عرفان و خودشناسی


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: not specified


Admin
@hossein_mysticosm

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
not specified
Statistics
Posts filter


🌿 موسیقی بیکلام Effervescent اثری از Dan Gibson 🌿

799 0 22 10 6

«آن قدر کار دارم!» بله، اما با چه کیفیتی کار می کنی؟ رانندگی کردن تا محل کار، صحبت کردن با مشتریان، کار کردن با کامپیوتر، انجام کارهـای متفرقه و رو به رو شدن با موارد بی شمار، زندگی روزانـه تـو را تشکیل می دهند. در کاری که انجام می دهی، چه اندازه کامل هستی؟ آیا آنها را با حالت تسلیم انجام می دهی یا غیر تسلیم؟ ایـن نکتـه موفقیـت تـو را در زندگی تعیین می کند، نه مقدار تلاشی که می کنی. تلاش، نشانگر فشار و خستگی ست؛ نیاز رسیدن به نقطه معینی در آینده، یا رسیدن به نتیجـه ای خاص. آیا می توانی جزیی ترین مخالفت درونی را در برابر کاری که انجام می دهی، تشخیص دهی؟ این انکار زندگیست و بنا بر این ممکن نیست نتیجه واقعاً موفقیت آمیزی داشته باشد.


اکهارت تله
سکون سخن می گوید
ص 51





2k 0 9 10 43

🌿 موسیقی بیکلام Altocumulus اثری از Kevin Kendle 🌿


ریشه خواستن چیست و چگونه می توانم از قید آن آزاد شوم؟


ایـن سـؤال را مـرد جـوانی مطرح می کند و چرا می خواهد از قید خواستن رها شود شما می فهمید؟ او یک مـرد جـوان است پر از زندگی و نیروی زیست چرا باید از قید خواستن آزاد شود؟ به او گفته شده رها شدن از قید خواستن یکی از بزرگترین فضیلت ها است و از آن طریق خدا را خواهد شناخت. به همین علت می پرسید «ریشه خواستن چیست و من چگونه می توانم از قید آن آزاد شوم» اما میل به آزاد شدن از قید خواستن خود یک خواستن است اینطور نیست؟ و ایـن خـواسـتـن در نتیجه ترس بوجود آمده است. ریشه، منبع و آغاز خواستن چیست؟ شما یک چیز جالب می بینید و آنرا می خواهید. یک ماشین و یا یک قایق می بینید و می خواهید آن را صاحب شوید یا می خواهید موقعیت یک مرد ثروتمند را داشته باشید.
این اصل و ریشه خواستن است. دیدن و سپس لمس کردن که درنتیجه احساس را بر می انگیزد و احساس خـواسـتن را بوجود می آورد. حال با تشخیص این مطلب که خواستن به وجود آورنده درگیری است می پرسید «چگونه می توانم از آن آزاد شوم» پس آنچه که واقعاً می خواهید رهایی از خواستن نیست بلکه رهایی یافتن از نگرانی، اضطراب و درد ناشی از آن است. شما می خواهید از نتایج تلخ خواستن آزاد شوید نه از خود خواستن و درک این نکته بسیار مهم است. اگر بتوانید درد، رنج، مبارزه و تمام اضطرابها و ترسهایی که به همراه آن است ریشه کن کنید بطوریکه فقط لذت باقی بماند آیا باز هم می خواهید از قید خواستن رهایی یابید؟
تا زمانیکه میل به دست آوردن و پیروز شدن در هر مقیاسی وجود داشته باشد اضطراب، غم وترس اجتناب ناپذیر است. جاه طلبی برای ثروتمند شدن یا به دست آوردن مقام فقط هنگامی از میان می رود که ما به پوسیدگی و طبیعت فاسد جاه طلبی پی ببریم. لحظه ای که متوجه شویم میل برای به قدرت رسیدن به هر شکلی ـ قدرت یک نخست وزیر، یک قاضی و یک پیشوا ـ اساساً بد و مضر است دیگر مایل به قدرتمند شدن نخواهیم بود اما متوجه نیستیم که جاه طلبی موجب فساد می شود، متوجه نیستیم که میل برای به دست آوردن قدرت مضر است برعکس می گوییم باید قدرت را در جهت مثبت به کار اندازیم که سخنی بیهوده است. یک وسیله غلط را هرگز نمی توان به سوی یک پایان درست به کار انداخت. اگر وسیله ای زیان آور باشد نتیجه کار نیز زیان آور خواهد بود. خوب ضد بد نیست فقط موقعی وجود خواهد داشت که آنچه بد است بکلی از میان برداشته شود.
بنابراین اگر به اهمیت خواستن، نتایج آن و اثرات ضمنی آن پی نبریم صرفاً تلاش برای رهایی از قید آن بی معنی است.


