های ویانا در حال قدم زدن بودند. جمعی از اشراف زادگان وین، از مقابل آن دو در حال عبور از کوچه بودند. گوته به بتهوون اشاره میکند که، بهتر است کنار بروند و به اشراف ‌زادگان اجازه عبور دهند. بتهوون با عصبانیت میگوید که:

"ارزش هنرمند بیشتر از اشراف است. آنها باید کنار روند و به ما احترام بگذارند"

گوته بتهوون را رها میکند و در گوشه ای منتظر می ماند تا اشراف زادگان عبور نمایند. کلاهش را نیز به نشانه احترام برمیدارد و گردنش را خم میکند. بتهوون با همان آهنگ به راهش ادامه میدهد. اشراف زادگان با دیدن بتهوون کنار میروند و راه را برای عبور وی باز میکنند و به وی ادای احترام میکنند. بتهوون هم از میان آنها عبور میکند و فقط کلاهش را به نشانه‌ احترام کمی با دست بالا می برد. در انتهای دیگر کوچه منتظر گوته میشود تا پس از عبور اشراف زاده ها به وی بپیوندد "".

🔹بتهوون در یادداشت های سال ١٨١١ خود پیام انسانی‌ دارد:

" از دوران کودکی تا به امروز، هرگز فراموش نکرده ام که وظیفه دارم در خدمت انسانهای رنجدیده (در خدمت طبقات محروم) باشم. و برای چنین کاری توقع پاداش ندارم. احساسی که از کار نیک به من دست میدهد، برایم بس است.... اگر کسی موسیقی مرا بفهمد، برای همیشه بندهای اسارت را پاره میکند و رها میشود ".(زندگی بتهوون، نوشته رومن رولان)

🔹بتهوون درسالهای ١٨١٣، ۱۸۱۴، ١٨١٥ و ١٨٢٥ چندین کنسرت به نفع بینوایان و سربازان معلول و بیوه زنان فقیر و یتیمان ترتیب داد. درحالی‌که اروپا زیر استبداد خونین نفس میکشید، بتهوون هوادار پر‌شور جنبش روشنفکری و انقلابات اروپا باقی ماند. او چنان با اشتیاق از آرمان رهایی انسان از قید و بند مناسبات عقب مانده حاکم هواداری میکرد که در ستایش از سه شعار معروف انقلاب کبیر فرانسه، "آزادی، برادری، برابری"، سمفونی معروف ارویکا "قهرمانی" را تصنیف نموده به ناپلیون تقدیم نمود... سرانجام بتهوون در ۲۶ مارس ۱۸۲۷، در فقر و بیماری درگذشت.

@KafeAndeshe


پارک قیطریه؛ گودبرداری برای ساخت مسجد و تمدن ۳۲۰۰ ساله‌ای که آن زیر خوابیده است!

✍حمیدرضا حسینی


در اواخر دهه ۱۳۴۰ بساز و بفروش‌هایی که در تپه‌های قیطریه خانه‌سازی می‌کردند، با گودبرداری‌هایی که انجام دادند، به آثار باستانی مهمی دست یافتند. خبر به سرعت در شهر پیچید و سازمان حفاظت آثار باستانی، هیأتی را به سرپرستی شادروان سیف‌الله کامبخش‌فرد برای کاوش در زمین‌های قیطریه به آن‌جا فرستاد. کاوش‌های او که پرویز کیمیاوی فیلم مستندی از آن ساخته است، به کشف ۳۵۰ گور باستانی انجامید که درون‌شان مردگان را به شکل جنینی دفن کرده و در کنار‌شان شمار زیادی اشیاء سفالی و فلزی شامل انواع ظروف، زیورآلات و سلاح و نیز غذاهای خشک شده و استخوان حیوانات اهلی قرار داده بودند. این شیوه نشان می‌داد که صاحبان گورها به زندگی جسمانی پس از مرگ باور داشته‌اند. این مردمان احتمالا از اقوام آریایی بودند که در اواخر هزاره دوم پیش از میلاد بر اثر فشارهای خارجی از شرق و غرب دریای خزر به مناطق جنوبی‌ رانده شدند و گروهی از آن‌ها در پهنه تهران امروزین استقرار یافتند.

