#غربت_زیبا
#پارت_47
#فصل_2
از پارکینگ بیرون رفتم
و رفتم سمت خونه ی حسین
یه پیام به نفس دادم:
ـ خوشگل من چطوره ؟
و بعد گوشی رو گذاشتم داخل جیبم
رسیدم خونه ی حسین!!
ماشین رو پارک کردم
و رفتم داخل
حسین بغلم کرد
و گفت:
ـ چه عجب بی معرفت
بیا تو بیشرف!
قراره حسابی مست کنیم!!!
ـ بریم داداش بریم؛
بریم بسازیمون!
خندیدیم
و رفتیم داخل
حسین رفت داخل آشپز خونه و
بعد از چند دقیقه
اومد سر میز نشست
و یه لیوان گذاشت جلوی من
یه لیوان هم جلوی خودش
و در شیشه مشروب رو باز کرد
و شروع کرد ریختن برامون
بعد از چند پیک
حسابی حالم ردیف بود
ولی آنقدر زیاد خوردم که
دیگه جون نداشتم!!
ـ ارج داداش خوبی ؟
ـ سرم سنگینه.
ـ پاشو بریم بخوابیم.
ـ آخه........
ـ پاشو داداش!!!!
ـ منتظر پیام زننم!
ـ منظورت نفسه ؟
ـ بگو خانم!
ـ چشم.
منظورتون نفس خانمه ؟!
ـ آره.
ـ من بهش پیام میدم فردا حرف بزنید
پاشو پاشو!!
ـ دلم براش تنگ شده بفهم!!
ـ نمیفهمم پاشو میگم ارج.
ـ نمیخوام!
ـ ارج چرا خودتو لوس میکنی ؟
پاشو میگم!
ـ چقدر تو سفیدی حسین
ـ خاک تو سرت
ببین خاک تو سرت!!
هول!!
اگه به نفس نگفتم!
ـ خفه شو بابا!!
عجب کونی داریا
ـ ارجججججج!!!!!!!!!!
ـ تو پول داری فک کنم واسه بدن سفید و کون سفید هست مگه نه ؟
ـ ارج تو احمقی!
احمق!!
ـ آقا یه ربع به من بده......
🌑 @Dark_moon_story
#پارت_47
#فصل_2
از پارکینگ بیرون رفتم
و رفتم سمت خونه ی حسین
یه پیام به نفس دادم:
ـ خوشگل من چطوره ؟
و بعد گوشی رو گذاشتم داخل جیبم
رسیدم خونه ی حسین!!
ماشین رو پارک کردم
و رفتم داخل
حسین بغلم کرد
و گفت:
ـ چه عجب بی معرفت
بیا تو بیشرف!
قراره حسابی مست کنیم!!!
ـ بریم داداش بریم؛
بریم بسازیمون!
خندیدیم
و رفتیم داخل
حسین رفت داخل آشپز خونه و
بعد از چند دقیقه
اومد سر میز نشست
و یه لیوان گذاشت جلوی من
یه لیوان هم جلوی خودش
و در شیشه مشروب رو باز کرد
و شروع کرد ریختن برامون
بعد از چند پیک
حسابی حالم ردیف بود
ولی آنقدر زیاد خوردم که
دیگه جون نداشتم!!
ـ ارج داداش خوبی ؟
ـ سرم سنگینه.
ـ پاشو بریم بخوابیم.
ـ آخه........
ـ پاشو داداش!!!!
ـ منتظر پیام زننم!
ـ منظورت نفسه ؟
ـ بگو خانم!
ـ چشم.
منظورتون نفس خانمه ؟!
ـ آره.
ـ من بهش پیام میدم فردا حرف بزنید
پاشو پاشو!!
ـ دلم براش تنگ شده بفهم!!
ـ نمیفهمم پاشو میگم ارج.
ـ نمیخوام!
ـ ارج چرا خودتو لوس میکنی ؟
پاشو میگم!
ـ چقدر تو سفیدی حسین
ـ خاک تو سرت
ببین خاک تو سرت!!
هول!!
اگه به نفس نگفتم!
ـ خفه شو بابا!!
عجب کونی داریا
ـ ارجججججج!!!!!!!!!!
ـ تو پول داری فک کنم واسه بدن سفید و کون سفید هست مگه نه ؟
ـ ارج تو احمقی!
احمق!!
ـ آقا یه ربع به من بده......
🌑 @Dark_moon_story