تجربه زیسته l امین بزرگیان


Channel's geo and language: Iran, Persian
Category: Telegram


آنکه خانه‌ای ندارد، در نوشتن خانه می‌کند. آدورنو
(استفاده، انتشار و به اشتراک گذاری مطالب این صفحه با ذکر نام نویسنده بدون اشکال است)
Contact : aminbozorgian60
https://linktr.ee/amin.bozorgian

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
Iran, Persian
Category
Telegram
Statistics
Posts filter


~ مارکس در ایدئولوژی آلمانی می‌نویسد: «تغییرات بزرگ اجتماعی بدون غلیان‌ زنانه غیرممکن هستند».
این مواجهه‌ی نو در اواسط قرن نوزدهم نسبت به مسأله زنان الهام‌بخش بخش بزرگی از جنبش فمنیستی در قرن بعد می‌شود و امر سیاسی رهایی‌بخش را به زنانگی متصل می‌کند؛ روندی خلاف جریان فرهنگ اروپایی-مسیحی که امر سیاسی را اساساً چیزی مردانه ادراک می‌کرد. پیوند در هم‌تنیده میان فمنیسم و بعدها راهپیمایی‌های حول‌وحوش هشت مارس با نیروهای سوسیالیستی در اروپا برآمده ازین نسبت وارونه‌شده در نظریه مارکسیستی بود بالاخص اینکه در کتاب تزهای فوئرباخ به این ایده رادیکال انجامید که: «خانواده [به عنوان شکلی از مالکیت خصوصی] باید در نظریه و عمل از بین برود».
مارکس از غلیان زنانه سخن می‌گوید و نه غلیان زنان. این تمایز به جز خصلت‌های استراتژیک در دعوت همه جنس‌ها برای مبارزه، از حیث معرفت‌شناختی اهمیت بسیار محوری در فمنیسم چپ بالاخص در موج‌های اخیر داشته است؛ تأکیدی که از اساس جنسیت‌زدگی مرسوم را نفی می‌کند و از شکلی جهان‌بینی سخن می‌گوید که محصول حیات حسّانی و عقلانی متفاوت با عقلانیت ابزاری، سودمحور، انسانی‌زدوده، و فارغ از اشتیاق در عصر جدید و بطور مشخص در نسبت با «سیاست مرسوم» صورت‌بندی می‌شود. فمنیسم با تأکید بر مسأله برابری، امر رهایی‌بخش زنانه یعنی توجه مدام به اجزای زندگی- تن، عواطف و شور را به درون امر سیاسی می‌کشاند و خواستار «سیاست بدیل» می‌شود: چیزهایی که می‌توانند به‌گونه‌ای دیالکتیکی «شجاعت» و «احتیاط» را پیش بکشند؛ آشکار شوند، حتی لازم باشد کاملاً برهنه شوند، و آنگاه هوشمندانه جایی پنهان شوند تا عملیات بعدی. بیراه نیست غلیان زنانه تا این حد شکلی چریکی پیدا می‌کند و جایی را ضربه می‌زند که برای نظم حاکم جبران‌ناپذیر می‌شود؛ جاهایی از مردسالاری و سلطه، استبداد و استعمار.
@AminBozorgiyan


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
در کتاب تحسین‌شده «غزه در پیشگاه تاریخ» که به تازگی توسط نشر مردم‌نگار منتشر شده است، انزو تراورسو نگرش‌های غربی نسبت به نسل‌کشی جاری اسرائیل در غزه را به چالش می‌کشد و آن را در بستر تاریخی گسترده‌تری، شامل هولوکاست و نکبت، بررسی می‌کند.
تراورسو توضیح می‌دهد که چگونه یادبود هولوکاست پس از جنگ جهانی دوم به نوعی «دین مدنی» تبدیل شد که مدافع حقوق بشر و ارزش‌های دموکراسی‌های لیبرال غربی بود. بااین‌حال، او هشدار می‌دهد که در دهه‌های اخیر، «حافظه‌ی هولوکاست دچار دگردیسی‌ای متناقض شده و اسرائیل همراه با بیشتر قدرت‌های غربی از آن به‌عنوان ابزاری برای توجیه حمایت بی‌قیدوشرط از اشغالگری اسرائیل در سرزمین‌های فلسطینی استفاده کرده‌اند.»
با مشاهده این تحریف تاریخی، تراورسو می‌گوید: «من از اینکه چطور بسیاری از واژه‌ها و مفاهیم دچار سوءاستفاده و بدفهمی شده‌اند، شوکه شدم.» او اضافه می‌کند: «اکنون با موقعیتی متناقض روبه‌رو هستیم که در آن، عامل جنایت حماس و فلسطینی‌ها معرفی می‌شوند، درحالی‌که قربانیان اسرائیلی‌ها هستند. این یک وارونگیِ کاملِ واقعیت است.»
@AminBozorgiyan


Forward from: مدرسه تهران
📣 #مدرسه_تهران برگزار می‌کند:

📌 «تجربه‌ی ۵۷»

🎙 با حضور:

محمدمهدی اردبیلی
● «انقلاب و پشیمانی»

مهسا اسداله‌نژاد
● «دست‌کم از دو انقلاب حرف می‌زنیم»

امین بزرگیان
● «لحظه یوتوپیک تاریخ معاصر»

همایون سی‌ریزی
● «هر آن چیز که هستی نیافته‌است، هرگز از میان نیز نخواهد رفت»

● دبیر نشست: پارسا زنگنه


📍پنجشنبه ۱۶ اسفندماه، ساعت ۱۷
♦️ حضوری، آنلاین و آفلاین
🔺️ حضور در این نشست رایگان است.