در اوایل دهه هشتاد در گفت‌وگویی که با آقای کامبخش‌فرد داشتم، گفتند: تعداد گورها بسیار بیش از چیزی بود که ما از دل خاک بیرون کشیدیم. گمانه‌زنی‌ها نشان داد که بخش بزرگی از آن‌ها زیر‌ پارک قیطریه کنونی است اما دیگر نخواستیم که درختان را از بین ببریم و آن‌جا را کاوش کنیم. آن‌چه به‌دست آورده بودیم برای مطالعه درباره «تمدن قیطریه» کافی بود. ترجیح دادیم که بخشی را برای کاوش و پژوهش آیندگان باقی بگذاریم. ایشان با خوشحالی می‌گفتند: پارک قیطریه و رفت و آمد مردم در آن‌جا بهترین پوشش حفاظتی برای آثار باستانی است و مانع از دستبرد به آن‌ها می‌شود.

نمی‌دانم آیا در جایی که اکنون برای ساخت مسجد حصارکشی شده و قرار است درختانش را قطع کنند، آثار تمدن قیطریه هست یا نه، اما سابقه کاوش‌های باستان‌شناسی در قیطریه و گفته شادروان کامبخش‌فرد موجب می‌شود که هر نوع ساخت و ساز و گودبرداری در عرصه این پارک، اسباب نگرانی شود. ضروری است که وزارت میراث فرهنگی و مشخصا پژوهشکده باستان‌شناسی هرچه زودتر هیأتی را برای بررسی دقیق موضوع روانه پارک قیطریه کندن و نتیجه بررسی‌ها را نیز در اختیار افکار عمومی قرار دهند.

نگرانی درباره ساخت مسجد در پارک قیطریه فراتر از تعرض به فضای سبز و قطع درختان است و ابعادی بسیار جدی دارد.

@KafeAndeshe


از دو دهه قبل برای اینکه جلوی شادی و تفریح مردم در پارکها را بگیرند شروع کردند به دفن کیسه های پر از خاک و چند استخوان به نام شهدای گمنام و بانام، بعد که مردم خواستند جشن و شادی در آن پارکها برگزار کنند همین ها می آمدند و به بهانه اینکه اینجا شهید دفن است جلوی آن را میگرفتند حالا اما میبینند این ترفندها دیگر کار نمیکند تصمیم به ساخت مسجد گرفتند تا هم برای خود پایگاه دائمی آزار و اذیت مردم بسازند و هم محل کسب درآمد.
اینها خود خود شیطانند که بر سرنوشت ملتی کهن و بافرهنگ و آزادمنش مسلط شدند.


@KafeAndeshe


⏺ شروع روند تهران خوری توسط تانک حکومت

تهران‌خواری با ‎#زاکانی به یک نقطه عطف جدید رسیده است. در دوره قبلی اصولگرایان با املاک نجومی و واگذاری باغ‌ها رکورد زدند. این دوره به واگذاری پارک‌های عمومی به نام مسجد و احتمالا پایگاه‌ها و مکان‌های تجاری تامین مالی آنها رسیده‌اند. ‎قیطریه شروع مخرب‌ترین روند تهران‌خواری است./رضاکاشف


@KafeAndeshe


⏺ دزدها وقیح شدند

دهه هفتاد تو دل بعضی پارکها مسجد ساختند، البته بجای صیغه مسجد، صیغه حسینیه جاری شد، هیات امنا را خودی گذاشتند، بر ملک چند دهنه مغازه زدند و کنارش دفتر کار ساختند، کجا بهتر از پارک قیطریه برای اینجور کاسبی‌ها، دزدها وقیح شدند./ هادی شریفی