کریشنامورتی
فرهنگ آموختن و عشق ورزیدن
ص 41 و 42

🆔 @Khodshenasivo
🆑 عرفان و خودشناسی

2.7k 0 51 35 38



🌿🌿🌿🌿🌿🌿

شرح جامع مثنوی معنوی - دفتر اول - داستان پیرِ چنگی که در عهدِ عُمَر (رض) از بهرِ خدا روزِ بینوایی، چنگ زد میانِ گورستان

قسمت قبلی

(2138) او عصاتان داد، تا پیش آمدیت
آن عصا، از خـــــشم هم بر وی زدیت؟


خداوند این عصا را به شما داد تا با آن راه بروید، ولی آیا شما آن عصا را نیز از خشم و غضب بر سر حق کوفتید؟

(2139) حلقه کوران به چه کار اندرید؟
دیـــــده بان را در مـــــیانه آوریـــــد


ای گروه کوردلان و سرگشتگان به چه کار مشغولید؟ فرد بینایی را در میان خود وارد کنید و به او اقتدا نمایید تا دست شما را بگیرد و راه را به شما نشان دهد و به مطلوب، واصلتان سازد.

(2140) دامنِ او گیر کو دادت عصا
در نگر کـــــآدم چه ها دید از عصی


استدلال سفسطه آمیز عقلی را رها کن و دامن امر و فرمان خدا را بگیر که عصای عقل و استدلال را او به تو داده است. و نگاه کن آدم(ع) را که به واسطهٔ وسوسه شیطان، از نهی حق تعالی و مفتون عقل و قیاسات نظری شد و گفت: آیا این که خدا مرا از این درخت نهی کرده، جنبه تحریمی دارد یا تنزیهی؟ خلاصه اینکه به عصای استدلال تکیه کرد و عصیان نمود و آن همه بلا و گرفتاری بر او تاختن آورد.

(2141) معجزه موسی و احمد را نگر
چون عصا شد مـــــار و اُسْتُن باخبر


به معجزه حضرت موسی (ع) و حضرت محمّد(ص) بنگر و ببین که چگونه عصا، اژدها شد و ستون حنانه باخبر و باشعور گردید.

(2142) از عصا مارى و از اُستون، حَنين
پنج نـــــوبت مـــــی زنند از بـــــهر دین


از عصا، ماری ستبر نمایان شد و از ستون، ناله و فغان بیامد و از مناره مسجد، پنج نوبت در هر روز اذان می گویند تا مردم را به نیایش و پرستش خدا خوانند.

(2143) گرنه نامعقول بودی این مزه
کی بُدی حاجت به چندین معجزه؟


اگر مزۀ شریعت و لذت و حلاوت دین و طریقت، نامعقول نمی بود، کی به این همه معجزات پیامبران نیاز پیدا میشد؟

(2144) هر چه معقول است، عقلش میخورد
بی بیانِ مـــــعجزه، بی جَـــــرٌ و مَـــــد


زیرا هر چه که معقول باشد، عقل می پذیردش، بی آنکه به معجزه نیازی باشد آن را بی چون و چرا و ستیز و جدال می پذیرد.

(2145) این طریقِ بکرِ نامعقول بين
در دلِ هر مُـــــقبلی، مـــــقبول بین


این شیوه بکر اگرچه از نظر کوته نظران و استدلالیان جزمی، نامعقول است ولی از نظر حق خواهان، مورد قبول است.

(2146) همچنان کز بیمِ آدم، دیو و دَد
در جزایـــــرها رمـــــیدند از حـــــسد


چنانکه مثلاً شیطان و ددان از ترس آدمی و از سر حسادت به سوی جزایر گریختند و در آنجا قرار گرفتند.

🌿🌿🌿🌿🌿🌿


فروتنی یعنی دریافت و درک مستقیم و بدون واسطه. اگر شما تصویر و فرمولی از فروتنی داشته باشید، آن تصویر و فرمول مانع دریافت مستقیم می گردد. شما می شنوید که تنها ذهن روشن، پاک و ساده می تواند در کیفیت آموختن باشد؛ و اکنون می خواهید واقعیت ترس را بشناسید. ولی آنچه درباره چگونگی آموختن شنیده اید، از قبل به صورت تصویر وایده در ذهن شما ثبت شده است، و این ایده و تصویر مانع یادگیری و شناخت می گردد. هنگامی که شما می کوشید تا بر اساس یک ایده خود را بشناسید، شناختی حاصل نمی گردد، کار شما فقط انطباق یک عمل با یک ایده است . در حقیقت شما ایده را به جای شناخت گذاشته اید، و با تصور شناخت بر اساس آن ایده عمل می کنید. و بين عمل و ایده همیشه تضاد و ناهماهنگی وجود دارد. ایده مانع می گردد که حقیقت شناخت یا آموختن را بدون واسطه درک کنید.