📮 برای ثبت‌نام به آیدی زیر مراجعه کنید:
🔗 @pouya_teh_82


نوستالژی، تاریخ و انقلاب ۵٧

انجمن علمی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد
امین بزرگیان
اسفند ١۴٠٣
@AminBozorgiyan


انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد برگزار میکند:


نشست تخصصی
بازخوانی انقلاب ۵۷

سخنرانان:
👤جناب آقای دکتر سلمان صادقی زاده(استادیار جامعه شناسی سیاسی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی)

عنوان سخنرانی: امتداد یا انقطاع تاریخی نگاهی به رابطه ژانوسی انقلاب اسلامی با انقلاب مشروطه

👤جناب آقای امین بزرگیان( پژوهشگر علوم اجتماعی دانشگاه نیس فرانسه)
عنوان سخنرانی: انقلاب ۵۷، مساله نوستالژی و تاریخ


👤خانم دکتر رز فضلی ( پژوهشگر علوم اجتماعی در موسسه thrive و استاد مهمان در دانشگاه مموریال کانادا)

عنوان سخنرانی: سوژه انقلابی از سبکی تحمل ناپذیر تا بار هستی


⏱ زمان برگزاری:
چهارشنبه
۸ اسفندماه/۱۴۰۳
ساعت ۱۸

🏤 مکان برگزاری: بستر فضای مجازی( اسکای روم)

لینک ورود به جلسه:

https://www.skyroom.online/ch/anjomanelmi/political




شب گذشته این شانس را داشتم در اجرای سهیل پیغمبری، آهنگساز و نوازنده سازهای بادی در بخش پروتستان کلیسای سن پی‌یر در مرکز شهر استراسبورگ فرانسه حضور داشته باشم. این کنسرت سولو (انفرادی) در جای جالبی برگزار شد. کلیسای قدیمی Saint Pierre که تاریخچه آن به قرون وسطی (قرن هفت میلادی-زمان ظهور اسلام) باز می‌گردد ازین حیث سازه ویژه‌ای است که ترکیبی است از بخش‌های کاتولیک و پروتستان در یک بنا؛ هم شاهد معماری رومنس در این اثر هستیم و هم گوتیک. با تأثیرگذاری جنبش پروتستان در قرن شانزدهم بر منطقه آلزاس، طی فرمان لویی چهاردهم کلیسا به دو بخش غربی (کاتولیک) و شرقی (پروتستان) تقسیم شد و کلیسا هویت دوگانه یافت. در واقع خود مکان اجرای کنسرت «مدار» برای من در بدو امر راوی نوعی تنش و البته تاریخچه‌ای از بربریت و جنگ بود، هرچند امروزه به عنوان نمادی از «همزیستی» ادراک می‌شود؛ جنگ و بربریتی که در جنگ‌های مذهبی اروپا در طی قرون وسطی شاهد آن بودیم.

پیغمبری اجرای بداهه خود را به چهار بخش تقسیم کرد. در بخش‌های اول و آخر اجرا ساز او ملودیک‌تر بود، و به خصوص در ابتدای کار نوایی آشنا برای مخاطبان ایرانی داشت (قطعاتی الهام گرفته از موسیقی سیستان) اما در دو بخش میانی که تکه‌ی‌ کوتاهی از آن را برای شما گذاشته‌ام، ساز او در فواصل طولانی از سکوت و بهت به سر می‌برد. اجرای منقطع و آشوبناک او روایتی از زمان فاجعه ارائه می‌داد: بیانی که هم می‌تواند روایتی تاریخی فهمیده شود و هم چیزی درباره زمانه آشوبناک امروز.
اضطراب نواها و دلسردی عمیق ساز برای اجرای چیزی موزون، به تأسی از جمله مشهور آدورنو این سؤال را پیش می‌کشید که آیا پس از آشوویتس، شعر معنایی دارد؟

اثر پیغمبری برای من شرحی از آشویتس پراکنده و پردامنه در زمانه‌ای بود که از سر می‌گذرانیم. و ترکیب محتوای نقوش بر دیوار (صلیب شدن مسیح) با اضطراب آشکار در نواها تاریخ فاجعه را تا امروز ترسیم می‌کرد؛ چیزی که می‌تواند در برابر تاریخ‌نگاری رسمی پیش کشیده شود.
@AminBozorgiyan