@KafeAndeshe


اصغر قندچی در کنار برادران خیامی، جعفر اخوان، رضا نیازمند و خلیل ارجمند از مهمترین و کلیدی‌ترین مردان صنعتی ایران است. قندچی از کودکی به عنوان کارگر در تعدادی از اولین گاراژهای تعمیر اتومبیل ایران کار کرده بود. او در سن ۱۶ سالگی کارگاه خودش را راه می‌اندازد و پس از چند سال از باقی مانده‌های قطعات جنگ جهانی دوم استفاده می‌کند تا کامیون‌های ماک را که خراب شده بودند، کامل کند. از قطعات کامیون‌های ماک بهره می‌گیرد و آنها را با بدنه‌های دست‌ساز درکارگاهش تلفیق می‌کند و با استفاده از موتورهای چاه اولین کامیون‌ها را در ایران می‌سازد.دردهه ۴۰ وزارت اقتصاد به دنبال جذب افراد تکنوکرات در دولت می‌رود. یکی از این افراد رضا نیازمند، اولین رئیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران است. او با کمک دولت، شرکت ایران کاوه را برای تولید ماک تاسیس می‌کند. شرکت ماک آمریکا هم برای اولین بار خارج از خاک آمریکا، حاضر به همکاری با او می‌شود. او کامیون‌ها را براساس آب و هوای ایران تقویت کرد. او به فکر تولید آخرین قطعات ماک در ایران از جمله موتور بود که نکبت57 شرایط را تغییر داد و کارخانه اش توسط کمونیستهای انقلابی مصادره شد.

@KafeAndeshe


فقط ۲۰ سالش بود روز چهارم فروردین به وزارت اطلاعات احضار شد و روز بعد جسدش را در خانه ی پدریش پیدا کردند.

#سارا_تبریزی

@KafeAndeshe


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
جشن بزرگ #نوروز ۶۵ هزار نفری مردم ایلام، سرابله، شیروان و کارزان



@KafeAndeshe


⏺ اعتراف به حقوق زنان در سایه رشد فرهنگ عمومی و تقدس زدایی

✍️حسین‌جعفری

"آیت الله جوادی آملی در بیش از سی سال پیش جائز بودنِ قاضی و مرجع شدنِ زن را بصورت روشن بیان نفرمودند و فقط اکتفاء نمودند که زن میتواند به جایی برسد که قاضی و مرجع تربیت کند.
این روزها در مبحث قضاء تصریح نمودند که زنان میتوانند قاضی و مرجع باشند."

۱) مردم ایران بدلیل رشد عمومی در فرهنگ و علم و...برای"زن"نقشی همانند"مرد"در همه عرصه های زندگی قائلند و ورای شعار های بی مسمایی چون"از دامن‌ زن مرد به معراج‌ می رود"بدنبال احقاق ملموس حقوق شهروندی برابر در همه ی حوزه های اجتماعی و فردی بوده و درصدد اصلاح افکاری اند که دیه زن را نصف مرد،ارث شان را کمتر و شهادت شان همسنگ مردان نمی دانند.

۲) تاکنون فهم آقایان از دین خدا به عنوان مانع عمل کرده و اگر فشار افکار عمومی نبود سی سال که هیچ قرن ها هم می گذشت باز هم حق رای،تحصیل و اشتغالِ زنان را حرام‌ می دانستند.در واقع اعتراف امروز نسبت به حقوق زنان به این دلیل است که از فهم شان‌ تقدس زدایی شده و زورشان نمی رسد.

@KafeAndeshe


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
‏صحبت‌های دبیر هیأت اجرایی جمعیت جمهوری‌خواهان حامی #شاهزاده_رضاپهلوی در جلسه مهستان جنبش سکولار دموکراسی.


@KafeAndeshe


✍ سعید قاسمی نژاد

‏تراژدی «پروگرسیو»های ایران در ۵۷ این بود که اساسا متوجه نبودند در جامعه محافظه‌کار ایران آنچه به آن‌ها اجازه حیات و برخورداری از سبک زندگی مدرن را می‌داد، وجود یک دولت ملی بود که زیر چتر حمایت پادشاهی متجدد و ملی‌گرایی قرار داشت.