کریشنامورتی
نگاه در سکوت
ص 120


🌿 موسیقی بیکلام Fu Sho اثری از Devakant 🌿


بخشایش به بلوغ، خرد و حساسیت نیاز دارد تا بتوانیم منصفانه و بی طرف به خودمان و دیگران نگاه کنیم. بخشایش به شجاعت نیاز دارد تا بر منيـت خـود پیروز شویم که به ما می گوید نمی توانیم هیچ اشتباهی بکنیم و این دیگران هستند که مقصرند.
بخشایش، نگرشی برای درک کردن و همدلی ست که آن را انتخاب می کنیم تا با آن به جهان پیرامون واکنش نشان دهیم. با این نگرش، ما از این که دیگران را بی عاطفه و بی احساس یا گستاخ و بی ادب یا سرد و خودخواه بـدانیم، دسـت می کشیم. آنگاه می کوشیم ضعف ها، ترسها و احساس ناامنی آنها را که موجـب شده به شیوه ای آزاردهنده با ما رفتار کنند، درک کنیم. به معنایی، کودکی ترسیده، گیج و آزرده درون هر یک از مـا وجـود دارد که مسؤول چنین طغیان هایی ست. این کودک حتی درون یک بزرگسال هم پنهان است و گاه مهار آن از دست ما خارج می شود.


جی. پی. وسوانی
باران بخشایش
ص 37

3.1k 0 39 92 35



🌿🌿🌿🌿🌿🌿

شرح جامع مثنوی معنوی - دفتر اول - داستان پیرِ چنگی که در عهدِ عُمَر (رض) از بهرِ خدا روزِ بینوایی، چنگ زد میانِ گورستان

قسمت قبلی

(2129) غيرِ آن قطبِ زمانِ دیده وَر
کز ثَباتش، کــــوه گــــردد خیره سَر


مگر آن قطب زمان که بینا و آگاه به اسرار نهان است و از استواری یقین و معرفت او کوه های راسخ، سرگشته و حیران می شوند‌.

(2130) پایِ نابينا عصا باشد عصا
تا نـــــیفتد سرنـــــگون او بر حصا


پای کوردل و نابینا، عصاست عصا، تا آنکه او روی سنگ ریزه ها نیفتد.

(2131) آن سواری کو سپه را شد ظَفَر
اهـــــلِ دیـــــن را کیست؟ اربابِ بصر


آن سواری که سبب پیروزی سپاه دین شد کیست؟ او همان سلطانِ بصیرت و پادشاه معرفت است.

(2132) با عصا، کوران اگر ره دیده اند
در پـــــناهِ خـــــلقِ روشن دیـــــده اند


کوران و نابینایان اگرچه با عصا به جایی راه بُرده اند و به مقصود رسیده اند ولی در پناه مردم بینا راه را از چاه تشخیص داده اند.

(2133) گرنه بینایان بُدندی و شهان
جمله کـــــوران مُرده اندی در جهان


به عنوان مثال اگر در دنیا، بینایان و شاهان حقیقت نمی بودند. همه کوران جهان می مُردند.

(2134) نی ز کوران کِشت آید، نه دُرود
نه عـــــمارت، نه تـــــجارت ها نه سود


زیرا کوردلان نه میتوانند کشت کنند و نه درو نمایند. نه تجارت و داد و ستدی می دانند و نه عمارتی را میتوانند بسازند. یعنی کوردلان به انجام کارهای نیک توانا نیستند.

(2135) گر نکردی رحمت و اِفضالتان
در شکســـــتی چـــــوبِ استدلالتان


ای کوردلان، اگر حضرت حق تعالی بر شما فضل و رحمت عطا نمیکرد عصای استدلالتان در هم می شکست.

(2136) این عصا چه بوَد؟ قیاسات و دلیل
آن عـــــصا کی دادشان؟ بـــــینا جلـــــيل


این عصا که ذکرش رفت چیست؟ منظور از آن عصا، همانا قیاس ها و دلایل است. آن عصا را کی به آنها داد خدا. برای چه داد؟ برای اینکه مادام که نابینا هستند و در زمینی که چشمانشان نمی بیند عصا را وسیله رفتار خود کنند.