Video is unavailable for watching
Show in Telegram


ترجمه فارسی ﮐﺘﺎب «غزه در پیشگاه تاریخ» Gaza devant l’histoire نوشته انزو تراورسو، پژوهشگر سرشناس ایتالیایی مدتی کوتاه پس از انتشار، توسط نشر مردم‌نگار منتشر شد و آن را می‌توانید از کتابفروشی‌ها تهیه کنید. کتاب ﭘﯿﺶ رو ﺑﻪ اﺿﻄﺮار و در زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻮﺗﺎه ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺷﺪ؛ ﻋﮑﺲ‌اﻟﻌﻤﻠﯽ ﺑﻮد ﺑﻪ ﺣﺠﻢ ﻧﺎﺗﻮاﻧﯽ و ﺧﺸﻢ ﻣﻦ از آﻧﭽﻪ در ﻏﺰه ﻣﯽ‌ﮔﺬرد. ﺗﺮﺟﻤﻪ و ﺗﺄﻟﯿﻒ اﯾﻦ اﺛﺮ ﻓﺮﺻﺘﯽ ﻓﺮاﻫﻢ ﮐﺮد ﮐﻪ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ اﺣﺴﺎس ﮐﻨﻢ ﻣﯽ‌ﺗﻮاﻧﻢ درﻗﺒﺎل اﯾﻦ ﻧﺴﻞ‌ﮐﺸﯽ ﺑﺰرگ ﮐﺎری ﮐﻮﭼﮏ اﻧﺠﺎم دﻫﻢ.
ﭘﯿﺶ از ﻫﺮﭼﯿﺰ ﻗﺪردان ﭘﺮوﻓﺴﻮر اﻧﺰو ﺗﺮاورﺳﻮ ﻫﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮔﺸﺎده‌روﯾﯽ اﻣﮑﺎن اﻧﺘﺸﺎر ترجمه‌ی ﻓﺎرﺳﯽ اﯾﻦ ﮐﺘﺎب را ﻓﺮاﻫﻢ ﮐﺮد. او ﺑﺮای ﻣﻦ ﻧﻮﺷﺖ: «ﻧﯿﺎزی ﻧﯿﺴﺖ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﮐﻪ ﭼﻘﺪر از اﯾﻦ ﺗﺮﺟﻤﻪ ﺧﻮﺷﺤﺎل ﻫﺴﺘﻢ و اﻣﯿﺪوارم ﺑﻪ روﺷﻦ ﺷﺪن ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺑﺮای ﻓﺎرﺳﯽ زﺑﺎﻧﺎن ﮐﻤﮏﮐﻨﺪ». اﻣﯿﺪوارم ﮐﺘﺎب ﺗﺮاورﺳﻮ در ﻓﻀﺎی اﯾﺮان ﺻﺪای ﻣﻮاﺟﻬﻪ‌ای ﻣﻬﺠﻮر ﺑﺎ ﻣﺴﺄﻟﮥ ﻓﻠﺴﻄﯿﻦ را اﻧﻌﮑﺎس دﻫﺪ و اﻧﺴﺎن‌ﻫﺎ را ﺣﻮل ﮐﻠﻤﺎت ﺧﻮﯾﺶ ﺟﻤﻊ ﮐﻨﺪ.
ﺑﻪ ﮐﺘﺎب ﺗﺮاورﺳﻮ دو ﻣﺘﻦ در اﺑﺘﺪا و اﻧﺘﻬﺎی ﮐﺘﺎب اﻓﺰوده‌ام ﮐﻪ ﻫﺮﭼﻨﺪ در ﻧﺴﺒﺖ ﺑﺎ ﻣﺘﻦ ﺗﺮاورﺳﻮ ﻫﺴﺘﻨﺪ، اﻣﺎ ﻣﻄﺎﻟﻌﮥ آن‌ﻫﺎ ﺑﺮای ﻓﻬﻢ ﻣﺘﻦ اﺻﻠﯽ ﺿﺮورﺗﯽ ﻧﺪارد و ﻣﺘﻮﻧﯽ ﻣﺴﺘﻘﻞ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
@AminBozorgiyan


Forward from: ایران فردا
🔴تخیل و رویا ؛ نخستین گام نیروی حامل تغییر
(درخواست دخالت نیروی خارجی یعنی انقطاع تخیل و رویا)

🔷امین بزرگیان


@iranfardamag

#ایران_فردا به‌مناسبت #۲۵_بهمن، سالگرد حصر آقایان #میر_حسین_موسوی شیخ #مهدی_کروبی و سرکار خانم #زهرا_رهنورد، دو پرسش را با تعدادی از صاحب نظران و اندیشمندان سیاسی و اجتماعی به اقتراح گذاشته است :

۱-دلیل موجده ی حصر چه بوده که از پس ۱۴ سال و‌ جابجایی چهار دولت با گرایشات متفاوت، گشایشی در آن رخ نمی دهد؟

۲-آخرین بیانیه‌ی میرحسین موسوی، مبنی بر «همه پرسی- مجلس موسسان- قانون اساسی جدید» ، آیا متناسب با ظرفیت های روانی جامعه و همچنین ظرفیت های عینی نیروهای سیاسی ایران هست؟ تحقق چنین چشم اندازی با چه ابهامات و موانعی روبرو می باشد؟
******

1️⃣ برای پاسخ به سؤال شما مایلم درباره نگرش عمومی جامعه سیاسی درباره تداوم حصر موسوی صحبت کنم. آنچه در اینجا برای شما می‌گویم البته شامل همه جامعه و گروه‌های اجتماعی متنوع ایران نمی‌شود. متوجه هستم که هر لحظه ممکن است سطوح ساکت و لایه‌های پنهان جامعه سربرآورده و ما را شگفت زده کنند. آنچه در اینجا مورد توجه قرار می‌دهم بیشتر معطوف به آن بخش از جامعه است که به واسطه وسایل و ابزارها امکان بیان یافته و روی صحنه راه می‌روند.

🔸اینکه به چه دلایلی حصر صورت گرفته و تداوم یافته یک جنبه از ماجراست (که بیشتر نیروهای سیاسی درباره آن حرف می‌زنند که می‌تواند آگاهی بخش باشد) اما اینکه نگرش عمومی در این باره چیست، سویه‌ی دیگر ماجراست. می‌دانیم که به مرور زمان تلقیاتی وارد دستگاه فکری افکار عمومی درباره مساله حصر شده که در مجموع می‌توانیم آن را نوعی بی‌تفاوتی نسبت بدین موضوع بنامیم. این ضعف انعکاسی از وضعیت کلی جامعه است.