پادشاهی توانمندی که نیرو و توان ملی‌گرایی را هزینه کنترل سویه‌های تند و تیز محافظه‌کاری مذهبی می‌کرد، و در این راستا، آزادی سبک‌های زندگی را تضمین کرده و تجربه‌های نو و آوانگارد برای باصطلاح «نخبگان پیشرو»ی فرهنگی، هنری و آکادمیک را تامین مالی می‌کرد تا «پیش‌گام»ان متوهم با پول دولت و تحت حمایت آن تیشه به ریشه ملت بزنند، بر سر شاخه نشسته و بن ببرند.

«پروگرسیو»های ایرانی در هوای رسیدن به قدرت سیاسی خود را به زائده‌ای از چپ مارکسیستی بدل کردند و با اسلامگرایان متحد شدند. نتیجه فاجعه‌بار چنین رویکردی برای عده‌ای از آن‌ها، اعدام، زندان، و تبعید بود و برای بخش دیگری از آن‌ها، اجبار به خزیدن به پستوی خانه‌ها، پنهان کردن سبک زندگی در امنیت نصفه و نیمه منازل و جمع‌های دوستانه و پاچه‌خاری از بربرهای به قدرت‌رسیده و تظاهر به اسلام‌پناهی در جلا.

«پروگرسیو»های ایرانی امروز همچنان گرفتار توهم هستند: بخشی به امید رسیدن به قدرت سیاسی با جریان‌های ارتجاعی تجزیه‌طلب و حامیان غیرایرانی آنان متحد شده‌اند و بخشی همچنان در توهم اصلاح به سر می‌برند و به بازجویان دیروز و معتدلین امروز متصلند.

در جامعه‌ی ایران دو نیرو با حمایت بالفعل و بالقوه توده‌ای وجود دارد: ملی‌گرایان و اسلامگرایان. دیگر نیروها فاقد حمایت بالفعل یا بالقوه‌ی گسترده و سراسری هستند و نهایتا در عمل باید در کنار یکی از این دو بایستند. هر قدر جامعه ایران به نبرد نهایی میان نیروی در حال صعود ایران‌گرایی و سپاه در حال افول اسلامگرایی نزدیک‌تر می‌شود مرزها مشخص‌تر و افراد و جریان‌ها مجبور به انتخاب می‌شوند.

از وجنات «پروگرسیو»ها و رفتار این روزهای آن‌ها یک چیز مشخص است: همچون ۵۷ در سمت غلط تاریخ ایستاده‌اند.
‎#ننگ_بر_فتنه۵۷


@KafeAndeshe


‏دو بال قوی فرهنگ ایرانی در گذشته تسامح و عدالت، بود که فرهنگ ایرانی را در تاریخ به اوج انسانیت رسانید.
به روایت هرودوت عدالت نه فقط امری بود که فرمانروایی دیاکو، بنیانگذار نخستین سلطنت ایرانی بخاطر تامین آن بوجود آمد بلکه حتی در عقاید دینی نیز عدالت اهمیت ویژه ای داشت و اهورامزدا ‏هم خودش داور و دادگر بود و هم روز رستاخیزش را به خاطر تامین عدالت مقرر کرده بود دو مظهر بیدادگری هم که از عدالت اهورایی منحرف شدند در اساطیر و حماسه های ما به دنیای انیران پرتاب شدند ضحاک و افراسیاب که به سبب همین بیدادگریها در اذهان سازندگان حماسه ها نمیتوانستند ایرانی تلقی شوند.


