🎯صهیونیسم سیاسی به روایت ترامپ
ایدهی رییسجمهور امریکا دونالد ترامپ دربارهی کوچیدن یا کوچاندن اعراب فلسطینی ساکن غزه به یک کشور بیگانه ـ که این روزها سر و صدای زیادی هم به پا کرده است ـ اگرچه ظاهرا ایدهای رادیکال به نظر میرسد اما تفحص در سیر تطور و تاریخ اندیشهی صهیونیسم سیاسی (= قومگرایی یا اُمتگرایی یهودی/یهودگرایی سیاسی/ناسیونالیسم یهودی) نشان میدهد که این پیشنهاد ترامپ اتفاقا برآمده از کنه نظریهی صهیونیسم سیاسی است. در اینجا میتوان به یکی از بزرگترین مورخان یهودی تاریخ اسراییل یعنی بنی موریس ارجاع داد. بنی موریس به مثابه سردمدار طیف مشهور به نومورخان اسراییلی ـ برخلاف دیگر همقطاران و همکارانش مانند ایلان پاپه، آوی شلایم و نورمن فینکلستین ـ اتفاقا هیچگاه همدلی خود با پروژهی صهیونیسم سیاسی را از دست نداد و هنوز هم در اسراییل زندگی میکند. او بر خلاف سلف خود سیمحا فلاپان ـ که میکوشید یک صهیونیست لیبرال باشد ـ حتی در پی ملامت جدی پدران بنیانگذار اسراییل نیست. با این توضیحات، تعریف موریس از کنش عملی صهیونیسم سیاسی میتواند شاهدی مهم بر فهم این ایدیولوژی باشد که نتوان برچسب تعصب یا سوگیریِ ضداسراییلی یا حتی ضد صهیونیستی هم بر آن نهاد. موریس ابتدا نقل قولی از داوید بن گوریون میآورد که در سال 1938 خطاب به کمیتهی سیاسی حزب مَپای (حزبی که خود بن گوریون تأسیس کرد) ایراد شده است:
بنی موریس بلافاصله در ادامه با ارجاع به این سخن بن گوریون، از ماهیت ایدهی صهیونیسم سیاسی پرده برمیدارد:
و این همان فحوای کلام ترامپ است: کوچاندان یا کوچیدن ساکنان بومی.
ـــــــــ
ارجاعات:
[1]. Benny Morris, Righteous Victims: A History of the Zionist–Arab Conflict: 1881–1999, p.676,
Vintage Books, 1999.
[2]. Ibid.
✍️عدنان فلّاحی
https://t.me/AdnanFallahi
ایدهی رییسجمهور امریکا دونالد ترامپ دربارهی کوچیدن یا کوچاندن اعراب فلسطینی ساکن غزه به یک کشور بیگانه ـ که این روزها سر و صدای زیادی هم به پا کرده است ـ اگرچه ظاهرا ایدهای رادیکال به نظر میرسد اما تفحص در سیر تطور و تاریخ اندیشهی صهیونیسم سیاسی (= قومگرایی یا اُمتگرایی یهودی/یهودگرایی سیاسی/ناسیونالیسم یهودی) نشان میدهد که این پیشنهاد ترامپ اتفاقا برآمده از کنه نظریهی صهیونیسم سیاسی است. در اینجا میتوان به یکی از بزرگترین مورخان یهودی تاریخ اسراییل یعنی بنی موریس ارجاع داد. بنی موریس به مثابه سردمدار طیف مشهور به نومورخان اسراییلی ـ برخلاف دیگر همقطاران و همکارانش مانند ایلان پاپه، آوی شلایم و نورمن فینکلستین ـ اتفاقا هیچگاه همدلی خود با پروژهی صهیونیسم سیاسی را از دست نداد و هنوز هم در اسراییل زندگی میکند. او بر خلاف سلف خود سیمحا فلاپان ـ که میکوشید یک صهیونیست لیبرال باشد ـ حتی در پی ملامت جدی پدران بنیانگذار اسراییل نیست. با این توضیحات، تعریف موریس از کنش عملی صهیونیسم سیاسی میتواند شاهدی مهم بر فهم این ایدیولوژی باشد که نتوان برچسب تعصب یا سوگیریِ ضداسراییلی یا حتی ضد صهیونیستی هم بر آن نهاد. موریس ابتدا نقل قولی از داوید بن گوریون میآورد که در سال 1938 خطاب به کمیتهی سیاسی حزب مَپای (حزبی که خود بن گوریون تأسیس کرد) ایراد شده است:
وقتی ما میگوییم که اعراب متجاوزند و ما از خود دفاع میکنیم، این فقط نیمی از حقیقت است. در حوزهی امنیت و حیات، البته ما از خود دفاع می کنیم... اما جنگ فقط یک جنبه از این درگیریست که ذاتا ماهیتی سیاسی دارد؛ و از نظر سیاسی ما متجاوزیم و آنها از خود دفاع میکنند[1].
بنی موریس بلافاصله در ادامه با ارجاع به این سخن بن گوریون، از ماهیت ایدهی صهیونیسم سیاسی پرده برمیدارد:
البته که بن گوریون درست میگفت. صهیونیسم یک ایدئولوژی و جنبش استعمارگر و توسعهطلبانه بود. استعمار کلاسیک اروپایی شاهد قدرتنماییِ کشورهای امپریالیستی و توسعهطلبیِ سرزمینیشان با توسل به زور اسلحه و با استقرار شهرکهایی متشکل از فرزندان خود در سرزمینهای دوردست بود، جایی که آنان از طریق محروم کردن مردمان بومی و استثمار منابع طبیعیشان خدایی میکردند...[2].
و این همان فحوای کلام ترامپ است: کوچاندان یا کوچیدن ساکنان بومی.
ـــــــــ
ارجاعات:
[1]. Benny Morris, Righteous Victims: A History of the Zionist–Arab Conflict: 1881–1999, p.676,
Vintage Books, 1999.
[2]. Ibid.
✍️عدنان فلّاحی
https://t.me/AdnanFallahi