▪️جامعه‌ای که در واقع تمام امیدها و رویاها را برای تغییر وضعیت به مرور از دست می دهد در خطر است که این خصلت را پیدا کند که دچار یک بدبینی یا نگرش سلبی نسبت به تمام تاریخ و حتی تجربیات خودش شود. این موضوع البته سابقه طولانی دارد و فقط محدود به وضعیت فعلی نمی‌شود. پس از ملی شدن صنعت نفت، کودتای ۲۸ مرداد، انقلاب ۵۷ وحتی پیش‌تر از آن مشروطه این نوع مواجهات را می بینیم که چگونه نیروهایی که در آن واقعه مداخله عینی و تنانه داشتند، و دست به رؤیاپردازی جمعی برای تغییر وضعیت زده بودند بعد از اینکه به سرانجام نمی‌رسد یا آن گونه که می‌خواهند به سرانجام نمی‌رسد، بازمی‌گردند و آن واقعه را به عنوان چیزی بیرونی و حتی توطئه ادراک می کنند. مثلاً ببینید چه میزان از مشارکت‌کنندگان در انقلاب ۵۷، آن واقعه عظیم را امروزه به عنوان «توطئه کارتر» می‌فهمند.

🔸تخریب رؤیاهای افراد پس از ۸۸ و سخت‌تر شدن شرایط باعث شد بسیاری از افرادی که در آن واقعه مشارکت داشتند به این رویداد نگاه سلبی و بدبینانه پیدا کنند. کار تا جایی بالا گرفت که رهبران نمادین آن جنبش به عنوان بخشی از پروژه حکومت در نظر گرفته شدند و حصر آنها به عنوان یک نزاع درون خانوادگی در ساختار حکومت تفسیر شد. نقش رسانه‌ها و تحلیل گران راست (اپوزیسیون خارج کشور و اصلاح‌طلبان داخل کشور) را البته نباید در تولید این آگاهی کاذب نادیده گرفت. به مرور این دیدگاه رواج یافت که رهبران حصرشده اساساً باعث شکست سیاسی جنبش ۸۸ یا اصلاحات شدند: اگر آنها حصر هستند نه به دلیل استمرار و قاطعیتشان در دفاع از حقوق مدنی مردم بلکه به دلیل نزاع شخصی بین رهبر نظام و محصورین است. ادبیاتی هم در این باره مدام تولید شده است. نیروهای عالی رتبه نظام و مقامات دولتی بعد از ۸۸ با توجه به نوع گرایشات‌شان این ایده را رواج دادند که با تغییراتی در «مدیریت» می شود وضعیت را بهبود بخشید.

▪️در این حال، طبیعتا کسانی مثل موسوی که بنیان تغییر را در جای دیگر می دیدند، کم‌کم به حاشیه رفتند. گذشته سیاسی آنها که با دستکاری‌هایی در تاریخ شمایلی شیطانی پیدا کرده بود باعث شد آنان وضعیت حاشیه‌گی را از سوی اپوزیسیون چپ و راست نظام نیز تجربه کنند. در واقع، هم دیدگاه سیاسی امروز موسوی و هم تفسیر دلبخواهی از گذشته او باعث شد که موسوی هم از جانب پوزیسیون و هم اپوزیسیون مدام سرکوب شود. آن چه بیش از هر چیز به حصر تداوم بخشیده این نگرش رواج‌یافته در افکار عمومی است که سعی کرده موسوی را از دایره فعالان آزادی خواه و عدالت خواه به بیرون پرتاب کند و از اهمیتش بکاهد. این واقعیت باعث شده که نیروی کافی و تاثیرگذار برای خواست رفع حصر در جامعه کم بنیه شود.....


🔻متن کامل :

https://cutt.ly/Drq2FMiW

#ایران_فردا
#امین_بزرگیان
#مطالبه‌ی_رفع_حصر
#زهرا_رهنورد #میرحسین_موسوی #مهدی_کروبی

http://t.me/iranfardamag


~ کودکان ما را به جهانی فرامی‌خوانند که «امر منفی» در آن در ضعیف‌ترین شکل خود است. جهان زیسته‌ی کودکان مالامال از سعادت و کمال است، و پدیدارها در آن نیروی تام زندگی را در خود جای داده‌اند -برخلاف جهان زیسته‌ی بزرگسالان که تنیده با احساس نقص و شکست و ترس همیشگی است. کودکان ما را به این جهان فرا می‌خوانند، لحظاتی با آنها همراه می‌شویم اما سکونت دائمی در آنجا ناممکن است. حتی والدین نیز توان آن را ندارند که کاملاً به آنجا مهاجرت کنند. نیروی آگاهی «واقعیت» را یادآوری می‌کند، پس کودک را به حال خود وامی‌گذاریم و بازمی‌گردیم؛ و نام این بازگشتن از سرزمین کودکان را استراحت از بچه‌داری، نفس‌کشیدن و غیره می‌گذاریم.

