💥زادروز استالين، کشف میکروب طاعون و...
✍️علی مرادی مراغه ای
✅امروز زادروز ژوزف استالين ديكتاتور سفاك شوروی است و همچنین سالروز كشف ميكروب طاعون توسط دانشمندان فرانسوی...
نمی توان گفت که آیا دیکتاتورها بیشتر آدم کشته اند یا مهلک ترین بیماریها مانند طاعون یا وبا...؟!
اما در این شکی نیست که بشر توانسته با توسل بر علم، از پس بسیاری از بیماریهای مهلک برآید و درمان کند اما هنوز نتوانسته از پس دیکتاتورها برآید و موفق به درمان آنها گردد.
دردهای حاصل از آنها نیز متفاوت هستند هنگامی که سرطانی شما را از درون می خورد دردش تفاوت اساسی دارد با توهین و تحقیری که شما بصورت سیستماتیک مثلا در یک اردوگاه اجباری متحمل میشوید!
♦️جنایات استالین تنها با جنایات هیتلر و نازی ها قابل قیاس است اما در اینجا نیز یک تفاوت اساسی وجود دارد چرا که هیتلر به عنوان یک نیروی توسعه طلب متوجه بیرون از کشور بود و جنایاتش به بیرون هدایت میشد و هدفش تسلط بر کل اروپا بود اما جنایات و خشونت رژیم استالینی نه به بیرون که به درون هدایت شده و دامن خود مردم روسیه را گرفت!
استالین در گوری(گرجستان) از پدری کفاش و پینه دوز به دنیا آمد این فقر و فلاکت یعنی زمینه آماده برای گرویدن به مارکسیسزم و لنینسم بوده.
استالین بزرگترین خدمتها را به حزب کرد یعنی از طریق دزدی از بانکها و آدم ربایی و اخاذی برای حزب پول جمع آوری کرده و بارها دستگیر و به سیبری تبعید شد و بارها فرار کرد!
در ۱۹۱۳ استالین برای آخرین بار به سیبری تبعید شد و تا انقلاب فوریه ۱۹۱۷ که منجر به سرنگونی امپراتوری روسیه شد در تبعید بود و این سیبری و اردوگاههای اجباری اش بعدها در زمان قدرت او، چندین برابر رشد خواهد کرد نسبت به زمانیکه خود او در آن زندانی بود!
♦️استالین از طریق سرقت توأم با خشونت، آدمربایی و باجگیری، برای جناح بلشویکِ حزب که توسط لنین رهبری میشد، سرمایه جمع میکرد. پس از کسب قدرت، که هنوز جنایات و سفاکی های او به بیرون درز نکرده بود در دهه ۱۹۴۰م بسیاری در جهان و در ایران او را الگو و قهرمان خود قرار داده بودند، یکی از اینها خسرو روزبه بود!
اوانسیان می نویسد در حوالی سالهای ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ش خسرو روزبه، بارها به او مراجعه کرده و از او میخواسته که «به او اجازه بدهیم برای حزب پولی از جائی بلند کند، بارها تقاضا کرد که به ما اجازه بدهید نخستوزیر قوامالسلطنه و یا دیگران را ترور کنند... »!
(خاطرات آوانسیان...ص۲۶۰)
روزبه نیز ماننده استالین سه بار از زندان گریخت و هنوز بقدرت نرسیده و در مرحله مبارزه چندین قتل مرتکب شد و اگر بقدرت می رسید شاید چیزی شبیه استالین می شد! اما نابغه ریاضی-نظامی ایرانی، بوسیله سیستم دیکتاتوری کودتا که با آن می جنگید کشته شد. پس، بجای زنده ماندن و استالینِ جنایتکار شدن، مُرد و شهید شد!
مرز باریک شهید و جنایتکار را ببینید!
♦️دیکتاتورها از طاعون بدترند چون آنها شبیه اژدهای هفت سر می مانند و وقتی سرنگون و قطع می گردد دوباره سری از نو می روید!
