ادامه ...
تشخیص واقعی از تقلبی زمانی قرار می گیرد که تمـام ایـن کـلـک هـا را بشناسد و خودش بتواند آن ها را انجام دهد. از این گذشته، گورجیـف گفت که مطالعه عملی این "ترفند های روانی" به خودی خود یک تمرین بود که با هیچ چیز دیگری قابل تعویض نبود و برای رشت برخی از خصوصیات خاص: تیـز بـودن مشاهدات، جسارت و به ویژه رشد خصوصیات دیگری که نامی برای آن ها در زبان روانشناسی معمـول نبود، اما حتما باید رشد داده می شدند، لازم بود.
اما بخش اصلی کار که آن زمان شروع شد رقص های موزون با موسیقی و رقص های غریب دیگری بود که بعدها به باز تولید تمرین های دراویش مختلف انجامید. گورجیف اهداف و مقاصـد خـود را توضیح نداد، اما بر طبق چیز هایی که گفته بود، می توانستیم تصور کنیم که نتیجه این تمرین ها کنترل کالبد فیزیکی است. علاوه بر تمرین ها، رقص ها، ژیمناستیک، صحبت ها، سخنرانی ها و کار خانه، کار خاصی هم برای کسانی که دستشان خالی بود، سازمان داده می شد.
بـه یـاد دارم که هنگام ترک الکساندروپول در سال قبل، گورجیـف جعبه ای از کلاف های حریر با خود برداشت و به من گفت که آن را در حراجی بسیار ارزان خریده است. این جعبه همه جا با او بود. وقتی در اسنتوکی مستقر شدیم، گورجیف این حریر را به زنان و کودکان داد تا به شکل کارت های ستاره ای در آوردند که در خانه ما هم درست می شد.
سپس عده ای از ما که شم تجاری داشتیم این حریر را در مغازه هـای پیاتیگورسک، کیسلوودسک و اسنتوکی می فروختیم. همـه باید آن روزگار را به یاد داشته باشند. هیچ کالایی در بازار نبود، مغازه ها خالی بودند و حریر بلافاصله خریداری می شد، زیرا چیز هایی شبیه به حریر و نخ به سختی به دست می آمدند. این کار دو ماه ادامه یافت و درآمدی مطمئن و منظم به ما می داد که به مراتب بیش تر از بهای خرید حريـر بود.
ادامه دارد ...
آسپنسکی
در جستجو معجزه آسا
ص 636 و 637
کانال گرجیف
@Gordjief
تشخیص واقعی از تقلبی زمانی قرار می گیرد که تمـام ایـن کـلـک هـا را بشناسد و خودش بتواند آن ها را انجام دهد. از این گذشته، گورجیـف گفت که مطالعه عملی این "ترفند های روانی" به خودی خود یک تمرین بود که با هیچ چیز دیگری قابل تعویض نبود و برای رشت برخی از خصوصیات خاص: تیـز بـودن مشاهدات، جسارت و به ویژه رشد خصوصیات دیگری که نامی برای آن ها در زبان روانشناسی معمـول نبود، اما حتما باید رشد داده می شدند، لازم بود.
اما بخش اصلی کار که آن زمان شروع شد رقص های موزون با موسیقی و رقص های غریب دیگری بود که بعدها به باز تولید تمرین های دراویش مختلف انجامید. گورجیف اهداف و مقاصـد خـود را توضیح نداد، اما بر طبق چیز هایی که گفته بود، می توانستیم تصور کنیم که نتیجه این تمرین ها کنترل کالبد فیزیکی است. علاوه بر تمرین ها، رقص ها، ژیمناستیک، صحبت ها، سخنرانی ها و کار خانه، کار خاصی هم برای کسانی که دستشان خالی بود، سازمان داده می شد.
بـه یـاد دارم که هنگام ترک الکساندروپول در سال قبل، گورجیـف جعبه ای از کلاف های حریر با خود برداشت و به من گفت که آن را در حراجی بسیار ارزان خریده است. این جعبه همه جا با او بود. وقتی در اسنتوکی مستقر شدیم، گورجیف این حریر را به زنان و کودکان داد تا به شکل کارت های ستاره ای در آوردند که در خانه ما هم درست می شد.
سپس عده ای از ما که شم تجاری داشتیم این حریر را در مغازه هـای پیاتیگورسک، کیسلوودسک و اسنتوکی می فروختیم. همـه باید آن روزگار را به یاد داشته باشند. هیچ کالایی در بازار نبود، مغازه ها خالی بودند و حریر بلافاصله خریداری می شد، زیرا چیز هایی شبیه به حریر و نخ به سختی به دست می آمدند. این کار دو ماه ادامه یافت و درآمدی مطمئن و منظم به ما می داد که به مراتب بیش تر از بهای خرید حريـر بود.
ادامه دارد ...
آسپنسکی
در جستجو معجزه آسا
ص 636 و 637
کانال گرجیف
@Gordjief