کودکان ما را به قلمرویشان فرا می‌خوانند، اما ورود به آن برای طولانی‌مدت ناممکن است. این امتناع هم به سهمگینی بار عینیت برمی‌گردد و هم به این نکته مهم که هریک از ما نیز زمانی در آن سرزمین مستقر بوده‌ایم. آدمی در ناخودآگاه می‌داند که آنجا موقتی است و بزودی از بهشت رانده خواهد شد.
هر انسانی اسطوره آفرینش را تجربه کرده و از بهشت رانده شده است- از کودکی بیرون افتاده است. این تجربه‌ی ثبت‌شده در لایه‌های زیرین حافظه، استقرار مجدد در آن را ناممکن می‌کند. بازگشت به بهشت ناممکن می‌شود. نام این وضعیت را می‌توان برزخ بزرگسالی نهاد.
@AminBozorgiyan


~ قطع کمک آمریکا به نهادها و گروه‌های سیاسی قطعاً رقابت آنان با هم را شدیدتر از قبل خواهد کرد. اینکه رضا پهلوی اعلام کرده است که «رهبری دوران گذار را می‌پذیرد» و خارج شدن او از لاک «من نمی‌خواهم شاه باشم» ریشه در همین مناسبات اقتصادی و نزاع گروه‌های مختلف بر سر جلب نظر آمریکا دارد. اگر چنانچه این سیاست دولت ترامپ ادامه پیدا کند، همه کسانی که به نحوی در گذشته او را «پرزیدنت دلها» می‌دانستند و سیاست‌های او را راه نجات ایران معرفی می‌کردند به سمت دموکرات‌ها متمایل خواهند شد و «نرمش قهرمانانه» خواهند کرد.

وابستگی اپوزیسیون رسمی به پول و بودجه دولت آمریکا برای گذران زندگی است، برای حیات روزمره و مسکن و پوشاک؛ و نباید فکر کنید که ما با صرف این بودجه برای «براندازی» روبروییم. اپوزیسیون خارج از ایران هم مثل هرکسی در دنیا سوژه‌ای است که منافع شخصی‌اش، خانه و لباس و ماشین و تفریحش در اولویت است. فکر نکنید او انقلابی است. خیل عظیم کارمندان و فعالان در موسسات و رسانه‌ها یعنی همان‌هایی که از شجاعت مردم ایران برای براندازی حکومت سخن می‌گویند، در همین گفتن حقوق ماهیانه‌شان تأمین می‌شود. هر رویداد سیاسی در ایران و جلب شدن توجهات جهان به سمت مردم ایران، فعالیت اقتصادی این نوع از اپوزیسیون را رونق می‌بخشد و افول فضا به نفع تثبیت نظام، توجهات را از آنها دور می‌کند.

ترامپ به اپوزیسیون نشان می‌دهد که حد نهایی راست‌گرایی (آنچیزی که آنها در همه این سال‌ها در طلب آن بوده‌اند و همه را به ارتجاع سرخ و سیاه حواله داده‌اند) به چه ایده‌ای می‌انجامد. «فقط آمریکا» ضربه مهم هولناکی به «فقط ایران» زده است؛ نهایت راست جهانی، راست ایرونی را به نان شب‌اش محتاج کرده است؛ و خب این از کمیک‌ترین وقایع دوران ماست.

شباهت گفتمانی اپوزیسیون راست با اصولگرایان و خود ترامپ با اصلاح‌طلبان در موضوع مذاکره با حکومت ایران بطور ناخواسته خنده بر لبان هر ناظر بی‌طرف‌شده‌ای (از شدت وخامت اوضاع) می‌آورد.
@AminBozorgiyan


مدرسه خوانش برگزار می‌کند:
تب آرشیو
با
امین بزرگیان

زمان برگزاری یکشنبه ۱۴ بهمن، ساعت ۱۸ تا ۲۰

چندی است در دنیا و نیز ایران موضوع آرشیو بایگانی حافظه و تاریخ اهمیت بیشتری یافته است با الهام از ژاک دریدا در کتاب ‏Mal d'Archive. می‌توان نام این وضعیت تازه را تب آرشیو گذاشت. همگان در حال «سیو» و حفظ اطلاعات تصاویر کتابها و غیره هستند. در این جلسه به این خواهیم پرداخت که هرچند آرشیو حافظه است به این معنا که آرشیوها مانند حافظه انسان عمل میکنند و تاریخ اسناد و داده‌ها را برای دسترسی در آینده ذخیره میکنند اما از سوی دیگر آرشیو محل فراموشی است. همان طور که لایه‌های قدیمی در لوح جادویی ممکن است تحت تأثیر نوشته‌های جدید پنهان شوند در آرشیوها نیز برخی صداها روایت‌ها یا خاطرات ممکن است به طور ناخودآگاه به حاشیه رانده شوند. هدف دعوت به اندیشیدن درباره این تب در ایران معاصر است. این کار را با راهنمایی‌های ژاک دریدا پیش خواهیم برد و به او درباره ایران خواهیم گفت.

برای ثبت نام و جزئیات دیگر فقط به تلگرام یا واتس‌اپ با این شماره پیام بدهید یا تماس بگیرید: ۰۹۰۲۶۰۵۶۴۶۷
پاسخ‌گویی شنبه تا چهارشنبه از ساعت ۱۴ تا ۲۰


~ دونالد ترامپ دستور داده است که بودجه دولتی برای حفظ جانِ «جان بولتن» از ترور احتمالی‌اش توسط ایران قطع بشود. این خبر ما را به این صرافت می‌اندازد که در نسبت میان دوست و دشمن در روابط بین‌الملل محتاط باشیم. فرضیه من این است که دولت ترامپ به دولت ایران فشار می‌آورد و در نتیجه حکومت ایران را پایدارتر خواهد کرد.

