کتاب به معنای کامل کلمه حاصل خون دل است. هم محتوای کار که درباره رنج و فقدان است، و هم از حیث نگارش آن که بسیار زحمت و مرارت برد. زمستانی در اوایل قرنطینه کووید بود که نوشتن آن را شروع کردم، و اوایل کشتار غزه به ناشر تحویل دادم. در واقع کتاب نه تنها راوی مسایل مؤلف آن است که در میانهی دو کشتار وسیع نوشته شده، و طبیعتاً مالامال از احساس درماندگی و تمنای جستن راهی برای گریز است.
اغراق نیست اگر بگویم بیش از ده بار بازنویسی شد و باز هم احساس میکنم ناتمام است و چیزی کم دارد. بر خلاف کتابهای قبلی، احساسم این بود که این متن چیزی برای از دستدادن ندارد و مراقب این نیست که جایی بایستد که نمیخواهد؛ بیپروا نوشتم و برای بیان مسألهام محدودهای حس نکردم. متن اما کُند پیش میرفت، خاطراتی را زنده میکرد و با نویسنده درگیر میشد.
تنها چیزی که بدان وفادار بودم این بود که جانمایهی اصلی کار را مسایل شخصیترم پنهان نکند: رنج پدیداری است برآمده از زندگی اجتماعی ما با تمام نهادها و ساختارهای ذهنی و عینیاش. کتاب «مسأله رنج» متنی است درباره جامعهشناسی فقدان و یا به تعبیر دیگر اگزیستانسیالیسم انتقادی.
@AminBozorgiyan
اغراق نیست اگر بگویم بیش از ده بار بازنویسی شد و باز هم احساس میکنم ناتمام است و چیزی کم دارد. بر خلاف کتابهای قبلی، احساسم این بود که این متن چیزی برای از دستدادن ندارد و مراقب این نیست که جایی بایستد که نمیخواهد؛ بیپروا نوشتم و برای بیان مسألهام محدودهای حس نکردم. متن اما کُند پیش میرفت، خاطراتی را زنده میکرد و با نویسنده درگیر میشد.
تنها چیزی که بدان وفادار بودم این بود که جانمایهی اصلی کار را مسایل شخصیترم پنهان نکند: رنج پدیداری است برآمده از زندگی اجتماعی ما با تمام نهادها و ساختارهای ذهنی و عینیاش. کتاب «مسأله رنج» متنی است درباره جامعهشناسی فقدان و یا به تعبیر دیگر اگزیستانسیالیسم انتقادی.
@AminBozorgiyan