📚 سرگذشت روحانیت؛ تاریخ سرمایه ها
✍️ مهدی خلجی
نقل از صفحات10 و 11 کتابِ نظم نوین روحانیت در ایران، مهدی خلجی، 1389
یکی از راههای شناخت ،روحانیت دریافت و ژرف کاوی سرمایههایی است که روحانیت داشته از دست داده یا تازه به دست آورده است. سرمایه در اینجا تنها به مفهوم مارکسی آن به کار نمیرود؛ بل که فراتر از سرمایه ی مادی است و آن چنان که پیر بوردیو تبیین کرده "سرمایهی نمادین را نیز در برمی گیرد به سخن دیگر بررسی روحانیت در مقام یک "اقتدار"، نیازمند تحلیل آن نوع داراییها و سرمایههایی است که تار و پود اقتدار آن را میبافند سرمایههای یک نهاد یا طبقـه بـه اقتدار ترجمـه میشوند و آن را قادر میکنند قدرت خود را بر طبقه ها، نهادها یا انسانهای دیگر اعمال کند.
اما قدرت فقط از سرمایهی مالی بر نمیآید اشکالِ دیگری از سرمایه، چون سرمایه ،نمادین به گروه یا شخصی میتواند قدرتی یگانه ببخشد و اقتدار و مشروعیت او را در پایگانِ اجتماعی جاگیر کند. سرمایهی نمادین، مانند سرمایه واقعی به توافق جمعی بر سر ارزش آن بستگی دارد. زمانی دانشی خاص سرمایهای نمادین به شمار میرود که دیگران، کسانی جز مالکان و دارندگان آن دانش، بدان به چشم سرمایهای با ارزش بنگرند. قدرت چیره گرانهی سرمایه را باید چیره شوندگان به رسمیت بشناسند. با به رسمیت شناختن، احترام و اعتماد ،دیگران، امری نمادین، غیرمادی و ناملموس، ارزش سرمایه را مییابد.
همان طور که ارزش پول و طلا مدام تغییر میکند، ارزش سرمایه های نمادین مدارک دانشگاهی دانش حیثیت خانوادگی"، "جایزه های علمی و فرهنگی طبقه اجتماعی"، "مقام دینی و مانند آن نیز دگرگون شونده است سرمایه ها مدام به کمک یکدیگر می آیند و همدیگر را نیرومند و فربه میک .کنند سرمایهی ،مالی سرمایهی نمادین را بسیار میکند و سرمایه ی نمادین بر سرمایهی مالی میافزاید از آن سو، ورشکستی در یک قلمرو نیز مسری است هر نقص در سرمایهی نمادین، سرمایه های دیگر را نیز به مخاطره می اندازد و به عکس
ملاعلی کنی به "زهد آوازه داشت روحانیان پر نفوذ در میان توده ی مردم به پارسایی و نیکوکاری و کناره گیری از دنیا شناخته میشوند. قصه ها از کشف و کرامات و بی اعتنایی آنها نسبت به مواهب این جهان یا عطایای سلطان بر سر زبانها میافتد پارسایی و پرهیزکاری به چهره ی زمینی شخص هاله ای قدسانی میبخشد ،پارسایی سرمایه ای نمادین است.
درباره ی نقش اقتصادی علما در زمان قاجار بنگرید به:
✍️ مهدی خلجی
نقل از صفحات10 و 11 کتابِ نظم نوین روحانیت در ایران، مهدی خلجی، 1389
یکی از راههای شناخت ،روحانیت دریافت و ژرف کاوی سرمایههایی است که روحانیت داشته از دست داده یا تازه به دست آورده است. سرمایه در اینجا تنها به مفهوم مارکسی آن به کار نمیرود؛ بل که فراتر از سرمایه ی مادی است و آن چنان که پیر بوردیو تبیین کرده "سرمایهی نمادین را نیز در برمی گیرد به سخن دیگر بررسی روحانیت در مقام یک "اقتدار"، نیازمند تحلیل آن نوع داراییها و سرمایههایی است که تار و پود اقتدار آن را میبافند سرمایههای یک نهاد یا طبقـه بـه اقتدار ترجمـه میشوند و آن را قادر میکنند قدرت خود را بر طبقه ها، نهادها یا انسانهای دیگر اعمال کند.