نظام سیاسی حاکم بر ایران با شکست ایدئولوژیکش و با فرونهادن یکی از مهم‌ترین فراروایت‌هایش یعنی عدم رابطه با آمریکا با توافق‌نامه‌ی برجام، در حفظ خود قوی‌تر و موفق‌تر شد. در حقیقت نظام سیاسی در ایران با شکستش، ماندگارتر شد. همچون ناقهرمان‌های رمان‌ها. برخلاف نظام‌های سیاسی ماقبل مدرن، نظام سیاسی مدرن با نوعی استحاله‌، قوی‌تر و پابرجاتر می‌شود؛ با عدول هوشمندانه از ایدئولوژی‌ها و ساختن یک نظام زبانی و اقناعی فریبنده‌ی تازه.

احمدی‌نژاد این را نمی‌فهمید. او سویه ایدئولوژی را آنقدر جدی گرفت که نه تنها زندگی واقعی مردم را به آستانه فروپاشی کشاند که برای خود نظام سیاسی هم دردسرساز شد. دولت روحانی یا بهتر بگوییم حاکمیت در دوران روحانی قوی‌تر والبته بی‌اصالت‌تر شد. اعتدال معنایی جز همین ترکیب قدرت و بی‌اصالتی ندارد.

ماهیت نظام سیاسی مدرن در ایران مسأله و رازی است که هم ایدئولوگ‌های حامی نظام و هم ایدئولوگ‌های ضد نظام از درک خصلت آن ناتوان‌اند. حامیان با تاکید بر ایدئولوژی‌ها و دستگاه معرفتی و هویتی حکومت (به‌عنوان نمونه آمریکاستیزی)، آن را به سمت تضعیف شدن، در خطر قرارگرفتن و حتی سقوط پیش می‌برند. از سوی دیگر ایدئولوگ‌های طرفدارِ فروپاشی نظام و اپوزیسیون (به عنوان نمونه نگاه کنید به نامه رضا پهلوی برای تبریک ریاست‌جمهوری ترامپ) با کمک و توصیه به دولت‌ها و نهادهای بین‌المللی برای عدم مذاکره با ایران، تحریم، فشار حقوق بشری و حتی جنگ باعث می‌شوند که نظام سیاسی مستقر در ایران هرچه بیشتر به‌خاطر ترس از فروپاشی، از ایدئولوژی‌هایش -به هدف تداوم حیاتش- عدول کند؛ یعنی مدرنیزه شود و در نتیجه پابرجا بماند و ماندگارتر شود. در واقع این دو گروه سال‌هاست برای اهداف و به نفع هم عمل می‌کنند. نتایج ناخواسته‌ی کنش‌های گروه‌های سیاسی از حیث جامعه‌شناختی موضوع جالبی است.
@AminBozorgiyan


14-15.pdf
2.5Mb
معرفی کتاب تفاوت: گفت‌وگو با ژاک دریدا درباره اسلام و غرب
روزنامه هم‌میهن
پنجشنبه ٢٧ دی ١۴٠٣
@AminBozorgiyan


~ برخی بواسطه نقش آمریکا و بی‌تفاوتی سهمگین اکثریت جامعه‌اش نسبت به نسل‌کشی در فلسطین از آنچه در لس‌آنجلس می‌گذرد احساس رضایت می‌کنند یا آن را «کارما» یا همان «چوب خدا» می‌دانند. روشن است که این صورت‌بندی تا چه حد شبه‌مذهبی و از حیث عقلانی ناموجه است. از نظر سیاسی هم با اندیشه مخربی روبروییم چون در نهایت راه حل فاجعه کنونی را در فاجعه‌ای تازه می‌جوید: نوعی اندیشه آخرالزمانی. این نوع اندیشه نا-سیاسی البته درباره مسایل داخل ایران نیز پرکاربرد است: افراد آسیب دیدن حامیان حکومت و خانواده‌هایشان توسط قدرتی قوی‌تر را به حساب کارمای عمل آنان دانسته و از آن ابراز رضایت می‌کنند. ما در واقع در همه این موارد با نوعی عمل واکنشی و استیصال نسبت به نظمی ستمکارانه روبروییم.

اینگونه مواجهات اما راوی موضوع دیگری نیز هست. آمریکایی‌ها چه مسوولیتی نسبت به رفتارها و سیاست‌های دولت خود نسبت به فجایعی که ساخته است، دارند؟ آیا اگر اندیشه کارمایی و شبه‌مذهبی ما نسبت به آنچه در لس‌آنجلس می‌گذرد، باطل است، شهروند آمریکایی نیز می‌تواند این رابطه را به کلی منتفی بداند؟ نکته این است که هرچند ارتباط منطقی بین غزه و لس‌آنجلس وجود ندارد، اما رابطه اخلاقی و سیاسی این دو تخریب به وضوح می‌تواند برای شهروندان آمریکا سخن بگوید.

شهروند مدرن و مسؤول آمریکایی با دیدن بی‌خانمانی ساکنان لس‌آنجلس، تخریب و آتش‌سوزی خانه‌اش اگر به یاد غزه و نقش محوری دولت و مالیاتش در تولید نسل‌کشی نیفتد قطعاً دچار ضعف اخلاقی و سیاسی شده است. اگر برای دیگران و ما مسوولیت اخلاقی، هم‌دردی با آسیب‌دیدگان لس‌آنجلس است، همین مسؤولیت برای شهروند آمریکایی اگر نتواند کثافت دستگاه حکمرانی آمریکا را به خاطر بیاورد، هیچ چیز دیگری نمی‌تواند.

