🚉یوم کیپور دوم در ایستگاه دوحه
نزدیک به 500روز جنگ خونین غزه خوشبختانه بالاخره به ایستگاه آخر خود نزدیک شد. کارزار کشتار اسراییل، در ادامهی نزدیک به 100سال منازعهی صهیونیسم سیاسی و اعراب فلسطینی، با حمله شوکه آور 7اکتبر حماس شروع شد و با احتمالا بیش از 200هزار نفر تلفات انسانی در غزه پایان یافت. با اینکه چیز زیادی از بافت مسکونی و زیرساختهای غزه باقی نمانده است و حتی برخی کارشناسان حوزهی مطالعات نسلکشی مانند مورخ یهودی رَز سگال (Raz Segal) و سازمانهایی چون دیدبان حقوق بشر و عفو بین الملل اقدامات اسراییل در این باریکه را مصداق اقدام به نسلکشی ـ فراتر از پاکسازی قومی اعراب فلسطینی در دهههای 50 و 70میلادی قرن بیستم ـ میدانند، اما در انتهای این نبرد سازمان سیاسی/چریکی حماس همچنان به حیات خود ادامه میدهد. در ادامه نکاتی را درباره این توافق و وضعیت منطقه بعد از جنگ یوم کیپور دوم میتوان گوشزد کرد:
1)توافق دوحه
حصول این توافق درست در روزهای پایانی دولت بایدن امری اتفاقی نیست و نشان از فشار بسیار زیاد ترامپ بر طرف اسراییلی و همچنین میانجیها ـ به خصوص طرف قطری ـ دارد وگرنه این توافق در نوبتهای پیشین بارها و بارها در مراحل نهایی بینتیجه ماند. در متن و عنوان این توافق هیچ اشارهای به حماس نشده و گویی که طرف اسراییلی آن را با میانجیهای بی نام و نشان امضا کرده است. آینده سیاسی غزه نیز مسکوت است.
2)سازمان حماس
حماس در این مدت بسیاری از رهبران سیاسی و نظامی خود را از دست داد. با آمدن ترامپ و تحت فشار قرار گرفتن دوحه از سو مقامات امریکایی، آینده این سازمان بیش از پیش در هالهای از ابهام قرار خواهد گرفت. حماس که در سال 2005 از وضعیت سازمان چریکی به یک شبهدولت مستقر ارتقا یافته بود اینک دوباره به یک سازمان چریکی بدل شده که احتمالا بخش بزرگی از بازوهای اقتصادی و نظامی خود را از دست داده است. از آن سو ـ برغم نشستهای مشترک در پکن و مسکو ـ تضادهای بین حماس و فتح نه تنها کم نشده بلکه رو به وخامت نهاده است تا ماجرای شکافهای درونی سازمانهای سیاسی فلسطینی ـ از زمان منازعه نَشاشیبیها و مُفتی قدس تا به امروز ـ به شکل یک سریال ادامهدار باقی بماند.
3)اسراییل
در کنار برخی خسارتهای اقتصادی و امنیتی، رژیم اسراییل در نازلترین وضعیت "قدرت نرم" خود ـ احتمالا از زمان تاسیس تا به اکنون ــ قرار دارد. رهبران آن به عنوان جنایتکاران جنگی مشهور شدهاند و نخست وزیر اسراییل نیز ـ در کنار محمد ضیف رهبر شاخه نظامی حماس ـ از سوی دیوان کیفری بینالمللی به جنایت علیه بشریت محکوم شده و نتانیاهو در داخل خود اسراییل هم معاندان بسیاری پیدا کرده است. برجسته شدن بنیادهای منازعه فلسطین در این مدت به حدی بود که حتی جو بایدن هم به مطالعه تاریخ این منازعه ترغیب شد و عکسی از او منتشر شده است که کتاب "جنگ صدساله علیه فلسطین" اثر مورخ فلسطینیالاصل رشید خالدی را در دست دارد.
4)منطقه خاورمیانه
همانطور که جنگ یوم کیپور اول (حمله سادات به اسراییل برای آزادی صحرای سینا) پیامدهای نااندیشیده و ناخواستهای مانند چرخش مصر از مدار شوروی به سمت امریکا را در پی داشت، جنگ یوم کیپور دوم هم نتایج عجیبی را به بار آورد. احتمالا مهمترین نتیجه این جنگ در بُعد منطقهای سقوط رژیم اسد در سوریه و ملحق شدن سوریه به حوزهی نفوذ محور نزدیک به اخوانِ قطر/ترکیه است. در واقع اسراییل که در غزه در پی تضعیف و نابودی حماس بود، خواسته یا ناخواسته موجبات تقویت نفوذ محوری را مهیا کرد که نقش بازوی اصلی رسانهای و تبلیغاتی حماس را ایفا میکنند. از سوی دیگر لبه تیز مواضع رسمی دولت سعودی علیه اسراییل ـ برغم حفظ فاصله با حماس ـ در این مدت برجستهتر شد و دستکم در کوتاهمدت خبری از عادیسازی روابط ریاض و تلآویو نخواهد بود.