@KafeAndeshe


⏺ من وقتی در باب گذشته‌ ایران تامل میکنم، از این که ایرانی ها دنیا را به نام دین یا به نام آزادی به آتش و خون نکشیده اند، از این که مردم سرزمینهای فتح شده را قتل عام نکرده اند و دشمنان خود را گروه گروه به اسارت نبرده اند، از این که در روزگار قدیم یونانی های مطرود را پناه داده اند؛ ارامنه را در داخل خانه‌ خویش پذیرفته اند؛ جهودان و پیغمبرانشان را از اسارت بابل نجات داده اند؛‌ ازین که در قرنهای گذشته جنگ صلیبی بر ضد دنیا راه نینداخته اند و محکمه‌ تفتیش عقاید درست نکرده اند؛ ازین که ماجرای سن بارتلمی نداشته اند و با گیوتین سرهای مخالفان را درو نکرده اند؛ ازین که جنگ گلادیاتورها و بازی های خونین با گاو خشم ‌آگین را وسیله‌ تفریح نشمرده اند... و ازین که روی همرفته ایرانی ها به اندازه‌ سایر اقوام کهنسال دنیا نقطه‌ ضعف اخلاقی نشان نداده اند احساس آرامش و غرور میکنم و در این احول اگر پرسش سمج و تامل انگیز منتسکیو و پاریسی های کنجکاوش یقه ام را بگیرد و باز از من بپرسد "چگونه میتوان ایرانی بود؟"، پاسخ روشنی برای آن آماده دارم.

📚 برگرفته از کتاب "نه شرقی، نه غربی، انسانی"، #دکتر_عبدالحسین_زرینکوب، امیرکبیر، ۱۳۵۲؛ و کتاب "نامه‌ ایران"، جلدپنجم، حمید یزدانپرست، تهران، ۱۳۸۸، رویه های ۱۹تا۲۶ (مجموعه مقالات)


@KafeAndeshe


ایشون در حال حاضر بیشتر از هر کسی خواهان رییس جمهور شدن ترامپ است تا دوباره به صدر خبرگزاریهای چپگرای جهان بازگردد!

@KafeAndeshe


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
میدان‌های نفتی در خطر واگذاری!



@KafeAndeshe


تا به حال با خودتان فکر کرده‌اید که چرا در کشورهای پیشرفته، در دهه‌های اخیر زاد و ولد مدام رو به کاهش است و این روند در حال تسری به اکثر نقاط جهان است؟
و یا اینکه چرا کودکان نسل جدید از امتیازات، آزادی‌ها، حقوق و سطحی از زیست برخوردارند که نسل پیش از آنها خوابش را هم نمی‌دید؟ چرا آزادی و حضور اجتماعی زنان در چند دهه اخیر اینقدر افزایش داشته‌است؟ کدام روند تاریخی که حضور زنان را در منصب سیاسی و مدیریتی و نیز ورزش‌های سابقا مردانه و دیگر عرصه‌های مشابه ممکن کرد؟ چرا اکنون نسبت به چهار یا پنج دهه پیش زنان و مردان خیلی کمتر به یک ازدواج اجباری تن می‌دهند و یا یک زندگی زناشویی نامطلوب را تحمل می‌کنند؟
همه این تحولات و روندها آفریده‌ی ماهیتی تپنده و نیمه سیال به نام مدرنیته یا تجدد‌اند. گرایشی انحرافی و واپس‌گرا در روشنفکری ایران که تحت تاثیر ایده‌آلیسم آلمانی و مکتب فرانکفورت شکل گرفته، نازیسم و کمونیسم را پدیده‌هایی مدرن می‌داند و بدین طریق سیمای مدرنیته را برای مخاطب ایرانی گل آلود و ملکوک می‌کند. گرایش‌های ارتجاعی مختلفی که بیشتر در جریان غالب فلسفه آلمانی ریشه دارند مدرنیته را یک زندان و قفس تفسیر می‌کنند و به شکل مستقیم یا غیر مستقیم این کژباور را طرح می‌کنند که گویا انسان پیش از مدرنیته از آزادی و نیک‌بختی فزون‌تری برخوردار بوده‌است.

تقریبا تمام این گرایش‌ها همسو با کمونیسم قرن بیستمی و بنیادگرایی خاورمیانه‌ای، یک دوران خوش و خرم را در گذشته دور بشر تصویر می‌کنند که خیلی زود از میان رفته‌است و حالا باید با شورش علیه ستون‌های تمدن و مدرنیته و ویران نمودن آنها دوباره به آن نزدیک شد یا زنده‌اش کرد.

