🧚♂🔤🧚♀
@Englishagency
💢Conversation
⭕️ Inviting friends
🧑🦰LINDA: "Hello?"
🧑🦳STACY: "Hi Linda. This is Stacy. Are you free tomorrow night?
🧑🦰LINDA: "No, I'm not. Why?
🧑🦳STACY: "I'm inviting a couple of friends to sleep over.
🧑🦰LINDA: "I wish I could go, but I have to babysit my younger sister.
🧑🦳STACY: "That's too bad. We were going to rent a movie and order pizza."
🧑🦰LINDA: "Now I really wish I could go. That sounds like so much fun."
🧑🦳 STACY: "Can your parents find another babysitter?"
🧑🦰LINDA: "No. Our regular babysitter got sick, so they asked me.
🧑🦳STACY: "I see. What time will your parents be back?
🧑🦰LINDA: "9 o'clock pm."
🧑🦳STACY: "Do you want to come over after you finish babysitting?
🧑🦰LINDA: "Will you still be awake?"
🧑🦳STACY: "Of course! It's a sleepover party. We're all going to sleep late.
🧑🦰LINDA: "Ok! Please save me some pizza.
🧑🦳STACY: "I will. See you tomorrow night."
🧑🦰لیندا: سلام؟
🧑🦳استیسی: سلام لیندا. استیسی هستم. فردا شب وقت آزاد داری؟
🧑🦰 لیندا: نه، ندارم. چطور؟
🧑🦳استیسی: چند تا از رفقا رو برای شب گذرونی دارم دعوت می کنم.
🧑🦰لیندا: ای کاش می توستم برم، ولی مجبورم از خواهر کوچیکترم نگهداری کنم.
🧑🦳استیسی: خیلی بد شد. می خواییم یه فیلم واسه دیدن کرایه کنیم و پیتزا سفارش بدیم.
🧑🦰لیندا: پس کاشکی واقعاً می تونستم برم. به نظر میاد خیلی خوش بگذره.
🧑🦳استیسی: پدر مادرت می تونن یه پرستار بچه دیگه پیدا کنند؟
🧑🦰لیندا: نه. پرستار بچه معمول ما مریض شد، واسه همین اونا از من خواستند.
🧑🦳استیسی: متوجه شدم. پدر مادرت کی برمی گردند خونه؟
🧑🦰لیندا: ساعت نه شب.
🧑🦳استیسی: دوست داری بعد از این که نگهداری از بچه رو تموم کردی یه سر بیای اینجا؟
🧑🦰لیندا: اون موقع هنوزم بیدار هستید؟
🧑🦳استیسی: البته! یه مهمونی شب گذرونیه. همه مون دیر می خوابیم.
🧑🦰لیندا: باشه! لطفاً مقداری پیتزا واسم نگه دار
🧑🦳استیسی: حتماً. فردا شب می بینمت.
@Englishagency
@Englishagency
💢Conversation
⭕️ Inviting friends
🧑🦰LINDA: "Hello?"
🧑🦳STACY: "Hi Linda. This is Stacy. Are you free tomorrow night?
🧑🦰LINDA: "No, I'm not. Why?
🧑🦳STACY: "I'm inviting a couple of friends to sleep over.
🧑🦰LINDA: "I wish I could go, but I have to babysit my younger sister.
🧑🦳STACY: "That's too bad. We were going to rent a movie and order pizza."
🧑🦰LINDA: "Now I really wish I could go. That sounds like so much fun."
🧑🦳 STACY: "Can your parents find another babysitter?"
🧑🦰LINDA: "No. Our regular babysitter got sick, so they asked me.
🧑🦳STACY: "I see. What time will your parents be back?
🧑🦰LINDA: "9 o'clock pm."
🧑🦳STACY: "Do you want to come over after you finish babysitting?
🧑🦰LINDA: "Will you still be awake?"
🧑🦳STACY: "Of course! It's a sleepover party. We're all going to sleep late.
🧑🦰LINDA: "Ok! Please save me some pizza.
🧑🦳STACY: "I will. See you tomorrow night."
🧑🦰لیندا: سلام؟
🧑🦳استیسی: سلام لیندا. استیسی هستم. فردا شب وقت آزاد داری؟
🧑🦰 لیندا: نه، ندارم. چطور؟
🧑🦳استیسی: چند تا از رفقا رو برای شب گذرونی دارم دعوت می کنم.
🧑🦰لیندا: ای کاش می توستم برم، ولی مجبورم از خواهر کوچیکترم نگهداری کنم.
🧑🦳استیسی: خیلی بد شد. می خواییم یه فیلم واسه دیدن کرایه کنیم و پیتزا سفارش بدیم.
🧑🦰لیندا: پس کاشکی واقعاً می تونستم برم. به نظر میاد خیلی خوش بگذره.
🧑🦳استیسی: پدر مادرت می تونن یه پرستار بچه دیگه پیدا کنند؟
🧑🦰لیندا: نه. پرستار بچه معمول ما مریض شد، واسه همین اونا از من خواستند.
🧑🦳استیسی: متوجه شدم. پدر مادرت کی برمی گردند خونه؟
🧑🦰لیندا: ساعت نه شب.
🧑🦳استیسی: دوست داری بعد از این که نگهداری از بچه رو تموم کردی یه سر بیای اینجا؟
🧑🦰لیندا: اون موقع هنوزم بیدار هستید؟
🧑🦳استیسی: البته! یه مهمونی شب گذرونیه. همه مون دیر می خوابیم.
🧑🦰لیندا: باشه! لطفاً مقداری پیتزا واسم نگه دار
🧑🦳استیسی: حتماً. فردا شب می بینمت.
@Englishagency