(2137) چون عصا شد آلتِ جنگ و نفیر
آن عـــــصا را خُـــــرد بشکن، ای ضَریر


ولی به محض اینکه این عصا، آلت جنگ و ستیز شد، ای کوردل، آن را خُرد و متلاشی كن.

🌿🌿🌿🌿🌿🌿




🌿 موسیقی بیکلام Going Home اثری از Terry Oldfield 🌿


آرامش ذهن، یگانه هدف من


گاهی ناراحتی ها و پریشانی های ما از آن روست که در زندگی دارای اهـدافی چندگانه هستیم. این اهداف اغلب با یکدیگر مغایرند و شاید احساس کنیم هـر کاری که در مورد آنها انجام می دهیم، ناراحتی و پریشانی بیشتری پدید می آورد.
اهداف مغایر و متضاد ما سبب می شوند باور کنیم که منشـأی ناراحتی هایمـان درون ذهنمان نیست، بلکه بیرون از آن قرار دارد. نتیجه آن است که هـر هـدفی را برمی گزینیم احساس می کنیم قربانی مردم یا شرایط دنیای بیرون شـده ایـم و آرامش ذهنی ای که در جست و جوی آن هستیم، كاملاً خارج از کنترل ماست. اما در حقیقت می توانیم با انتخاب آرامش ذهن به عنوان یگانه هدف روابطمان، خـود را از نقش قربانی رها کنیم. این هدف، ترغیب کننده ترین نیرویی ست که می توانیم در زندگی داشته باشیم.
هنگامی که از نزدیک به خود بنگریم، در می یابیم، اهـدافی که اغلب تصـور می کنیم کاملاً معقول هستند در واقع ناسازگار و متضادند. معمولاً اهدافی که برای دست یافتن به آرامش ذهن خود در نظر داریم، به تغییر دادن دیگران بستگی دارد. برای نمونه شاید بخواهیم همسر یا دوستمان لاغرتر يا وقت شناس تـر باشـد پول کمتری خرج کند، جاه طلب بوده یا توجه بیشتری به ما داشته باشد تا به آرامش برسيم. ميليـون هـا راه برای تغییر دادن زوج، خویشان، دوستان و همکاران مان وجود دارد. ما فقط خوب می دانیم وقتی آنها دقیقاً آن چنان که می خواهیم رفتار نکنند و مطابق هدفی که برایشان در نظر داریم زندگی نکننـد دچار چه احساسی می شویم. ما خشمگین و ناراحت می شویم و آرامش ذهـن خود را از دست می دهیم. آنگاه به علت نداشتن آرامش، دوست، همسر یا همکارمان را سرزنش می کنیم.
وقتی یگانه هدف ما عشق ورزیدن به کسی ـ دقیقاً همان گونه که هست ـ باشـد آرامش خواهیم داشت، اما اگر هدفمان تغییر دادن آن شخص باشـد فقـط دچـار ستیز و آشفتگی می شویم. با این شیوه در واقع پیام می دهیم: «مـن بـه تـو عشـق خواهم ورزید، به شرطی که تغییر کنی و رفتارت طوری باشد که نیازهـای مـرا برآورده سازی.» این پیام البته مخالف عشق بی قید و شرط است. ما به فرد مقابـل می گوییم نمی توانیم چنان که هست به او عشق بورزیم، بلکه فقط به شرطی عشـق خود را نثار او می کنیم که تغییر نماید.
وقتی که هدف، تغییر دادن فرد مقابل باشد، در واقع به آن شخص اختیار و اقتدار می دهیم که تعیین کند ما از آرامش برخوردار باشیم، یا نه. به این ترتیب در واقع آرامش ما به تغییر یافتن دیگران مطابق دلخواه مـا بستگی پیـدا مـی کنـد. مـا احساس و تجربه خود را بر اساس شرایطی که برای این افراد قايـل شـده ایـم، به رفتار آنها متکی می کنیم. اگر آنان تغییر نکنند و با قالـب هـای مـا مطابقت نیابند، خشمگین و نومید می شویم و دیگر در هیچ جا نمی توانیم آرامش ذهـن خـود را پیدا کنیم.


جرالد جمپالسکی
فقط عشق
ص 139 و 140

🆔 @Khodshenasivo
🆑 عرفان و خودشناسی

3.2k 0 59 46 31



🌿🌿🌿🌿🌿🌿

شرح جامع مثنوی معنوی - دفتر اول - داستان پیرِ چنگی که در عهدِ عُمَر (رض) از بهرِ خدا روزِ بینوایی، چنگ زد میانِ گورستان

قسمت قبلی

(2120) تا بدانی هر که را یزدان بخواند
از هـــــمه کارِ جـــــهان، بیـــــکار ماند


تا این نکته را بدانی که هر کس را حق تعالی به سوی خود بخواند و دعوت کند، او از همه امور دنیوی دست میشوید و فقط به طاعت حق می اندیشد.

