📝مذهب عشق
🔻نعمت الله فاضلی، 10 دی 1403
✅ در جامعه ای که زردشتی ها، یهودی ها و مسلمانان کنار هم زندگی می کنند و تفاوت های فاحش دینی دارند و در عین حال وارث سنت های سخت کیشانه اند آیا می توان با صلح و صفا و دوستی زندگی جمعی همکارانه و همدلانه و صلح آمیز داشت؟ اگر آری، چگونه؟
✅ این پرسش را در تصویری بزرگ تر طرح کنیم. آیا می توان صلح را در جامعه ای چند فرهنگی برقرار کرد؟
🔻پاپلی یزدی می گوید بله. بله مومنان دین ها می توانند کنار هم باشند و زیست مومنانه کنند و به جان هم نیفتند. چگونه؟ چگونه می توان آب و آتش را کنار هم گذاشت؟ پاپلی می گوید اگر مذهب عشق مذهب مردم باشد، مذهبی که مولانا و حافظ و نظامی و شاعران بزرگ پیامبران آنند، می توان همزیستی هم داشت. این مذهبی است که همه چیزهای سخت را دود می کند و به هوا می فرستد.
🔻در جهانی که مسلمانان و یهودی ها و مسیحی ها به جان هم افتاده اند، چه سخت محتاج مذهب عشق هستیم. این "مذهب صلح" است. بگذارید قصه اش را برای تان بگویم. قصه ای که راوی آن جغرافیدان، انسان شناس و نویسنده ای بزرگ ایرانی است.
✅ کتاب "مذهب عشق" شاهکاری است به قلم نابغه جغرافیا و نویسنده بزرگ ایران استاد محمدحسین پاپلی یزدی که در ۱۳۹۸ چاپ شد و تاکنون ۱۴ نوبت تجدید چاپ شده است.
🔻در این روزهای سرد زمستانی دی ماه آن را خواندم و گرم شدم. اگر تاکنون آن را نخوانده اید، تردید نکنید و بخواندیش.
✅رمان مردمنگارانه ای است از ایران دهه های نخست سده چهاردهم و حوالی دهه ی ۱۳۲۰ و جنگ جهانی دوم. قصه عشق است، عشق آذردخت، دختری زردشتی و الیاس، پسری یهودی. این دو یزدی اند که در جامعه ای مسلمان و به غایت سنتی زندگی می کنند.
🔻پاپلی یزدی مردم نگارانه و انسان شناسانه روایتی از لایه های آشکار و پنهان فرهنگ ایرانی ارایه می کند. در حقیقت "مذهب عشق" پژوهشی ژرفانگر از عمیق ترین ظرفیت ها و چالش های فرهنگ ایرانی است که به زبان گیرا و خوش خوان و اثرگذار روایت شده است.
🔻پاپلی مثل "شازده حمام" این کتاب را هم به سبک خاطره نویسی و براساس تجربه زیسته اش می نویسد و روایتی واقع گرا از عرف ها و سنت ها و تحولات فرهنگ ایرانی خلق می کند.کتاب ۴۷۷ صفحه قطع وزیری است. اما خلاصه اش را می گویم.
✅الیاس یهودی و آذردخت زردشتی از کودکی در محله ای با هم آشنا و هم بازی شدند و کودکانه با هم مسابقه دویدن می دادند. در محله شان "آتشکده گوهر شب چراغ زردشتی ها، کنیسه الیاهو هناوی یهودی ها و پنجره پیر مراد مسلمان ها همه در یک ساختمان کوچک بودند. قبرستان مسلمان ها و یهودی ها کنار هم بود". آذردخت نوه دختری ارباب جم، بزرگ زردشتیان یزد بود. الیاس هم نوه ملا یحزقل، روحانی و خاخام هشتاد ساله یهودی ها بود که سخت پایبند دین و سنت هایش بود.
🔻آذردخت و الیاس در مدرسه اتحاد در ۱۳۰۷ ثبت نام کردند و در کلاس کنار هم می نشستند. ملا مهدی هم روحانی بزرگ مسمانان بود و با ارباب جم اداره امورات محله را عهده دار بودند. آذردخت و الیاس دو نوجوان لیلی و مجنون وار به مرور دلداه و شیدای هم شدند، عشقی که تمام زندگی آنها را شکل داد و سرشت و سرنوشت آنها شد.