در واقع، مبارزه با هیولاها چندان سخت نیست اما به مراتب سخت تر از آن، سرنوشتِ تراژیک خودِ مبارزان است که چه بسا به مرور شبیه هیولا می گردند! برخی از آنان در طول مبارزه شبیه هیولا می گردند و برخی بعد از مبارزه و کسب قدرت! درست آن زمان که مردم سرنگونی هیولای کهنه را جشن گرفته اند و زمانی که مردم رقص و پایکوبی می کنند و هشدارِ معدود عاقله مردانی چون «کاساندرا» را از درونِ اسب چوبی نادیده می گیرند در همان زمانِ رقص و پایکوبی، سری دیگر از هیولا آرام آرام در حال جوانه زدن می گردد!
نیچه سخنی به غایت ژرف و در عین حال گزنده و کهنه نشدنی دارد:
«آنکه مدتی طولانی به مغاک خیره می شود، مغاک نیز به او خیره می شود، آنکه مدت طولانی با هیولا می جنگد، خود خوی هیولا را می گیرد و شبیه هیولا می گردد...!»
♦️سکانسی ژرف در سریال مختار وجود دارد که در آن، میثم در زندان چشم در چشم مختار می دوزد و همان سخن نیچه را خطاب به او چنین می گوید: مواظب چاهِ زیر پایت باش!
البته برخلاف آن سریال که کارگردانش مختار را تا آخر مختار نگه می دارد، اما تاریخ نشان داد که مختار نیز مثل کثیری از مبارزان، آن سخنِ نیچه وارِ میثم را نشنید و پسر مرجانه را کشت اما پس از بقدرت رسیدن، بر جای نشسته و شبیه او گردید!
کشنده ترین طاعون اینجاست که به نظر می رسد هنوز حداقل در بخشی از این کره خاکی درمان ناپذیر بوده است! که میکروب طاعون کشف و درمان شده اما استالین در سرزمین خودش هنوز زنده است...!
◀️سکانس دیالوگِ میثم و مختار:
✍️علی مرادی مراغه ای
✅امروز زادروز ژوزف استالين ديكتاتور سفاك شوروی است و همچنین سالروز كشف ميكروب طاعون توسط دانشمندان فرانسوی...
نمی توان گفت که آیا دیکتاتورها بیشتر آدم کشته اند یا مهلک ترین بیماریها مانند طاعون یا وبا...؟!
اما در این شکی نیست که بشر توانسته با توسل بر علم، از پس بسیاری از بیماریهای مهلک برآید و درمان کند اما هنوز نتوانسته از پس دیکتاتورها برآید و موفق به درمان آنها گردد.
دردهای حاصل از آنها نیز متفاوت هستند هنگامی که سرطانی شما را از درون می خورد دردش تفاوت اساسی دارد با توهین و تحقیری که شما بصورت سیستماتیک مثلا در یک اردوگاه اجباری متحمل میشوید!
♦️جنایات استالین تنها با جنایات هیتلر و نازی ها قابل قیاس است اما در اینجا نیز یک تفاوت اساسی وجود دارد چرا که هیتلر به عنوان یک نیروی توسعه طلب متوجه بیرون از کشور بود و جنایاتش به بیرون هدایت میشد و هدفش تسلط بر کل اروپا بود اما جنایات و خشونت رژیم استالینی نه به بیرون که به درون هدایت شده و دامن خود مردم روسیه را گرفت!
استالین در گوری(گرجستان) از پدری کفاش و پینه دوز به دنیا آمد این فقر و فلاکت یعنی زمینه آماده برای گرویدن به مارکسیسزم و لنینسم بوده.
استالین بزرگترین خدمتها را به حزب کرد یعنی از طریق دزدی از بانکها و آدم ربایی و اخاذی برای حزب پول جمع آوری کرده و بارها دستگیر و به سیبری تبعید شد و بارها فرار کرد!
