قالب، زبان و محتوای استوانه کوروش (٢)
متیو ولفگانگ استولپر
دانشگاه شیکاگو
محتوای استوانه (١)
همانطور که قطعههای تازه یافت شده استوانه تایید میکنند متن استوانه کوروش با دیدگاه مردوک، خدای بابل و بزرگ ترین خدای پرستشگاه بابل آغاز شده است. (سطر ١-١٠) که با خشمی خدایی وضعیت بابل را در دوره فرمانروایی پادشاه بابلی نظاره میکرد. متن آسیب دیده و بسیاری از جزئیات آن از بین رفته است، اما با زبانی جانبدارانه و متقاعد کننده به ساخت و وقف پرستشگاهی موهن به مقدسات، به برانداختن حمایتهای مناسب از پرستشگاه و آیین مردوک که توهینی به حرمت خدای بزرگ بود، به تحميل مالیاتهای ویرانگر بر مردم و به ناراحتی و ترک شدن پرستشگاه دیگر خدایانی که مجسمههای آنها به بابل آورده شد بودند و در آنجا نگاه داشته میشدند، اشاره میکند.
نام نبونهئید (فرمانروایی ۵۳۹-۵۵۵ پ.م) پادشاه بابلی ستمگری که باعث این اوضاع بود، از بین رفته است. متن آشکارا نام پسر و نایبالسلطنه او را در این گناهان به میان میکشد، و در نقطه مقابل، از همکاری کمبوجیه پسر کوروش با او در باز گرداندن نظم به امور سخن میگوید. در ادامه متن (سطرهای ۱۲-۱۰) که هنوز از دید مردوک بیان میشود، از خشم خدا کاسته میشود. او به مکانهای مقدس نابود شده (که باز هم از اصلاحات کوروش خبر میدهد) و وضعیت مرگآور مردم «سومر و اکد» (اصطلاحی قدیمی برای بابل) میاندیشد. زاویه دید متن با بررسی همه سرزمینها از سوی مردوک و جستجوی دقیق برای یافتن پادشاهی دادگر گسترش مییابد. او کوروش، شاه انشان پایتخت ایلامی باستان منطقهای که اکنون ایران است را مییابد (سطرهای ۱۳-۱۲)، دست او را میگیرد، از او میخواهد تا فرمانروای برتر باشد و ماد و سرزمینهای کوهستانی مجاور بابل را مطيع خود سازد. (باز هم از اصطلاحات ادبی کهن برای این سرزمینها استفاده شده است نه از نامهای سیاسی تازه)
مردوک که از کارهای نیک کوروش خشنود شده است، به او فرمان میدهد که به بابل آید. (سطرهای ۱۵-۱۴) در اینجا زاویه دید محدود میشود و از نگاه کردن آسمانی به همراهی در زمین تغییر میکند. (سطرهای ۱۷-۱۵) مردوک کوروش را همراهی میکند و همچون یک دوست و همراه در کنارش گام برمیدارد، و سپاه بزرگ مجهز به جنگ افزار او در کنارش پیش میرفتند. مردوک کوروش را بدون جنگ و نبرد به بخشی در مرکز بابل برد که شوانه نام داشت و کاخ سلطنتی و پرستشگاه مردوک در آنجا بود. او نبونهئید پادشاه ناپرهیزگار بابلی را تسلیم کرد. (چیز بیشتری از او گفته نشده است) مردم بابل و سومر و اکد و رهبران و حاکمانشان (باز هم از اصطلاحات قدیمی که دیگر از لحاظ سیاسی کاربرد نداشتند، استفاده شده است) به او احترام گذاشتند و خوشحال بودند که او را به عنوان یک نجات دهنده ستایش میکردند. (سطرهای ۱۹-۱۸)
زاویه دید روایت، از نگاه کردن مردوک از آسمان به بابل و بررسی گسترده همه سرزمینها و قدرت گرفتن کوروش در غرب ایران و پیشروی به سوی بابل و سپس به تخت نشستن او در مرکز بابل تغییر میکند. در ادامه زاویه دید از خود مردوک به کوروش تغییر مییابد. بقیه متن به عنوان سخنان شخص کوروش و چنین بیان میشود: «منم کوروش .....» ( سطر ۲۰)
کوروش به سه روش خود را معرفی میکند: نخست (سطر ۲۰) با اصطلاحات سیاسی و مجموعهای از لقبهای سلطنتی میانرودانی که پارهای از آنها به ویژه مورد توجه شاهان آشوری بود و حکومت جهانی بر بابل و بر سرتاسر جهان را نشان میداد؛ دوم (سطر ۲۱) با اصطلاحات قاطعانه تبارشناختی و جغرافیایی غیر بابلی، که او را به عنوان نواده سه نسل از پادشاهان انشان، «دودمان جاودانه پادشاهی» میخواند، همانطور که فرمانروایان بابلی باید اینگونه باشند؛ سوم (سطر ۲۲) با اصطلاحات مذهبی که او را حمایت شده از سوی خدایان بابلی بل (مردوک) و نبو معرفی میکند.
بنمایه: دریایی، تورج (١٣٩٣): کوروش بزرگ پادشاه باستانی ایران، ترجمه آذردخت جلیلیان، چاپ اول، تهران: انتشارات توس. ص ۴٠/۴١ و ۴٢.
🆔 @Arshtad
متیو ولفگانگ استولپر
دانشگاه شیکاگو
محتوای استوانه (١)
همانطور که قطعههای تازه یافت شده استوانه تایید میکنند متن استوانه کوروش با دیدگاه مردوک، خدای بابل و بزرگ ترین خدای پرستشگاه بابل آغاز شده است. (سطر ١-١٠) که با خشمی خدایی وضعیت بابل را در دوره فرمانروایی پادشاه بابلی نظاره میکرد. متن آسیب دیده و بسیاری از جزئیات آن از بین رفته است، اما با زبانی جانبدارانه و متقاعد کننده به ساخت و وقف پرستشگاهی موهن به مقدسات، به برانداختن حمایتهای مناسب از پرستشگاه و آیین مردوک که توهینی به حرمت خدای بزرگ بود، به تحميل مالیاتهای ویرانگر بر مردم و به ناراحتی و ترک شدن پرستشگاه دیگر خدایانی که مجسمههای آنها به بابل آورده شد بودند و در آنجا نگاه داشته میشدند، اشاره میکند.
نام نبونهئید (فرمانروایی ۵۳۹-۵۵۵ پ.م) پادشاه بابلی ستمگری که باعث این اوضاع بود، از بین رفته است. متن آشکارا نام پسر و نایبالسلطنه او را در این گناهان به میان میکشد، و در نقطه مقابل، از همکاری کمبوجیه پسر کوروش با او در باز گرداندن نظم به امور سخن میگوید. در ادامه متن (سطرهای ۱۲-۱۰) که هنوز از دید مردوک بیان میشود، از خشم خدا کاسته میشود. او به مکانهای مقدس نابود شده (که باز هم از اصلاحات کوروش خبر میدهد) و وضعیت مرگآور مردم «سومر و اکد» (اصطلاحی قدیمی برای بابل) میاندیشد. زاویه دید متن با بررسی همه سرزمینها از سوی مردوک و جستجوی دقیق برای یافتن پادشاهی دادگر گسترش مییابد. او کوروش، شاه انشان پایتخت ایلامی باستان منطقهای که اکنون ایران است را مییابد (سطرهای ۱۳-۱۲)، دست او را میگیرد، از او میخواهد تا فرمانروای برتر باشد و ماد و سرزمینهای کوهستانی مجاور بابل را مطيع خود سازد. (باز هم از اصطلاحات ادبی کهن برای این سرزمینها استفاده شده است نه از نامهای سیاسی تازه)
مردوک که از کارهای نیک کوروش خشنود شده است، به او فرمان میدهد که به بابل آید. (سطرهای ۱۵-۱۴) در اینجا زاویه دید محدود میشود و از نگاه کردن آسمانی به همراهی در زمین تغییر میکند. (سطرهای ۱۷-۱۵) مردوک کوروش را همراهی میکند و همچون یک دوست و همراه در کنارش گام برمیدارد، و سپاه بزرگ مجهز به جنگ افزار او در کنارش پیش میرفتند. مردوک کوروش را بدون جنگ و نبرد به بخشی در مرکز بابل برد که شوانه نام داشت و کاخ سلطنتی و پرستشگاه مردوک در آنجا بود. او نبونهئید پادشاه ناپرهیزگار بابلی را تسلیم کرد. (چیز بیشتری از او گفته نشده است) مردم بابل و سومر و اکد و رهبران و حاکمانشان (باز هم از اصطلاحات قدیمی که دیگر از لحاظ سیاسی کاربرد نداشتند، استفاده شده است) به او احترام گذاشتند و خوشحال بودند که او را به عنوان یک نجات دهنده ستایش میکردند. (سطرهای ۱۹-۱۸)
زاویه دید روایت، از نگاه کردن مردوک از آسمان به بابل و بررسی گسترده همه سرزمینها و قدرت گرفتن کوروش در غرب ایران و پیشروی به سوی بابل و سپس به تخت نشستن او در مرکز بابل تغییر میکند. در ادامه زاویه دید از خود مردوک به کوروش تغییر مییابد. بقیه متن به عنوان سخنان شخص کوروش و چنین بیان میشود: «منم کوروش .....» ( سطر ۲۰)
کوروش به سه روش خود را معرفی میکند: نخست (سطر ۲۰) با اصطلاحات سیاسی و مجموعهای از لقبهای سلطنتی میانرودانی که پارهای از آنها به ویژه مورد توجه شاهان آشوری بود و حکومت جهانی بر بابل و بر سرتاسر جهان را نشان میداد؛ دوم (سطر ۲۱) با اصطلاحات قاطعانه تبارشناختی و جغرافیایی غیر بابلی، که او را به عنوان نواده سه نسل از پادشاهان انشان، «دودمان جاودانه پادشاهی» میخواند، همانطور که فرمانروایان بابلی باید اینگونه باشند؛ سوم (سطر ۲۲) با اصطلاحات مذهبی که او را حمایت شده از سوی خدایان بابلی بل (مردوک) و نبو معرفی میکند.
بنمایه: دریایی، تورج (١٣٩٣): کوروش بزرگ پادشاه باستانی ایران، ترجمه آذردخت جلیلیان، چاپ اول، تهران: انتشارات توس. ص ۴٠/۴١ و ۴٢.
🆔 @Arshtad