ادامه در فرستهی بعد👇🏻
@AdnanFallahi
نزدیک به 500روز جنگ خونین غزه خوشبختانه بالاخره به ایستگاه آخر خود نزدیک شد. کارزار کشتار اسراییل، در ادامهی نزدیک به 100سال منازعهی صهیونیسم سیاسی و اعراب فلسطینی، با حمله شوکه آور 7اکتبر حماس شروع شد و با احتمالا بیش از 200هزار نفر تلفات انسانی در غزه پایان یافت. با اینکه چیز زیادی از بافت مسکونی و زیرساختهای غزه باقی نمانده است و حتی برخی کارشناسان حوزهی مطالعات نسلکشی مانند مورخ یهودی رَز سگال (Raz Segal) و سازمانهایی چون دیدبان حقوق بشر و عفو بین الملل اقدامات اسراییل در این باریکه را مصداق اقدام به نسلکشی ـ فراتر از پاکسازی قومی اعراب فلسطینی در دهههای 50 و 70میلادی قرن بیستم ـ میدانند، اما در انتهای این نبرد سازمان سیاسی/چریکی حماس همچنان به حیات خود ادامه میدهد. در ادامه نکاتی را درباره این توافق و وضعیت منطقه بعد از جنگ یوم کیپور دوم میتوان گوشزد کرد:
1)توافق دوحه
حصول این توافق درست در روزهای پایانی دولت بایدن امری اتفاقی نیست و نشان از فشار بسیار زیاد ترامپ بر طرف اسراییلی و همچنین میانجیها ـ به خصوص طرف قطری ـ دارد وگرنه این توافق در نوبتهای پیشین بارها و بارها در مراحل نهایی بینتیجه ماند. در متن و عنوان این توافق هیچ اشارهای به حماس نشده و گویی که طرف اسراییلی آن را با میانجیهای بی نام و نشان امضا کرده است. آینده سیاسی غزه نیز مسکوت است.
2)سازمان حماس
حماس در این مدت بسیاری از رهبران سیاسی و نظامی خود را از دست داد. با آمدن ترامپ و تحت فشار قرار گرفتن دوحه از سو مقامات امریکایی، آینده این سازمان بیش از پیش در هالهای از ابهام قرار خواهد گرفت. حماس که در سال 2005 از وضعیت سازمان چریکی به یک شبهدولت مستقر ارتقا یافته بود اینک دوباره به یک سازمان چریکی بدل شده که احتمالا بخش بزرگی از بازوهای اقتصادی و نظامی خود را از دست داده است. از آن سو ـ برغم نشستهای مشترک در پکن و مسکو ـ تضادهای بین حماس و فتح نه تنها کم نشده بلکه رو به وخامت نهاده است تا ماجرای شکافهای درونی سازمانهای سیاسی فلسطینی ـ از زمان منازعه نَشاشیبیها و مُفتی قدس تا به امروز ـ به شکل یک سریال ادامهدار باقی بماند.
3)اسراییل
در کنار برخی خسارتهای اقتصادی و امنیتی، رژیم اسراییل در نازلترین وضعیت "قدرت نرم" خود ـ احتمالا از زمان تاسیس تا به اکنون ــ قرار دارد. رهبران آن به عنوان جنایتکاران جنگی مشهور شدهاند و نخست وزیر اسراییل نیز ـ در کنار محمد ضیف رهبر شاخه نظامی حماس ـ از سوی دیوان کیفری بینالمللی به جنایت علیه بشریت محکوم شده و نتانیاهو در داخل خود اسراییل هم معاندان بسیاری پیدا کرده است. برجسته شدن بنیادهای منازعه فلسطین در این مدت به حدی بود که حتی جو بایدن هم به مطالعه تاریخ این منازعه ترغیب شد و عکسی از او منتشر شده است که کتاب "جنگ صدساله علیه فلسطین" اثر مورخ فلسطینیالاصل رشید خالدی را در دست دارد.
4)منطقه خاورمیانه
همانطور که جنگ یوم کیپور اول (حمله سادات به اسراییل برای آزادی صحرای سینا) پیامدهای نااندیشیده و ناخواستهای مانند چرخش مصر از مدار شوروی به سمت امریکا را در پی داشت، جنگ یوم کیپور دوم هم نتایج عجیبی را به بار آورد. احتمالا مهمترین نتیجه این جنگ در بُعد منطقهای سقوط رژیم اسد در سوریه و ملحق شدن سوریه به حوزهی نفوذ محور نزدیک به اخوانِ قطر/ترکیه است. در واقع اسراییل که در غزه در پی تضعیف و نابودی حماس بود، خواسته یا ناخواسته موجبات تقویت نفوذ محوری را مهیا کرد که نقش بازوی اصلی رسانهای و تبلیغاتی حماس را ایفا میکنند. از سوی دیگر لبه تیز مواضع رسمی دولت سعودی علیه اسراییل ـ برغم حفظ فاصله با حماس ـ در این مدت برجستهتر شد و دستکم در کوتاهمدت خبری از عادیسازی روابط ریاض و تلآویو نخواهد بود.
ادامه در فرستهی بعد👇🏻
@AdnanFallahi