ادامه ..
گورجیف خانۀ بزرگی در اسنتوکی اجاره کرد و نامه ای با امضای من به تاریخ 12 فوریه به تمامی اعضای گروه در مسکو و سنت پترزبورگ فرستاد و از آن ها دعوت کرد که با نزدیکان خود به آنجا بیایند و با او کار کنند.
قحطی در پترزبورگ و مسکو شروع شده بود، امـا هـنـوز در قفقاز فراوانی بود. حالا دیگر رفت و آمد آسـان نبـود و عده ای به رغـم تمایلشان موفق نشدند به ما بپیوندند. اما بسیاری آمدند. در کل 45 نفر بودیم. ز. هم که نامه ای برایش فرستاده بودیم با آن ها آمـد حـسابی مریض بود.
فوریه هنوز منتظـر بـودیم. گورجيـف يكبـار هنگامی که خانه و چیزهایی را که در آن چیده بود به من نشان می داد گفت: "حـالا مـی فـهـمـی چـرا مـا در مسکو و سنت پترزبورگ پول جمـع می کردیم؟ تو آن زمان می گفتی هزار روبل پول زیادی است. و حالا آیا این پول کافی خواهد بود؟ یک و نیم نفر پول می دادند و تا حالا من بیش از آن چه جمع کرده بودیم، خرج کرده ام.
گورجیف قصد داشت تکه ای زمین اجـاره کـنـد یـا بـخـرد، آشپزخانه ای صحرایی به پا کند و در کل، یک کلنی Colony راه بیندازد. اما در اثر حوادثی که در تابستان آغاز شد، از این کار منصرف گردید.
وقتی در مارس 1918 جمـع شـدیم، قواعـد بـسیار مشخصی در خانه برقرار بود؛ بیرون رفتن از محـل مـمنـوع و روز و شـب تـحـت نـظـم مشخص می گذشت و... و متنوع ترین کار آغاز شد.
ساماندهی خانه و زندگیمان، بسیار جالب شده بود.
تمرین ها در این زمان بسیار سخت تر و متنـوع تـر از تابستان گذشته بودند. مـا تمرین هـای مـوزون با موسیقی را آغاز کردیم، رقص های دراویش، انواع مختلف تمرین های ذهنی، مطالعه شیوه های متفاوت تنفس وغيـره بـه ویـژه کـار شـدید روی تمرین هایی که تقلید های متفاوت پدیده های روانی، فکرخوانی، روشن بینی، نمایش های مدیومی و غیره را مطالعه می کرد. پیش از شروع ایـن تمرین هـا، گورجيـف توضیح داد که تمرین ها در این زمان بسیار سخت تر و متنـوع تـر از تابستان گذشته بودند. مـا تمرین هـای مـوزون با موسیقی را آغاز کردیم، رقص های دراویش، انواع مختلف تمرین های ذهنی، مطالعه شیوه های متفاوت تنفس وغيـره بـه ویـژه کـار شـدید روی تمرین هایی که تقلید های متفاوت پدیده های روانی، فکرخوانی، روشن بینی، نمایش های مدیومی و غیره را مطالعه می کرد. پیش از شروع ایـن تمرین هـا، گورجيـف توضیح داد که مطالعه به قول خودش این "ترفند ها" در تمامی مدارس و مكتـب هـای
شرقی اجباری بود، زیرا بدون مطالعه تمامی کارهای قلابی و جعلی و تقلید های ممکن، امکان شروع مطالعه پدیده هایی که خصلت مافوق طبیعی (سوپرنورمال) داشـتند وجـود نداشـت، انسان در وضعیت تشخیص واقعی از تقلبی زمانی قرار می گیرد که تمـام ایـن کـلـک هـا را بشناسد و خودش بتواند آن ها را انجام دهد.
ادامه دارد ...
آسپنسکی
در جستجو معجزه آسا
ص 634 و 635 و 636
کانال گرجیف
@Gordjief