در این دو سال چه ها که ندیدیم،
چه مردانی به مردانگی و چه زنانی به بزرگی زنان بزرگ تاریخ که نامشان پر از غرور و افتخار است و خواب را بر انیرانیان کابوس کرده.
طی این دو سال:
هر چه در برلین پرچم ایران را قدغن و لگدمال کردند،
هرچه در کنفرانس ها، این نماد #ملی توسط فاندگیرهای رنگین کمانی ممنوع شد،
و یا هرچه در واشنگتن فرزندان توده ای اصلاحطلب همچو سیامک آرام ها ، پرچم شیروخورشید را با تهدید ممنوع میکردند و یا فرقه ی جنون هرچه سعی در جنسیتی کردن انقلاب داشت به دور از پرچم و نماد و نشان سه رنگ ملی مزین به شیروخورشید،
مردانی در ایران و شهر ایذه ،قلب شجاع ایران،پرتکرار تر از همیشه بر دست و تن حدیث جاودانگی را فقط با پرچم ایران بود که می سرودند.
من دیدم مردانی در شرایط سخت و زندگی مخفیانه،در حال مبارزه با جلادان جمهوری اسلامی بودند به قیمت جان در حالی که شجاعت را جهان وطنی های بی نشان در بلاهتشان با فریب و دروغ سعی در تزریق داشتند؛
شجاعت به کافه گردی،لخت شدن و لب دوزی نیست،
شجاعت به تف کردن و کت و دامن پوشیدن نیست،
شجاعت به رقصیدن و سرودن شعر چریکی های فدایی از سوی نمایندگان فرقه ی رجوی نیست
شجاعت به گرفتن فاند از خون مردان و زنان نیست
شجاعت عِرق میخواهد،عشق میخواهد و تپش قلبی برای خاک میخواهد که #ایران همه چیز است و نیازی به تبلیغ شبکه های تجزیه طلب ندارد،نیازی به معامله کردن های پشت پرده ندارد.
مبارزه به تکرار شعارهای تروریستی و سفید شویی فرقه ی آپو نیست،
مبارزه به غرامت گیری اموال مردم #ایذه نیست،
مبارزه به فیگور و پشت بازو ساختن با جارو و خاک انداز دروغین زندان نیست
مبارزه به شایعه ی شکستن دست و پا و عصب کشی دندان در حین ادم فروشی نیست،راستی گفتم «آدم فروشی»
چه شد که ابول کور کور پس از دو سال مخفیگاهش لو رفت؟
در مجازی پرسشی جاریست :چه کسانی به دیدنشان رفته بودند با تجربه ی ادم فروشی در کارنامه ی شان که ذات ادم فروش تغییر ناپذیر است،به ویژه که قبلتر ازادی را به این قیمت دریافت کرده اند.
امروز شجاعت را بر تن آنانی دیدیم که کفنشان پرچم ایران بود و با سوز دل «خداحافظ ایران» گفتن و امروز نام ایران و پرچم عزیز این خاک پر صلابت تر از همیشه است و«ابول کورکور»نامش در کنار بزرگان این خاک،جاودانه شد.
ابول کورکور گرچه از ایران خداحافظی کرد،اما ایران تا ابد بنام تمام عزیزانش،ایران میماند.
#پسرعاقل_نوح
چه مردانی به مردانگی و چه زنانی به بزرگی زنان بزرگ تاریخ که نامشان پر از غرور و افتخار است و خواب را بر انیرانیان کابوس کرده.
طی این دو سال:
هر چه در برلین پرچم ایران را قدغن و لگدمال کردند،
هرچه در کنفرانس ها، این نماد #ملی توسط فاندگیرهای رنگین کمانی ممنوع شد،
و یا هرچه در واشنگتن فرزندان توده ای اصلاحطلب همچو سیامک آرام ها ، پرچم شیروخورشید را با تهدید ممنوع میکردند و یا فرقه ی جنون هرچه سعی در جنسیتی کردن انقلاب داشت به دور از پرچم و نماد و نشان سه رنگ ملی مزین به شیروخورشید،
مردانی در ایران و شهر ایذه ،قلب شجاع ایران،پرتکرار تر از همیشه بر دست و تن حدیث جاودانگی را فقط با پرچم ایران بود که می سرودند.
من دیدم مردانی در شرایط سخت و زندگی مخفیانه،در حال مبارزه با جلادان جمهوری اسلامی بودند به قیمت جان در حالی که شجاعت را جهان وطنی های بی نشان در بلاهتشان با فریب و دروغ سعی در تزریق داشتند؛
شجاعت به کافه گردی،لخت شدن و لب دوزی نیست،
شجاعت به تف کردن و کت و دامن پوشیدن نیست،
شجاعت به رقصیدن و سرودن شعر چریکی های فدایی از سوی نمایندگان فرقه ی رجوی نیست
شجاعت به گرفتن فاند از خون مردان و زنان نیست
شجاعت عِرق میخواهد،عشق میخواهد و تپش قلبی برای خاک میخواهد که #ایران همه چیز است و نیازی به تبلیغ شبکه های تجزیه طلب ندارد،نیازی به معامله کردن های پشت پرده ندارد.
مبارزه به تکرار شعارهای تروریستی و سفید شویی فرقه ی آپو نیست،
مبارزه به غرامت گیری اموال مردم #ایذه نیست،
مبارزه به فیگور و پشت بازو ساختن با جارو و خاک انداز دروغین زندان نیست
مبارزه به شایعه ی شکستن دست و پا و عصب کشی دندان در حین ادم فروشی نیست،راستی گفتم «آدم فروشی»
چه شد که ابول کور کور پس از دو سال مخفیگاهش لو رفت؟
در مجازی پرسشی جاریست :چه کسانی به دیدنشان رفته بودند با تجربه ی ادم فروشی در کارنامه ی شان که ذات ادم فروش تغییر ناپذیر است،به ویژه که قبلتر ازادی را به این قیمت دریافت کرده اند.
امروز شجاعت را بر تن آنانی دیدیم که کفنشان پرچم ایران بود و با سوز دل «خداحافظ ایران» گفتن و امروز نام ایران و پرچم عزیز این خاک پر صلابت تر از همیشه است و«ابول کورکور»نامش در کنار بزرگان این خاک،جاودانه شد.
ابول کورکور گرچه از ایران خداحافظی کرد،اما ایران تا ابد بنام تمام عزیزانش،ایران میماند.
#پسرعاقل_نوح