در ۱۹۱۳ استالین برای آخرین بار به سیبری تبعید شد و تا انقلاب فوریه ۱۹۱۷ که منجر به سرنگونی امپراتوری روسیه شد در تبعید بود و این سیبری و اردوگاههای اجباری اش بعدها در زمان قدرت او، چندین برابر رشد خواهد کرد نسبت به زمانیکه خود او در آن زندانی بود!
♦️استالین از طریق سرقت توأم با خشونت، آدمربایی و باجگیری، برای جناح بلشویکِ حزب که توسط لنین رهبری میشد، سرمایه جمع میکرد. پس از کسب قدرت، که هنوز جنایات و سفاکی های او به بیرون درز نکرده بود در دهه ۱۹۴۰م بسیاری در جهان و در ایران او را الگو و قهرمان خود قرار داده بودند، یکی از اینها خسرو روزبه بود!
اوانسیان می نویسد در حوالی سالهای ۱۳۲۴ و ۱۳۲۵ش خسرو روزبه، بارها به او مراجعه کرده و از او میخواسته که «به او اجازه بدهیم برای حزب پولی از جائی بلند کند، بارها تقاضا کرد که به ما اجازه بدهید نخستوزیر قوامالسلطنه و یا دیگران را ترور کنند... »!
(خاطرات آوانسیان...ص۲۶۰)
روزبه نیز ماننده استالین سه بار از زندان گریخت و هنوز بقدرت نرسیده و در مرحله مبارزه چندین قتل مرتکب شد و اگر بقدرت می رسید شاید چیزی شبیه استالین می شد! اما نابغه ریاضی-نظامی ایرانی، بوسیله سیستم دیکتاتوری کودتا که با آن می جنگید کشته شد. پس، بجای زنده ماندن و استالینِ جنایتکار شدن، مُرد و شهید شد!
مرز باریک شهید و جنایتکار را ببینید!
♦️دیکتاتورها از طاعون بدترند چون آنها شبیه اژدهای هفت سر می مانند و وقتی سرنگون و قطع می گردد دوباره سری از نو می روید!
در واقع، مبارزه با هیولاها چندان سخت نیست اما به مراتب سخت تر از آن، سرنوشتِ تراژیک خودِ مبارزان است که چه بسا به مرور شبیه هیولا می گردند! برخی از آنان در طول مبارزه شبیه هیولا می گردند و برخی بعد از مبارزه و کسب قدرت! درست آن زمان که مردم سرنگونی هیولای کهنه را جشن گرفته اند و زمانی که مردم رقص و پایکوبی می کنند و هشدارِ معدود عاقله مردانی چون «کاساندرا» را از درونِ اسب چوبی نادیده می گیرند در همان زمانِ رقص و پایکوبی، سری دیگر از هیولا آرام آرام در حال جوانه زدن می گردد!
نیچه سخنی به غایت ژرف و در عین حال گزنده و کهنه نشدنی دارد:
«آنکه مدتی طولانی به مغاک خیره می شود، مغاک نیز به او خیره می شود، آنکه مدت طولانی با هیولا می جنگد، خود خوی هیولا را می گیرد و شبیه هیولا می گردد...!»
♦️سکانسی ژرف در سریال مختار وجود دارد که در آن، میثم در زندان چشم در چشم مختار می دوزد و همان سخن نیچه را خطاب به او چنین می گوید: مواظب چاهِ زیر پایت باش!
البته برخلاف آن سریال که کارگردانش مختار را تا آخر مختار نگه می دارد، اما تاریخ نشان داد که مختار نیز مثل کثیری از مبارزان، آن سخنِ نیچه وارِ میثم را نشنید و پسر مرجانه را کشت اما پس از بقدرت رسیدن، بر جای نشسته و شبیه او گردید!
کشنده ترین طاعون اینجاست که به نظر می رسد هنوز حداقل در بخشی از این کره خاکی درمان ناپذیر بوده است! که میکروب طاعون کشف و درمان شده اما استالین در سرزمین خودش هنوز زنده است...!
◀️سکانس دیالوگِ میثم و مختار: