در تکلمهی مطلب د. خدیو مایلم بحثی در نظام مفاهیم داشته باشم: رخدادهایی که در کردستان سوریه (روژئاوا) این روزها علنیتر از گذشته ظهور و بروز رسانهای یافته است (حمایت علمای سرشناس دینی از نیروهای کُرد موسوم به قسد)، بر ابهام و یا ابعاد دیگری از برساختهی غربی "اسلام سیاسی" تأکید میکند. پیشتر به نقل از طارق رمضان آوردم که اصطلاح اسلام سیاسی در مقام مصداق، عملا گنگ و بلاموضوع است. بلکه من میگویم این برساخته در مقام مفهوم و ایده هم گرفتار ابهامات و دشوارههای بسیاری است که اینجا مجال گشودن آنها نیست.
جریان غالب رسانهای اصرار دارد که فقط دولتها یا گروههای خاص و معدودی در خاورمیانه، وابسته یا همبستهی اسلام سیاسیاند. دولت حاکم در ترکیه یکی از مصادیق بارز این تلقی مشهور است. در حالیکه عملا تقریبا تمام دولتها و موجودیتهای سیاسی در خاورمیانه نسبت خود را با اسلام تعریف کرده و این نسبت را موجه و موثق جلوه میدهند. از این حیث، میبینیم که اسلام سیاسی ـ به مثابه بهرهبرداری از عناصر گفتمان اسلامی در راستای منازعات قدرت ـ بخش لاینفکی از رانههای قدرت و سیاست در روژئاوا هم هست و بوده و احتمالا خواهد بود.
@AdnanFallahi
جریان غالب رسانهای اصرار دارد که فقط دولتها یا گروههای خاص و معدودی در خاورمیانه، وابسته یا همبستهی اسلام سیاسیاند. دولت حاکم در ترکیه یکی از مصادیق بارز این تلقی مشهور است. در حالیکه عملا تقریبا تمام دولتها و موجودیتهای سیاسی در خاورمیانه نسبت خود را با اسلام تعریف کرده و این نسبت را موجه و موثق جلوه میدهند. از این حیث، میبینیم که اسلام سیاسی ـ به مثابه بهرهبرداری از عناصر گفتمان اسلامی در راستای منازعات قدرت ـ بخش لاینفکی از رانههای قدرت و سیاست در روژئاوا هم هست و بوده و احتمالا خواهد بود.
@AdnanFallahi