#غربت_زیبا
#پارت_44
#فصل_2
بعداز چند دقیقه دوباره برگشت
و همراهش
یه ظرف غذا و مسکن بود
در رو قفل کرد اومد نشست پیشم
کشیدم تو بغلش
و آروم سرمو بوسید
و گفت:
ـ رفتم یه چیزی بگیرم
اومدم دیدم آخرین نفر تو اتاقه
ببخش دیر اومدم!!
داشتم گریه میکردم
یه قاشق برنج برداشت
و گذاشت داخل دهنم
جون نداشتم و گفت:
ـ تخم سگارو فرستادم یجا حالشون رو بگیرن
نگران نباش
پس صدای جیغ ها و داد هایی که شنیدم واسه همین بود!!
و گفت:
ـ واسه آنا ی تخم سگ هم دارم!!
چرا اینجوری میکرد ؟
واسه چی هوامو داشت ؟
چرا بهم دست نزد ؟
آروم با صدایی که از چاه در میومد گفتم:
ـ گوشیم
ـ پرو نشو عزیزم!
گوشی فعلا نداریم.
ـ ترو خدا!!!!
گوووششی بده.
ـ اسمت نفس بود آره ؟
ـ آآآآره
ـ چرا لکنت گرفتی ؟
نترس.
باشه؟
ـ بزاز زنگ بزنم ارج!
ـ ارج کدوم خریه ؟!!
خودمو از بغلش کشیدم بیرون
و گفتم:
ـ درست حرف بزن درموردش!!!
ـ عهههه؟
غیرتی هم میشی واسش؟!
اخی؛
تقصیر منه!
گفتم بگو ارج کدوم خریه ؟!!!!!
ـ عشقم!
ـ عهههه؟!
ـ آره کل زندگیم!
اگه بفهمه بهم تجاوز کردید
پارتون میکنه!!!
یهو کشیدم تو بغلش و گفت:
ـ اولا من کاری نکردم؛
نجاتت دادم!
دوما
اما یه فیلم خوشگل گرفتن ازت
اصلا دیدم عشق کردم!!!
ولی خوب کسی جز من نباید بهت دست بزنه!
واسه همین بهتر که گم و گور شدن
تخم سگا!!!!
دستم رو گرفتم گفت:
ـ گفتم دست بهت نزنن
اما تخم سگا........
🌑 @Dark_moon_story
#پارت_44
#فصل_2
بعداز چند دقیقه دوباره برگشت
و همراهش
یه ظرف غذا و مسکن بود
در رو قفل کرد اومد نشست پیشم
کشیدم تو بغلش
و آروم سرمو بوسید
و گفت:
ـ رفتم یه چیزی بگیرم
اومدم دیدم آخرین نفر تو اتاقه
ببخش دیر اومدم!!
داشتم گریه میکردم
یه قاشق برنج برداشت
و گذاشت داخل دهنم
جون نداشتم و گفت:
ـ تخم سگارو فرستادم یجا حالشون رو بگیرن
نگران نباش
پس صدای جیغ ها و داد هایی که شنیدم واسه همین بود!!
و گفت:
ـ واسه آنا ی تخم سگ هم دارم!!
چرا اینجوری میکرد ؟
واسه چی هوامو داشت ؟
چرا بهم دست نزد ؟
آروم با صدایی که از چاه در میومد گفتم:
ـ گوشیم
ـ پرو نشو عزیزم!
گوشی فعلا نداریم.
ـ ترو خدا!!!!
گوووششی بده.
ـ اسمت نفس بود آره ؟
ـ آآآآره
ـ چرا لکنت گرفتی ؟
نترس.
باشه؟
ـ بزاز زنگ بزنم ارج!
ـ ارج کدوم خریه ؟!!
خودمو از بغلش کشیدم بیرون
و گفتم:
ـ درست حرف بزن درموردش!!!
ـ عهههه؟
غیرتی هم میشی واسش؟!
اخی؛
تقصیر منه!
گفتم بگو ارج کدوم خریه ؟!!!!!
ـ عشقم!
ـ عهههه؟!
ـ آره کل زندگیم!
اگه بفهمه بهم تجاوز کردید
پارتون میکنه!!!
یهو کشیدم تو بغلش و گفت:
ـ اولا من کاری نکردم؛
نجاتت دادم!
دوما
اما یه فیلم خوشگل گرفتن ازت
اصلا دیدم عشق کردم!!!
ولی خوب کسی جز من نباید بهت دست بزنه!
واسه همین بهتر که گم و گور شدن
تخم سگا!!!!
دستم رو گرفتم گفت:
ـ گفتم دست بهت نزنن
اما تخم سگا........
🌑 @Dark_moon_story