نقش دولت آمریکا در نسل‌کشی اخیر قابل اغماض نیست. آمریکا به عنوان اصلی‌ترین پشتوانه سیاسی، نظامی و بین‌المللی اسراییل در کشتار اخیر، هر شهروند آمریکایی را مورد خطاب قرار می‌دهد. او اگر با فاجعه‌ای که تجربه می‌کند، فاجعه‌ای که ساخته است را به یاد نیاورد چگونه می‌تواند خود را «انسان» -آنهم شهروند مدرن- بنامد. این هشدار را لایب‌نیتس پس از زلزله بزرگ لیسبون (١٧۵۵) پیش کشید. پس از آن واقعه‌ی طبیعی لایب‌نیتس خطاب به کلیسا و مسیحیان پرسید: آیا این کشتار شما را به یاد نقش‌تان در فجایع بشری که در آن نقش داشتید، نمی‌اندازد؟

آتش‌سوزی لس‌آنجلس اگر نتواند از نقش آمریکا در کشتار و ستم بکاهد، تنها یک فاجعه طبیعی باقی خواهد ماند، بدون هیچ دستاوردی برای آن جامعه.
@AminBozorgiyan


may-68.pdf
362.6Kb
آنچه حول و حوش بی احترامی به گور غلامحسین ساعدی رخ داد نشان میدهد که تا چه میزان انقلاب ۵۷ رویدادی اکنونی است.

ایدئولوژی کم وبیش فراگیر امروزه این است که انقلاب ۵۷ رویدادی منفی و اشتباه بوده است. این ایدئولوژی مشترک طیف بزرگی از اصلاح طلبان تا سلطنت طلبان است تا حدی که میتوان به خاطر آن هتک حرمت به مردگان را نیز توجیه کرد.

این متن کوتاه از ژیل دلوز میتواند چیزهایی هم درباره‌ی ۵۷ به ما بگوید. دلوز میگوید که پیامدهای یک انقلاب به طور کامل نمی‌توانند واقعه را توضیح دهند.
@AminBozorgiyan


Forward from: نقد اقتصاد سیاسی
این متن کوتاه از ژیل دلوز می‌تواند چیزهایی هم درباره‌ی ۵۷ به ما بگوید. دلوز می‌گوید که پیامدهای یک انقلاب به‌طور کامل نمی‌توانند واقعه را توضیح دهند. چراکه «یک رویداد ممکن است سرکوب، مصادره یا بدان خیانت شود، اما چیزی از آن باقی می‌ماند که هرگز قدیمی یا منسوخ نمی‌شود... حتی اگر یک رویداد متعلق به گذشته‌ای دور باشد، نمی‌تواند منسوخ شود، زیرا گشایشی به‌سوی امکانات جدید است.»
_____________
👈متن کامل


~ بعد از چند روز که «روشنفکران مخالف روشنفکری» از این گفتند که «حالا کار خوبی نکرد اما خب خود ساعدی و روشنفکران ایرادات و اشکالاتی دارند و داشته‌اند»، کم‌کم وارد مرحله‌ای شده‌ایم که «اساساً خوب کرد که بر قبر ساعدی شاشید». قابل پیش‌بینی بود. دلایل این اهدای مدال به «شاشنده» چیست؟ به زبان ساده اگر بخواهیم باز تکرار کنیم؛ بخاطر اینکه روشنفکران کمک کردند شاه سابق ساقط شود. آنچیزی که در اوایل کمتر کسی -جز چند کاربر بی‌نام و نشان و با اسامی مستعار- آن را با شهامت می‌گفت، امروز از زبان تئوریسین‌های راست به صراحت بیان می‌شود: خوب کرد اصلا شاشید بر قبرش. تنها چند روز برای از پیله درآمدن کافی بود.

اهمیت هشدار جمعی درباره فاشیسم تازه روشن می‌شود. آن عمل فردی بر سر قبر ساعدی در برابر حمایت فکری و نظری از جوانان «اس‌اس» بومی برای شکافتن و تخریب، مسأله ای به غایت پیش پا افتاده است. فاشیسم چیزی نیست جز موجه شدن عمومی غلبه بر انسانیت؛ اتفاقا از طریق کاری روشنفکرانه؛ جایی که بی‌مقدار کردن کرامت و جان دیگران تبدیل به «هنجار اجتماعی» می‌شود.
پشت شکل‌های متنوع فاشیسم همواره روشنفکران و سخنورانی برجسته بوده‌اند: روشنفکرانی مخالف روشنفکری. مثلاً نگاه کنید به روشنفکر مشهور آلمانی، فریدریش منه‌که؛ تاریخ‌پژوه برجسته‌ای که ضدیت با یهودیان را تئوریزه کرد و وضعیت آلمان را محصول روشنفکرانی دانست که روح آلمان را فروخته‌اند. در واقع کسانی که ویرانگری را تئوریزه کردند. جنبش‌ ضد روشنفکری تاریخ طولانی‌ای دارد، اما خصلت آیرونیک آن اینجاست که بقول بالزاک، فقط روشنفکران این توان را دارند که ضد روشنفکری باشند. تا دیدید کسی دارد ضد روشنفکری حرف می‌زند، خبردار شوید که این رساله‌ای است برای ورود به میدان روشنفکران. حتی وقتی گفته می‌شود مردم عادی کوچه و بازار از روشنفکران بیشتر می‌فهمند، حرف گوینده را قطع کنید و به او بگویید؛ عزیزم! اگر اینطور است، همین را چرا می‌گویی و می‌خواهی اثبات کنی؟ مردم خودشان می‌دانند. نقد و حتی تخریب روشنفکری خود یک کار روشن‌فکرانه است.