جوهره‌ی تمام این تفکرات همچون کمونیسم و نازیسم، آرزوی همبستگی، یگانگی و وحدت تام و تمام ذهن و عین است. آنها جامعه‌ای تمام همبسته و ذوب در دولت می‌خواهند که بارکش صلیب سنگین تکلیف است و از این رو خصم آشتی ناپذیر مدرنیته‌اند که ماهیت اصلی‌اش فربه‌کردن فرد و عرصه انتخاب، امنیت، تن‌آسایی و شادکامی او است. این را در روندهایی که در آغاز متن مثال زدم به خوبی می‌توانید ببینید.
از همین رو است که جوهره‌ی بنیادین مدرنیته را تنها لیبرالیسم کلاسیک همبسته با بازار آزاد نمایندگی می‌کند نه هیچ اندیشه دیگری. نازیسم و کمونیسم هرچند با تفاوت‌هایی در خاستگاه‌ فکری، هر دو در تحلیل نهایی، شورش خونبار جمع‌گرایی رمانتیک و ایده‌آلیستی علیه مدرنیته بودند‌ و آنارشیسم هم زمانی که در اسپانیا و روسیه فرصت اعمال قدرت یافت، نشان داد که چیزی بیش از نسخه بدوی و شهرستانی کمونیسم در چنته ندارد.
/توس طهماسبی


@KafeAndeshe


⏺ نوروز در دوران صفویه

ژان شاردن (۱۷۱۳ - ۱۶۴۳)، جهانگرد و تاجر مشهور فرانسوی در دوران شاه عباس دوم به ایران آمد؛ سفری که بیش از ۶ سال به درازا کشید. او از سوی شاه عباس دوم ملقب به #تاجر_باشی شد. در زمان شاه سلیمان نیز چند سالی در ایران زندگی کرده و به کسب و کار مشغول بود. شاردن پس از بازگشت به فرانسه، سفرنامه خود را نوشت و منتشر کرد که از جمله مهمترین اسناد در زمینه ایران عصر صفوی به شمار می آید؛ شاردن در مقدمه این سفرنامه نوشته؛ "تمایل شدیدی که به شناختن ایران و به نوشتن سفرنامه های دقیق و صحیح راجع به آن داشتم، مرا واداشت تا در این مدت به اندازه امکان و با کمال جدیت به تحصیل زبان فارسی و به شناسایی دقیق آداب و رسوم مردم این کشور بپردازم. از این رو مرتبا به دربار و دیوانخانه مراجعه کردم. با مردم و دانشمندان به گفتگو پرداختم... تقریبا تمام طول و عرض کشور ایران را پیموده و همه جای آن را... دیده ام".

در اینجا وصف او از چگونگی برگزاری آیین نوروز در ایران آن زمان را میخوانید:

ایرانیان اگرچه فقط یک چنین جشن (ملی) نوروز دارند، ولی آن را بطور باشکوهی برگزار میکنند؛ فی المثل این جشن سه روز تمام طول میکشد و در بعضی مقامات مانند دربار تا هشت روز ادامه دارد. چنانکه گفتیم از ورود آفتاب به برج حمل آغاز می‌ یابد و این عید را نوروز سلطانی مینامند. در ب۲۱مارس، ۴۷ دقیقه بعد از طلوع آفتاب، مطابق غره ذی الحجه (غره: اول هر ماه نو در برابر سلخ روز آخر هر ماه قمری) دوازدهمین‌ ماه سنه هجری قمری، توپخانه و ساخلوی سه بار شلیک کردند و بدین طریق حلول سال نو را اعلام داشتند معمولا همیشه در موقع ورود آفتاب به برج حمل، خواه شب باشد، خواه روز، سال جدید اعلام میشود... این عید را نوروز سلطانی مینامند، تا از سال جدید و واقعی تاریخ فعلی ایران که مبدا آن هجرت محمد بن عبدالله از مکه است، مشخص باشد. آغاز سال تاریخ اسلامی که قمری میباشد، غره محرم است که اول سال هجری میباشد.