🔻اما تمام زمین و زمان بسیج شده بودند تا این دو به هم نرسند. ازدواج زردشتی و یهودی از نظر دینی با هم مطلقا ممنوع و ناممکن بود. آن هم نوه ارباب جم و ملایحزقل. ملا مهدی و مسلمانان هم این ازدواج را مطلقا نادرست می دانستند.
🔻ارباب جم آذردخت نوه اش را به هند فرستاد تا از دسترس الیاس دور باشد و کم کم عشق او را فراموش کند. آذردخت در هند به موفقیت های تجاری عظیم رسید و در لندن کمپانی عظیم تجاری ساخت، اما عشقش به الیاس هر روز آتشین تر شد. با تلگراف با الیاس مدام تماس داشت.
🔻جنگ جهانی دوم شعله ور شده بود و الیاس تصمیم گرفت از راه لهستان به لندن برود. در لهستان اسیر آلمانی ها و افسران اس اس شد. بلاهای عظیم بر سرش آمد. اما نیروی عشق او را زنده نگهداشت هر چند یک پا و سه انگشت دستش را هم از دست داد. این بخش داستان تداعی گر دکتر فرانکل و کتاب در جستجوی معنای اوست.
🔻عاقبت آذردخت و الیاس بهم رسیدند و ازدواج کردند و ۵۶ سال با هم زیستند و چهار فررند آوردند.
✅حماسه عشق که پاپلی روایت کرده است حماسه باشکوهی است که چیزی بسیار بیش از روایتی روان شناختی از تجربه عاشقی است. پاپلی این حماسه عظیم را روایت می کند تا درستی این نظریه مولانا را نشان دهد که:
گر که می خواهی شقاوت کم شود
جهد کن تا عشق افزون تر شود
🔻"آذردخت گفت: خدا بیامرزد مادر بزرگم را. او بارها می گفت: هر کس دین خود، ولی همه با هم زندگی کنیم."
✅ این پیام پاپلی و حماسه عشق اوست برای ما و همه بشریت. " ... در مذهب عشق، عاشقی کار صفا، صمیمیت، گذشت و ایثار است"
🔻نعمت الله فاضلی، 10 دی 1403
✅ در جامعه ای که زردشتی ها، یهودی ها و مسلمانان کنار هم زندگی می کنند و تفاوت های فاحش دینی دارند و در عین حال وارث سنت های سخت کیشانه اند آیا می توان با صلح و صفا و دوستی زندگی جمعی همکارانه و همدلانه و صلح آمیز داشت؟ اگر آری، چگونه؟
✅ این پرسش را در تصویری بزرگ تر طرح کنیم. آیا می توان صلح را در جامعه ای چند فرهنگی برقرار کرد؟
🔻پاپلی یزدی می گوید بله. بله مومنان دین ها می توانند کنار هم باشند و زیست مومنانه کنند و به جان هم نیفتند. چگونه؟ چگونه می توان آب و آتش را کنار هم گذاشت؟ پاپلی می گوید اگر مذهب عشق مذهب مردم باشد، مذهبی که مولانا و حافظ و نظامی و شاعران بزرگ پیامبران آنند، می توان همزیستی هم داشت. این مذهبی است که همه چیزهای سخت را دود می کند و به هوا می فرستد.
🔻در جهانی که مسلمانان و یهودی ها و مسیحی ها به جان هم افتاده اند، چه سخت محتاج مذهب عشق هستیم. این "مذهب صلح" است. بگذارید قصه اش را برای تان بگویم. قصه ای که راوی آن جغرافیدان، انسان شناس و نویسنده ای بزرگ ایرانی است.
✅ کتاب "مذهب عشق" شاهکاری است به قلم نابغه جغرافیا و نویسنده بزرگ ایران استاد محمدحسین پاپلی یزدی که در ۱۳۹۸ چاپ شد و تاکنون ۱۴ نوبت تجدید چاپ شده است.
🔻در این روزهای سرد زمستانی دی ماه آن را خواندم و گرم شدم. اگر تاکنون آن را نخوانده اید، تردید نکنید و بخواندیش.
