~ دونالد ترامپ دستور داده است که بودجه دولتی برای حفظ جانِ «جان بولتن» از ترور احتمالیاش توسط ایران قطع بشود. این خبر ما را به این صرافت میاندازد که در نسبت میان دوست و دشمن در روابط بینالملل محتاط باشیم. فرضیه من این است که دولت ترامپ به دولت ایران فشار میآورد و در نتیجه حکومت ایران را پایدارتر خواهد کرد.
نظام سیاسی حاکم بر ایران با شکست ایدئولوژیکش و با فرونهادن یکی از مهمترین فراروایتهایش یعنی عدم رابطه با آمریکا با توافقنامهی برجام، در حفظ خود قویتر و موفقتر شد. در حقیقت نظام سیاسی در ایران با شکستش، ماندگارتر شد. همچون ناقهرمانهای رمانها. برخلاف نظامهای سیاسی ماقبل مدرن، نظام سیاسی مدرن با نوعی استحاله، قویتر و پابرجاتر میشود؛ با عدول هوشمندانه از ایدئولوژیها و ساختن یک نظام زبانی و اقناعی فریبندهی تازه.
احمدینژاد این را نمیفهمید. او سویه ایدئولوژی را آنقدر جدی گرفت که نه تنها زندگی واقعی مردم را به آستانه فروپاشی کشاند که برای خود نظام سیاسی هم دردسرساز شد. دولت روحانی یا بهتر بگوییم حاکمیت در دوران روحانی قویتر والبته بیاصالتتر شد. اعتدال معنایی جز همین ترکیب قدرت و بیاصالتی ندارد.
ماهیت نظام سیاسی مدرن در ایران مسأله و رازی است که هم ایدئولوگهای حامی نظام و هم ایدئولوگهای ضد نظام از درک خصلت آن ناتواناند. حامیان با تاکید بر ایدئولوژیها و دستگاه معرفتی و هویتی حکومت (بهعنوان نمونه آمریکاستیزی)، آن را به سمت تضعیف شدن، در خطر قرارگرفتن و حتی سقوط پیش میبرند. از سوی دیگر ایدئولوگهای طرفدارِ فروپاشی نظام و اپوزیسیون (به عنوان نمونه نگاه کنید به نامه رضا پهلوی برای تبریک ریاستجمهوری ترامپ) با کمک و توصیه به دولتها و نهادهای بینالمللی برای عدم مذاکره با ایران، تحریم، فشار حقوق بشری و حتی جنگ باعث میشوند که نظام سیاسی مستقر در ایران هرچه بیشتر بهخاطر ترس از فروپاشی، از ایدئولوژیهایش -به هدف تداوم حیاتش- عدول کند؛ یعنی مدرنیزه شود و در نتیجه پابرجا بماند و ماندگارتر شود. در واقع این دو گروه سالهاست برای اهداف و به نفع هم عمل میکنند. نتایج ناخواستهی کنشهای گروههای سیاسی از حیث جامعهشناختی موضوع جالبی است.
@AminBozorgiyan
نظام سیاسی حاکم بر ایران با شکست ایدئولوژیکش و با فرونهادن یکی از مهمترین فراروایتهایش یعنی عدم رابطه با آمریکا با توافقنامهی برجام، در حفظ خود قویتر و موفقتر شد. در حقیقت نظام سیاسی در ایران با شکستش، ماندگارتر شد. همچون ناقهرمانهای رمانها. برخلاف نظامهای سیاسی ماقبل مدرن، نظام سیاسی مدرن با نوعی استحاله، قویتر و پابرجاتر میشود؛ با عدول هوشمندانه از ایدئولوژیها و ساختن یک نظام زبانی و اقناعی فریبندهی تازه.
احمدینژاد این را نمیفهمید. او سویه ایدئولوژی را آنقدر جدی گرفت که نه تنها زندگی واقعی مردم را به آستانه فروپاشی کشاند که برای خود نظام سیاسی هم دردسرساز شد. دولت روحانی یا بهتر بگوییم حاکمیت در دوران روحانی قویتر والبته بیاصالتتر شد. اعتدال معنایی جز همین ترکیب قدرت و بیاصالتی ندارد.
ماهیت نظام سیاسی مدرن در ایران مسأله و رازی است که هم ایدئولوگهای حامی نظام و هم ایدئولوگهای ضد نظام از درک خصلت آن ناتواناند. حامیان با تاکید بر ایدئولوژیها و دستگاه معرفتی و هویتی حکومت (بهعنوان نمونه آمریکاستیزی)، آن را به سمت تضعیف شدن، در خطر قرارگرفتن و حتی سقوط پیش میبرند. از سوی دیگر ایدئولوگهای طرفدارِ فروپاشی نظام و اپوزیسیون (به عنوان نمونه نگاه کنید به نامه رضا پهلوی برای تبریک ریاستجمهوری ترامپ) با کمک و توصیه به دولتها و نهادهای بینالمللی برای عدم مذاکره با ایران، تحریم، فشار حقوق بشری و حتی جنگ باعث میشوند که نظام سیاسی مستقر در ایران هرچه بیشتر بهخاطر ترس از فروپاشی، از ایدئولوژیهایش -به هدف تداوم حیاتش- عدول کند؛ یعنی مدرنیزه شود و در نتیجه پابرجا بماند و ماندگارتر شود. در واقع این دو گروه سالهاست برای اهداف و به نفع هم عمل میکنند. نتایج ناخواستهی کنشهای گروههای سیاسی از حیث جامعهشناختی موضوع جالبی است.
@AminBozorgiyan