و حال که شما با بهره‌گیری از متد روشنفکران ثابت کردید که روشنفکر انسان بدکاره‌ای است، عجیب است که ناگهان انتظار «عصمت» از همکاران‌تان را داشته باشید؛ به این دلیل ساده که زندگی و مرگ و قبر خودتان در امان نخواهد بود، زیرا تاریخ زندگی‌تان، اگر صادقانه با آن روبرو شوید، اگر بدتر نباشد دست کمی از دیگر همکارانتان ندارد، آنهم بدون نوشته، قصه، شعر یا فیلمی در خور آنکه نام روشنفکر پیدا کنید.
@AminBozorgiyan


Forward from: نشر مردمنگار
ترجمه «غزه در پیشگاه تاریخ» منتشر می‌شود؛
روایت یهودشناس ایتالیایی از نسل‌کشی غزه



آخرین کتاب تراورسو «غزه در پیشگاه تاریخ» (Gaza devant l'histoire) که اکتبر ۲۰۲۴ به فرانسوی و انگلیسی منتشر شده، با برگردان امین بزرگیان در«بایگانی بازگشوده» در نشر مردم‌نگار منتشر می‌شود.
آخرین کتاب انزو تراورسو به نام «غزه در پیشگاه تاریخ» (Gaza devant l'histoire) که اکتبر ۲۰۲۴ به فرانسوی و انگلیسی منتشر شده، با برگردان امین بزرگیان به‌زودی توسط نشر مردم‌نگار در قالب یکی از عناوین مجموعه «بایگانی بازگشوده» این‌ناشر منتشر می‌شود.

انزو تراورسو (Enzo Traverso) نویسنده این‌کتاب، متولد ۱۹۶۷ در پیه‌مونت، تاریخ‌نگار و آکادمیسین ایتالیایی در حوزه تاریخ اندیشه اروپا است. او پس از ۲۵ سال تحصیل و تدریس در فرانسه، اکنون استاد کرسی علوم انسانی سوزان و بارتون وینُکُر در دانشگاه کرنل (ایتاکا، نیویورک) است.
از زمینه‌های تخصصی او تاریخ یهود، به‌ویژه در دوران نازیسم، است که کتاب‌های متعددی در این باره منتشر کرده؛ مانند مارکسیست‌ها و مسئله یهودی (۱۹۹۰)، یهودیان و آلمان، از همزیستی یهودی-آلمانی تا خاطره آشویتس (۱۹۹۲)، تاریخ گسسته: درباره آشویتس و روشنفکران (۱۹۹۷)، در باب نقد بربریت مدرن: نوشتارهایی درباره تاریخ یهودیان و یهودستیزی (۲۰۰۰)، اندیشه پراکنده: چهره‌های تبعیدی یهودی-آلمانی (۲۰۰۴)، پایان مدرنیته یهودی: تاریخ نقطه عطفی محافظه‌کارانه (۲۰۱۳)
برخی آثار تراورسو اقبال عمومی بالایی داشته و به بیش از ۱۵ زبان ترجمه شده‌اند؛ از جمله خشونت نازی (۲۰۰۲)، آتش و خون (۲۰۰۷) و انقلاب: تاریخ فکری (۲۰۲۲). او همچنین نویسنده کتاب‌های مهمی چون گذشته‌های منحصربه‌فرد (۲۰۰۵) و ماخولیای چپ (۲۰۱۶) نیز هست که کتاب آخر به فارسی نیز ترجمه شده است.

این‌ مولف درباره کتاب «غزه در پیشگاه تاریخ» می‌گوید: آیا تخریب غزه تنها واکنشی به حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ است یا اینکه این اقدام گامی دیگر برای فرآیند طولانیِ اشغال و نابودی است؟ آیا اینکه گفته شود این کشتار ویژگی‌های نسل‌کشانه دارد، یهودستیزانه است؟ برای پاسخ به این پرسش‌ها، باید معنای واژه‌های «یهودستیزی»، «صهیونیسم»، و «نسل‌کشی» را روشن کرده و تبارشناسی این مفاهیم را با فاصله گرفتن از روایت‌های مرسوم و عمدتاً شرق‌شناسانه‌ای که اسرائیل را جزیره‌ای دموکراتیک در اقیانوسی از تاریک‌اندیشی می‌داند و حماس را جماعت وحشی تشنه خون برمی‌شمارد، بررسی کرد. ۷ اکتبر بی‌شک قابل دفاع نیست، اما نمی‌توان آن‌ها را «بدترین پوگروم (آزار اقلیت‌های مذهبی) تاریخ پس از هولوکاست» نامید. گنجاندن این رویدادها در روایت تاریخی یهودستیزی تنها به مشروعیت بخشیدن به پاسخ اسرائیل کمک می‌کند، و علت حقیقی واقعه را که برآمده از دهه‌ها استعمار و شانزده سال جداسازی کامل غزه است، پنهان می‌کند. این کتاب پیشنهاد می‌کند که بحران کنونی را به‌طور تاریخی تحلیل کنیم و از تأیید نسل‌کشی به نام «مبارزه با یهودستیزی» بپرهیزیم. چرا که اگر اشغال غزه به نکبت دوم منجر شود، مشروعیت اسرائیل به‌طور قطعی خدشه‌دار خواهد شد که نه سلاح‌های آمریکایی، نه رسانه‌های غربی، و نه حافظه تحریف‌شده و دگرگون‌شده هولوکاست قادر به بازگرداندن آن نخواهند بود.

کتاب مورد اشاره به‌زودی منتشر و راهی بازار نشر می‌شود.
گزارش در مهر فرهنگ و ادب
@MardomNegarPub

20 last posts shown.