✅رمان مردمنگارانه ای است از ایران دهه های نخست سده چهاردهم و حوالی دهه ی ۱۳۲۰ و جنگ جهانی دوم. قصه عشق است، عشق آذردخت، دختری زردشتی و الیاس، پسری یهودی. این دو یزدی اند که در جامعه ای مسلمان و به غایت سنتی زندگی می کنند.
🔻پاپلی یزدی مردم نگارانه و انسان شناسانه روایتی از لایه های آشکار و پنهان فرهنگ ایرانی ارایه می کند. در حقیقت "مذهب عشق" پژوهشی ژرفانگر از عمیق ترین ظرفیت ها و چالش های فرهنگ ایرانی است که به زبان گیرا و خوش خوان و اثرگذار روایت شده است.
🔻پاپلی مثل "شازده حمام" این کتاب را هم به سبک خاطره نویسی و براساس تجربه زیسته اش می نویسد و روایتی واقع گرا از عرف ها و سنت ها و تحولات فرهنگ ایرانی خلق می کند.کتاب ۴۷۷ صفحه قطع وزیری است. اما خلاصه اش را می گویم.
✅الیاس یهودی و آذردخت زردشتی از کودکی در محله ای با هم آشنا و هم بازی شدند و کودکانه با هم مسابقه دویدن می دادند. در محله شان "آتشکده گوهر شب چراغ زردشتی ها، کنیسه الیاهو هناوی یهودی ها و پنجره پیر مراد مسلمان ها همه در یک ساختمان کوچک بودند. قبرستان مسلمان ها و یهودی ها کنار هم بود". آذردخت نوه دختری ارباب جم، بزرگ زردشتیان یزد بود. الیاس هم نوه ملا یحزقل، روحانی و خاخام هشتاد ساله یهودی ها بود که سخت پایبند دین و سنت هایش بود.
🔻آذردخت و الیاس در مدرسه اتحاد در ۱۳۰۷ ثبت نام کردند و در کلاس کنار هم می نشستند. ملا مهدی هم روحانی بزرگ مسمانان بود و با ارباب جم اداره امورات محله را عهده دار بودند. آذردخت و الیاس دو نوجوان لیلی و مجنون وار به مرور دلداه و شیدای هم شدند، عشقی که تمام زندگی آنها را شکل داد و سرشت و سرنوشت آنها شد.
🔻اما تمام زمین و زمان بسیج شده بودند تا این دو به هم نرسند. ازدواج زردشتی و یهودی از نظر دینی با هم مطلقا ممنوع و ناممکن بود. آن هم نوه ارباب جم و ملایحزقل. ملا مهدی و مسلمانان هم این ازدواج را مطلقا نادرست می دانستند.
🔻ارباب جم آذردخت نوه اش را به هند فرستاد تا از دسترس الیاس دور باشد و کم کم عشق او را فراموش کند. آذردخت در هند به موفقیت های تجاری عظیم رسید و در لندن کمپانی عظیم تجاری ساخت، اما عشقش به الیاس هر روز آتشین تر شد. با تلگراف با الیاس مدام تماس داشت.
🔻جنگ جهانی دوم شعله ور شده بود و الیاس تصمیم گرفت از راه لهستان به لندن برود. در لهستان اسیر آلمانی ها و افسران اس اس شد. بلاهای عظیم بر سرش آمد. اما نیروی عشق او را زنده نگهداشت هر چند یک پا و سه انگشت دستش را هم از دست داد. این بخش داستان تداعی گر دکتر فرانکل و کتاب در جستجوی معنای اوست.
🔻عاقبت آذردخت و الیاس بهم رسیدند و ازدواج کردند و ۵۶ سال با هم زیستند و چهار فررند آوردند.
✅حماسه عشق که پاپلی روایت کرده است حماسه باشکوهی است که چیزی بسیار بیش از روایتی روان شناختی از تجربه عاشقی است. پاپلی این حماسه عظیم را روایت می کند تا درستی این نظریه مولانا را نشان دهد که:
گر که می خواهی شقاوت کم شود
جهد کن تا عشق افزون تر شود
🔻"آذردخت گفت: خدا بیامرزد مادر بزرگم را. او بارها می گفت: هر کس دین خود، ولی همه با هم زندگی کنیم."
✅ این پیام پاپلی و حماسه عشق اوست برای ما و همه بشریت. " ... در مذهب عشق، عاشقی کار صفا، صمیمیت، گذشت و ایثار است"