#پیام_ناشناس
سلام من وهمسرم ۳۲ سالمونه،۶ساله ازدواج کردیم و یه پسر۱ونیم ساله داریم
ازشهردیگه عروس امدم بجز فرهنگ متفاوت تو اخلاق هم خانواده همسرم خیلی خوب نیستن،چ پدرومادر چه بچه ها باهم
همسرمن مواد خوراکی رو برای خونه ب سختی میخره زورش میاد خسیس نیس مهمون بیاد کمنمیزاره اما برا خومون خیلی
من اصلا ادم ولخرجی نیستم ک بگم هزینه های اضافی دارم و نمیرسونه بخره، پس انداز میکنه برا مسکن،حدود۲هفته بودلیست خرید میدادم،میگفت سرماه میخرم الان ندارم،خب بعضی چیزا صبر کردنی نیسمن بچه یکساله دارم،سیب زمینی پیاز چیزی نیس ک دو هفته براش صبر کنم،وقتی میبینم ارز فروخته میدونم ک میتونه همون پول رو خرج خونه بکنه اما نمیکنه دلخور میشم،دوروز پیش از سرکار امد خونه منم ناراحت بودم و خسته گفتم اگه میشه یکم تنهام بزار حالم خوب نیس میترسم حرفمون بشه برو یکم تنهاباشم، برخورد بهش ک چرا تو چته روانی و.. منم ناراحت شدم گفتم خسته شدم ملت خواسته هاشون چیه از شوهراشون من خواسته ام چیه،بابت این حرف من هرچی از دهنش در اومد بارم کرد انقدری ک مرده و زنده من رو فحش های خیلی بدی داد دست بزن نداره اما چند بار هلم داد گفت باید از خونم بری بیرون زنگ بزن بابات بیاد دنبالت،بهم گفت انگار با ده تا مرد رابطه داشتی از چشمم افتادی، هیچی نگفتم میدونستم عصبانیه بدتر میشه
خودش زنگ زد مادرش بیاد پسرمو ببره ک مثلا تکلیف منو مشخص کنه،امدن خونمون متوجه شدن ک حرفمون شده،پرسیدن شوهرمم گفت آبا و اجداش رو فحش دادم بایدمگریه کنه،حق دادن ولی تهش گفتن مرده دیگه، یه چیزی گفته ب دل نگیر!!!گفتم دختر خودتون بود اینطوری میگفتین؟ من اینجا چون بی کسم، اینطوری میکنید..من توهمه دعواهایی ک با همسرم داشتم هیچکدوم رو ب خانوادم یا خانواده اش نگفتم ک اختلاف بیشتر نشه،ابروش نره خودمون حل کنیم اما هربار مث همیشه فرداش ب پام افتاده معذرت خواهی کرده اما نمیتونم فراموش کنم خیلی شکستم بخاطر تک تک حرفهاش..
نمیدونم باید چیکار کنم اینکه هربار هرچیزی دوست داشت بگه و بعد با یه ببخشید ازش بگذره و بدتر از همه انتظار داشته باشه منم دیگه ناراحت نباشم یا چیزی نگم.. یا وقتی ابراز علاقه کرد باور کنم اطمینانم داشته باشم بهش،همسرمن از ایناس ک پای طلاق بررسه ادمو زجر میده و طلاق نمیده و ابرو نمیزاره نه اینکه کاری کرده باشم ها نه.. اما این خانواده بخوان دعوا کنن عصبانی بشن فقط ابرو ریزی میکنن ک طرف مقابل مقصر شناخته بشه چیزایی دیدم ازشون ک حتی تو تصوراتمم نبوده.. نمیدونم چیکار کنم اگه میشه راهنماییم کنید
اینم بگم ک فک میکنه دیونه ها میرن پیش مشاور🤦منم دیونه میدونه.. دیگه نمیگه دیونم کرده ب اینجا رسیدم افسرده شدم
@ArHamsaraane
سلام من وهمسرم ۳۲ سالمونه،۶ساله ازدواج کردیم و یه پسر۱ونیم ساله داریم
ازشهردیگه عروس امدم بجز فرهنگ متفاوت تو اخلاق هم خانواده همسرم خیلی خوب نیستن،چ پدرومادر چه بچه ها باهم
همسرمن مواد خوراکی رو برای خونه ب سختی میخره زورش میاد خسیس نیس مهمون بیاد کمنمیزاره اما برا خومون خیلی
من اصلا ادم ولخرجی نیستم ک بگم هزینه های اضافی دارم و نمیرسونه بخره، پس انداز میکنه برا مسکن،حدود۲هفته بودلیست خرید میدادم،میگفت سرماه میخرم الان ندارم،خب بعضی چیزا صبر کردنی نیسمن بچه یکساله دارم،سیب زمینی پیاز چیزی نیس ک دو هفته براش صبر کنم،وقتی میبینم ارز فروخته میدونم ک میتونه همون پول رو خرج خونه بکنه اما نمیکنه دلخور میشم،دوروز پیش از سرکار امد خونه منم ناراحت بودم و خسته گفتم اگه میشه یکم تنهام بزار حالم خوب نیس میترسم حرفمون بشه برو یکم تنهاباشم، برخورد بهش ک چرا تو چته روانی و.. منم ناراحت شدم گفتم خسته شدم ملت خواسته هاشون چیه از شوهراشون من خواسته ام چیه،بابت این حرف من هرچی از دهنش در اومد بارم کرد انقدری ک مرده و زنده من رو فحش های خیلی بدی داد دست بزن نداره اما چند بار هلم داد گفت باید از خونم بری بیرون زنگ بزن بابات بیاد دنبالت،بهم گفت انگار با ده تا مرد رابطه داشتی از چشمم افتادی، هیچی نگفتم میدونستم عصبانیه بدتر میشه
خودش زنگ زد مادرش بیاد پسرمو ببره ک مثلا تکلیف منو مشخص کنه،امدن خونمون متوجه شدن ک حرفمون شده،پرسیدن شوهرمم گفت آبا و اجداش رو فحش دادم بایدمگریه کنه،حق دادن ولی تهش گفتن مرده دیگه، یه چیزی گفته ب دل نگیر!!!گفتم دختر خودتون بود اینطوری میگفتین؟ من اینجا چون بی کسم، اینطوری میکنید..من توهمه دعواهایی ک با همسرم داشتم هیچکدوم رو ب خانوادم یا خانواده اش نگفتم ک اختلاف بیشتر نشه،ابروش نره خودمون حل کنیم اما هربار مث همیشه فرداش ب پام افتاده معذرت خواهی کرده اما نمیتونم فراموش کنم خیلی شکستم بخاطر تک تک حرفهاش..
نمیدونم باید چیکار کنم اینکه هربار هرچیزی دوست داشت بگه و بعد با یه ببخشید ازش بگذره و بدتر از همه انتظار داشته باشه منم دیگه ناراحت نباشم یا چیزی نگم.. یا وقتی ابراز علاقه کرد باور کنم اطمینانم داشته باشم بهش،همسرمن از ایناس ک پای طلاق بررسه ادمو زجر میده و طلاق نمیده و ابرو نمیزاره نه اینکه کاری کرده باشم ها نه.. اما این خانواده بخوان دعوا کنن عصبانی بشن فقط ابرو ریزی میکنن ک طرف مقابل مقصر شناخته بشه چیزایی دیدم ازشون ک حتی تو تصوراتمم نبوده.. نمیدونم چیکار کنم اگه میشه راهنماییم کنید
اینم بگم ک فک میکنه دیونه ها میرن پیش مشاور🤦منم دیونه میدونه.. دیگه نمیگه دیونم کرده ب اینجا رسیدم افسرده شدم
@ArHamsaraane