ایرانیان جشن نوروز را مطابق سال شمسی که معمولا تاریخ باستانی این بوم بوده است برگزار میکنند و بانی این عید را جمشید میدانند که چهارمین شاهنشاه ایران است و از همین سنت باستانی به ثبوت میرسد که مردم این کشور به اعیاد مربوط به تحویل آفتاب و اعتدال ربیعی بسیار اهمیت قائل بوده اند و آغاز بهار را سخت نیکو و مبارک میشمرده اند، جشن نوروز هشت روز تمام ادامه داشته است. در نخستین روز عید، شاهنشاه بارعام میداده... روز دوم مخصوص شرفیابی علما و دانشمندان و مخصوصا اخترشناسان بوده است، سوم به مغان و موبدان اختصاص داشته، چهارم ویژه قضات بوده، پنجم مخصوص بزرگان و اعیان و اشراف کشور، ششم برای خویشاوندان و منسوبین شاهنشاه و دو روز آخر به زنان و کودکان سلطان اختصاص داشته است. این جشن تا هجوم اعراب به ایران باشکوه و جلال تمام ادامه داشته است.

چنانکه گفته شد، با شلیک توپ و تفنگ، البته در نقاطی که این تسلیحات موجود باشد از قبیل پایتخت و دیگر شهرهای بزرگ و مهم، حلول سال نو برای مردم اعلام میشود. منجمین لباس فاخر در برکرده، یک یا دو ساعت پیش از اعتدال ربیعی برای تعیین تحویل آفتاب به برج حمل، به کاخ سلطنتی یا عمارت حکومت محل میروند و در پشت بام یا روی مهتابی با اسطرلاب خود مشغول کار میشوند و به محض اینکه علامت دادند، برای اعلام حلول سال جدید شلیک میشود و صدای آلات موسیقی: طبل و شیپور، نای و نقاره در هوا طنین‌انداز میشود و بدین ترتیب ترانه و طرب و جشن و سرور تماشاچیان و بزرگان مملکت آغاز میشود در اصفهان در همه روزهای عید در مقابل کاخ شاهنشاه مراسم سرور با رقص و طرب، آتش بازی و صحنه های کمدی به مانند هفته بازار برگزار میگردد و هر فردی هشت روز عید را با شادی بی پایان به سر میبرد.

رجال و بزرگانی که در ایالات و ولایات ماموریت دارند، آنها نیز هدایا و تحف خود را تقدیم حضور همایونی میکنند و احترامات لازم را به جا می آورند... شاهنشاه در تمام ایام عید از ساعت ۱۰ تا ساعت یک، از اعیان و اشراف کشور باشکوه و جلال تمام پذیرایی به عمل می آورد و سپس به اندرون تشریف میبرد. معمولا رجال و بزرگان مملکت نیز هر یک به نوبه خود در منزل خویش مشغول پذیرایی از واردین میگردند و نصف مدت روز را برای قبول مراجعین و دریافت هدایا و تحف تابعین تخصیص میدهند. این رسم مسلم مشرق زمین است که کوچکان به بزرگان می بخشند و ناداران به دارایان میدهند و از دهقان تا سلطان این سلسله مراتب در داد و دهش مرعی و مراعات میگردد."

📚 سیاحتنامه شاردن، ترجمه محمد عباسی، انتشارات امیرکبیر، ۱۳۳۵

@KafeAndeshe


هر کس بحث برگزاری رفراندوم را در درون جمهوری اسلامی مطرح کند و آن را موفقیت مردم ایران در عبور از این رژیم بداند مطمئن باشید تلاش میکند تا اذهان جامعه را برای لحظه فروپاشی جمهوری اسلامی آماده کند تا بعنوان آخرین راه نجات رژیم مطرح و مردم را شادمان به خانه ها بفرستند تا بتوانند تنها با پوست اندازی ظاهری هسته سخت جمهوری اسلامی را حفظ کنند البته که مردم ایران در این سالها نشان دادند که از همه ی تحلیلگران و روشنفکران موجود آگاه ترند و فریب این ترفندهای سیاسی را نمیخورند.


@KafeAndeshe

20 last posts shown.