⚖️ متن قانون اساسی جدید ایران و بایسته های آن
✍️ مصطفی مهرآیین - ۱۳ بهمن ۱۴۰۳
متن قانون اساسی یک کشور تنها باید تجلی عینی توان عقلانیت و اراده مردم آن سرزمین باشد و هیچ امر دیگری چون دین، خدا، پادشاه، سنت، تاریخ، و...نباید بر قدرت عقلانیت و اراده مردم سایه بیندازد.این اتفاق تاکنون سه بار هم در قانون اساسی مشروطه، هم در قانون اساسی پهلوی و بازنگری های آن و هم در قانون اساسی جمهوری اسلامی و بازنگری آن اتفاق افتاده است:نشاندن قدرت خدا یا ولی خدا(خالق انسان) یا شاه( سایه تاریخ یا انسان برتر جامعه) در مقابل قدرت مردم تنها یک نتیجه به همراه خواهد داشت و آن نادیده گرفتن قدرت مردم است.درست آن است که در متن قانون اساسی با تاکید بر اصل "آزادی مطلق" چنین بیاید که همه نیروهای جامعه همچون دین، خدا، سنت، تاریخ پادشاهی، گروه های متفاوت جامعه، اصناف، سندیکاها، و...می توانند در جامعه و در قالب فعالیت های آزاد فکری و عملی به نقد قانونگذاری و حکومت منتج از عقلانیت و اراده مردم بپردازند، اما در متن قانون اساسی فقط باید یک اصل و آن هم عقلانیت و اراده جمهور مبنای نظم کلان جامعه باشد و این اصل نباید هیچ رقیبی در کنار خود بیابد.عقلانیت و اراده جمهور در سه قوه مجریه، مقننه و البته قضاییه( که به زبان مونتسکیو قوه نیست) تجلی عملی پیدا می کند.همه می توانند به نقد این سه قوه بپردازند اما نیروی دیگر جز نیروی مردم نباید در قانون اساسی در کنار مردم قرار گیرد و متن قانون اساسی را دوگانه سازد.هر گونه دوگانه سازی در متن قانون اساسی و نشاندن یک قدرت در کنار قدرت مردم امکان سوء استفاده قدرت علیه مردم را فراهم می آورد.امکان نقد توان نظری و عملی حکومت مبتنی بر قدرت مردم مهمترین اصل قانون اساسی است که می تواند نیروی پویای قانون اساسی و دیگر قوانین منتج از آن باشد.
✍️ مصطفی مهرآیین - ۱۳ بهمن ۱۴۰۳
متن قانون اساسی یک کشور تنها باید تجلی عینی توان عقلانیت و اراده مردم آن سرزمین باشد و هیچ امر دیگری چون دین، خدا، پادشاه، سنت، تاریخ، و...نباید بر قدرت عقلانیت و اراده مردم سایه بیندازد.این اتفاق تاکنون سه بار هم در قانون اساسی مشروطه، هم در قانون اساسی پهلوی و بازنگری های آن و هم در قانون اساسی جمهوری اسلامی و بازنگری آن اتفاق افتاده است:نشاندن قدرت خدا یا ولی خدا(خالق انسان) یا شاه( سایه تاریخ یا انسان برتر جامعه) در مقابل قدرت مردم تنها یک نتیجه به همراه خواهد داشت و آن نادیده گرفتن قدرت مردم است.درست آن است که در متن قانون اساسی با تاکید بر اصل "آزادی مطلق" چنین بیاید که همه نیروهای جامعه همچون دین، خدا، سنت، تاریخ پادشاهی، گروه های متفاوت جامعه، اصناف، سندیکاها، و...می توانند در جامعه و در قالب فعالیت های آزاد فکری و عملی به نقد قانونگذاری و حکومت منتج از عقلانیت و اراده مردم بپردازند، اما در متن قانون اساسی فقط باید یک اصل و آن هم عقلانیت و اراده جمهور مبنای نظم کلان جامعه باشد و این اصل نباید هیچ رقیبی در کنار خود بیابد.عقلانیت و اراده جمهور در سه قوه مجریه، مقننه و البته قضاییه( که به زبان مونتسکیو قوه نیست) تجلی عملی پیدا می کند.همه می توانند به نقد این سه قوه بپردازند اما نیروی دیگر جز نیروی مردم نباید در قانون اساسی در کنار مردم قرار گیرد و متن قانون اساسی را دوگانه سازد.هر گونه دوگانه سازی در متن قانون اساسی و نشاندن یک قدرت در کنار قدرت مردم امکان سوء استفاده قدرت علیه مردم را فراهم می آورد.امکان نقد توان نظری و عملی حکومت مبتنی بر قدرت مردم مهمترین اصل قانون اساسی است که می تواند نیروی پویای قانون اساسی و دیگر قوانین منتج از آن باشد.