(2121) هر که را باشد ز یزدان، کار و بار
یـــــافت بار آنـــــجا، بیرون شد ز کار


هر کس که کار و بارش از خدا باشد، او به درگاه حق تعالی راه می یابد و در آنجا از کار جهان بیرون شود.

(2122) آنکه او را نَبوَد از اسرارِ داد
کِی کند تــصديق او، نـــــاله جَماد؟


آنکس که از اسرار الهی به وی چیزی داده نشود، او کی میتواند ناله و حنین جماد را تصدیق کند؟

(2123) گوید: آری، نه ز دل، بهرِ وِفاق
تا نگویندش که: هست اهـــــلِ نفاق


او برای همراهی و موافقت با کسانی که اعتقاد به تسبیح و تهلیل جماد دارند، ظاهراً بلی میگوید و خود را موافق آنها نشان می دهد. مبادا که او را در زمره اهل نفاق بشمار آرند.

(2124) گر نِیَندی واقفانِ امرِ كُن
در جهان رد گشته بودی این سخُن


اگر این جمادات، به امر کُن واقف نبودند، در جهان، سخن گفتن جمادات و گیاهان رد می شد و هیچکس تصدیق نمیکرد که این ستون بیجان، کارِ جاندار می کند.

(2125) صد هزاران اهل تقلید و نشان
افـــــکَنَد در قـــــعر، یک آسیب شان


یک آسیب کوچک روحی و یا یک شبهه ناچیز، ممکن است اهل استدلال و مناقشه کلامی را در ژرفای گمراهی و سرگشتگی بیفکند.

(2126) که به ظن، تقلید و استدلالشان
قـــــایم است و، جمله پرّ و بـــــالشان


زیرا تقلید و استدلالشان متکی بر ظن و گمان است و همچنین پر و بال عقل و فکرشان بر مبنای گمان است، و ظن و گمان نیز راه به حقیقت نمی برد.

(2127) شُبه های انگیزد آن شیطانِ دون
درفتند این جمله کـــــوران، ســـــرنگون


آن شیطان پست، در درون گروه مذکور، شبهه ای می انگیزد، در نتیجه این اشخاص همگی کور و سرنگون میشوند‌.

(2128) پایِ استدلالیان، چوبین بود
پایِ چوبین، سخت بی تمکین بود


همان طور که با پای چوبین نمیشود استوار و راست راه رفت، اهل استدلال و محاجه نیز مانند کسانی که پای طبیعی و سالم ندارند در مشی و مشرب خود متزلزل و سسُت و لرزان هستند و در طریق حقیقت نمیتوانند درست راه بروند، زیرا استدلال را پای خود ساخته اند نه شهود را.

🌿🌿🌿🌿🌿🌿


هنگامی که خود را موجودی منفرد و جدا از دیگران فرض می کنیم فرصت خوبی برای انتقاد و سرزنش دیگران می یابیم اما هنگامی که به وحدت وجود قائل می شویم متهم کردن دیگران به عنوان یک شیوه زندگی بدل به امری محال می شود. زیرا همه ما متصل هستیم و همه نیرو های ما باید متفقاً در جهت یافتن راه حل هایی برای خیر و صلاح فرد و مجموعه هر دو عمل کند. اگر زندگی خود را جدا از دیگران فرض کنیم و دیدگاه ما براساس جدایی و تفرد باشد، گرایش ما در جهت مسئول کردن دیگران برای کمبود های زندگی خود خواهد بود و بسیار آسان است که آن ها را آماج سرزنش های خود قرار دهیم؛ به ویژه آن هایی که در بخش متفاوتی از این سرود واحد هم صدایی میکنند یعنی آن هایی را که شما شخصاً ملاقات نکرده اید و یا کسانی که به صورت ظاهر از شما متمایز هستند. ما کاملاً مختاریم که عده ای از ابنای بشر را دشمن خود تلقی کنیم و نسبت به آنها کینه و عناد بورزیم و سرزنش کنیم و یا آنکه احساس کنیم که همه بندگان خدا هستیم و در نظام آفرینش از یک گوهر آفریده شده ایم‌ و همه یکی هستیم.


وین دایر
درمان با عرفان
ص 146


آسمان ابرها را قضاوت نمی کند

او به هر ابری برچسب نمیزند او در حال مشاهده رفت و آمد ابرها هست بدون هیچ واکنشی خاصی

20 last posts shown.