آنطور که درباریان میدیدند، هرجا شاهزاده ایمون میرفت و هرکاری انجام میداد، شاهزاده بیلون خیلی از او عقب نمی ماند؛ چه در شوالیه گری، چه در تصاحب اژدها، چه در ازدواج و فرزند آوری. هرجا ایمون بود چند لحظه بعد، بیلون نیز خود را به او میرساند. اما آخرین باری که بیلون به دنبال برادرش رفت برای بازگرداندن جسد ایمون بود.
کلمات چگونه قادر به توصیف اندوهی هستند که بر هفت پادشاهی سایه افکند، پس از آنکه تیری تصادفی شاهزاده ایمون را بر روی زانوانش انداخت و این چنین شاهزاده دراگون استون را در تقلا برای صحبت، در خون خود خفه کرد.
در میان، دردی که شاه جهیریس و ملکه آلیسان چشیدند، اشک های تلخ بانو جاسلین در بستر خالی همسرش و ضجه های شاهدخت رینیس وقتی که فهمید پدرش هرگز فرزندی که او در رحم دارد، در آغوش نخواد گرفت، شاید سخن گفتن از خشم شاهزاده بیلون و نزولش بر سر جزیره تارث در پی انتقام آسان تر باشد.
کشتی های میر چنان سوختند که کشتی شاهزاده موریون در نه سال قبل سوخت؛ چنانکه تا مدتی امواجی که به ساحل میرسیدند، سرخ رنگ بودند.
وقتی بیلون به همراه جسد برادرش به کینگز لندینگ بازگشت، مردم در خیابان ها صف کشیدند و فریادزنان او را "قهرمان" خواندند. اما گفته شده وقتی بیلون مادرش را دید، خود را در آغوش او انداخت، گریست و گفت:
ملکه آلیسان درحالی که موهای پسرش را نوازش میکرد، پاسخ داد:
#Note | #Book
For More:@Black_Fyre⚜
کلمات چگونه قادر به توصیف اندوهی هستند که بر هفت پادشاهی سایه افکند، پس از آنکه تیری تصادفی شاهزاده ایمون را بر روی زانوانش انداخت و این چنین شاهزاده دراگون استون را در تقلا برای صحبت، در خون خود خفه کرد.
در میان، دردی که شاه جهیریس و ملکه آلیسان چشیدند، اشک های تلخ بانو جاسلین در بستر خالی همسرش و ضجه های شاهدخت رینیس وقتی که فهمید پدرش هرگز فرزندی که او در رحم دارد، در آغوش نخواد گرفت، شاید سخن گفتن از خشم شاهزاده بیلون و نزولش بر سر جزیره تارث در پی انتقام آسان تر باشد.
کشتی های میر چنان سوختند که کشتی شاهزاده موریون در نه سال قبل سوخت؛ چنانکه تا مدتی امواجی که به ساحل میرسیدند، سرخ رنگ بودند.
وقتی بیلون به همراه جسد برادرش به کینگز لندینگ بازگشت، مردم در خیابان ها صف کشیدند و فریادزنان او را "قهرمان" خواندند. اما گفته شده وقتی بیلون مادرش را دید، خود را در آغوش او انداخت، گریست و گفت:
«هزار تن از آنان را به درک فرستادم ولی این کار او را باز نمی گرداند.»
ملکه آلیسان درحالی که موهای پسرش را نوازش میکرد، پاسخ داد:
می دانم، میدانم...
#Note | #Book
For More:@Black_Fyre⚜