🔵
مذاکره با شیطان یا آمریکا؟
اول از همه باید از مصلحت نظام مجوز بگیریم!
✍ حمید آصفی
پای "چاه" در میان است! وقتی صحبت از مذاکره با شیطان در قعر جهنم میشود، همه یادشان میرود که حتی یک بار هم به آن فکر کنند. اما وقتی پای مذاکره با آمریکا وسط میآید، به یکباره همه خط قرمزها مثل تابلوهای راهنمایی و رانندگی که وسط خیابان گذاشتهاند، از جا کنده میشود و تبدیل به "خطوط زرد" میشود که هیچکس حواسش به آن نیست.
انگار همین تابلوهای راهنمایی برای هر کسی معنای متفاوتی دارد، و برای هر کسی یک "سند رسمی" میشود که میتواند تصمیماتش را توجیه کند.
این تصمیمات دقیقاً شبیه بازیهای استراتژیکی است که هیچوقت نمیفهمی قوانینش چیست! مثل زمانی که یک نفر در شطرنج شاه را در وسط بازی جابجا میکند و بعد میگوید: «خب، این دیگه تاکتیک جدید منه!» همه هم باید قبول کنند چون به هرحال در این بازی همه چیزی به مصلحت است.
اینجوری میشود که وقتی توپ به حیاط خودشان میرود، یکدفعه تمام قوانین تغییر میکند. انگار دیگر "خط قرمز" فقط یک مفهوم انتزاعی است که باید با تأسیس یک کمیته جداگانه تایید شود.
پس اگر روزی از کسی خواسته شد که یک مذاکره با جهنم هم انجام دهد، مطمئن باشید اول باید از کمیتهای که در دماهای مختلف تصمیم میگیرد، تاییدیه بگیرد!
وقتی آقای لاریجانی از "مذاکره با شیطان در جهنم" صحبت میکند، نه تنها کسی اعتراض نمیکند، بلکه انگار همه یک سند رسمی از دیوان عدالت برای این موضوع امضا کردهاند!
بله، وقتی پای "مصلحت نظام" وسط است، هر چیزی به یکباره قابل توجیه میشود.
این روزها انگار هر مذاکرهای که قرار است انجام شود، باید با فاکتورهای مخصوص و تاییدیههای مصلحتی به سرانجام برسد. اگر فردا شیطان هم پیشنهاد مذاکره بدهد، باید ببینیم "آیا مصلحت نظام ایجاب میکند که شیطان با ما جلسه بگذارد؟"
شاید هم خود شیطان باید از رئیس مصلحت نظام مجوز بگیرد که آیا حاضر به مذاکره است یا نه!
"مصلحت نظام" هم که مثل کارت طلایی شده که اگر کسی آن را در دست داشته باشد، میتواند هر کاری که دلش میخواهد انجام دهد. دقیقاً مثل زمانی که در یک پارکینگ شلوغ، یک نفر با کلاهِ پارکینگدار به راحتی ماشینش را در هر جایی پارک میکند و هیچکس جرئت نمیکند اعتراض کند.
همینها وقتی روزی روزگاری تصمیم به مذاکره با جهنم بگیرند، اولین کسانی که از سندهای رسمیشان رونمایی میکنند و "مصلحت" را توجیه میکنند، همینها خواهند بود.
اصلاً نگران نباشید اگر کسی در حال نوشیدن چای داغ است؛ این چای شاید دمایش آنقدر بالا باشد که خود شیطان از نوشیدنش بترسد!
قهوهشان هم که مثل همیشه داغ است، چون تصمیماتشان به شدت در دمای بالا اتخاذ میشود، جایی که حتی فکر کردن به آن میتواند داغتر از یک فنجان چای باشد!
به تمام اینها باید یک بسته پروپوزال هم اضافه کنید که در آن تمام جزئیات مذاکره، توجیهات "مصلحتی" و فرآیند تاییدیهها گنجانده شده باشد!
این پروپوزال دقیقاً شبیه به همان دعوتنامههایی است که همیشه برای مهمانیها ارسال میشود، فقط با این تفاوت که اینجا هیچکس نمیداند کی باید دعوتنامه را امضا کند و آیا اصلاً جلسهای با شیطان قرار است برگزار شود یا خیر! اما وقتی پای "مصلحت نظام" وسط است، پروپوزالها خودشان تبدیل به سند رسمی میشوند و هیچکس جرات ندارد به آن اعتراض کند.
👈👥 🗣 رسانه ماباشید
دیده بان ایران، رسانه مستقل ایرانیان
🇮🇷 https://t.me/Didehban_Iran 🇮🇷