برای نمونه پیش از دوران مشروطیت ملاعلی کنی، مجتهد صاحب نفوذ تهران به زهد و پرهیز کاری زبانزد عوام بود. ثروت بیاندازهی او از راههای مشروع و نامشروع در متون تاریخی ثبت است. هنگامی که قحطی در تهران جان آدمها را میگرفت ملاعلی از احتکار غلات و بالابردن بهای آن ثروت میاندوخت او هر سال روسپیان تهران را از شهر بیرون میراند. چند وقت بعد سربازان نایب السلطنه بر دروازه ی شهر از هر روسپی پولی میگرفتند و به او اجازهی بازگشت به شهر را میدادند. درآمد حاصله از این راه، میان نایب السلطنه و مجتهد پارسای شهر تقسیم میشد.1 این نمونهی سرمایهی مادی است که مجتهدی مانند ملاعلی کنی را قادر کند با تکیه بر آن آشکارا در تصمیمگیری سیاسی ناصرالدین شاه اثر بگذارد. چنین مکنت مالی اگر نبود شاید ملاعلی نه آن شهرت به زهد را مییافت نه آن تقرب به سلطان را.2
اما قدرت فقط از سرمایهی مالی بر نمیآید اشکالِ دیگری از سرمایه، چون سرمایه ،نمادین به گروه یا شخصی میتواند قدرتی یگانه ببخشد و اقتدار و مشروعیت او را در پایگانِ اجتماعی جاگیر کند. سرمایهی نمادین، مانند سرمایه واقعی به توافق جمعی بر سر ارزش آن بستگی دارد. زمانی دانشی خاص سرمایهای نمادین به شمار میرود که دیگران، کسانی جز مالکان و دارندگان آن دانش، بدان به چشم سرمایهای با ارزش بنگرند. قدرت چیره گرانهی سرمایه را باید چیره شوندگان به رسمیت بشناسند. با به رسمیت شناختن، احترام و اعتماد ،دیگران، امری نمادین، غیرمادی و ناملموس، ارزش سرمایه را مییابد.
همان طور که ارزش پول و طلا مدام تغییر میکند، ارزش سرمایه های نمادین مدارک دانشگاهی دانش حیثیت خانوادگی"، "جایزه های علمی و فرهنگی طبقه اجتماعی"، "مقام دینی و مانند آن نیز دگرگون شونده است سرمایه ها مدام به کمک یکدیگر می آیند و همدیگر را نیرومند و فربه میک .کنند سرمایهی ،مالی سرمایهی نمادین را بسیار میکند و سرمایه ی نمادین بر سرمایهی مالی میافزاید از آن سو، ورشکستی در یک قلمرو نیز مسری است هر نقص در سرمایهی نمادین، سرمایه های دیگر را نیز به مخاطره می اندازد و به عکس
ملاعلی کنی به "زهد آوازه داشت روحانیان پر نفوذ در میان توده ی مردم به پارسایی و نیکوکاری و کناره گیری از دنیا شناخته میشوند. قصه ها از کشف و کرامات و بی اعتنایی آنها نسبت به مواهب این جهان یا عطایای سلطان بر سر زبانها میافتد پارسایی و پرهیزکاری به چهره ی زمینی شخص هاله ای قدسانی میبخشد ،پارسایی سرمایه ای نمادین است.
1.Hamid Algar, Religion and State in Iran, 1785- 1906, Los Angeles: University of Californian Press, 1969, pp 172-173 & 179- 180
درباره ی نقش اقتصادی علما در زمان قاجار بنگرید به:
2.Willem Floor, "The Economic Role of the Ulama in Qajar Persia" in The Most Learned of the Shi'a, The Institution of the Marja' Taqlid, edited by Linda S. Walbridge, Oxford: Oxford University Press, 2001, pp. 5381