🌹🌹
@MolaviPoet
لینک جلسه قبل 👈 اینجا
شرح روان ابیات مثنوی معنوی_دفتر چهارمتفسير أَوْجَسَ في نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسَى...
(۱۶۸۰) زر همی گوید: بلی ای خواجه تاش*
ليك میآید مِحَک آماده باش
طلا ناب(=صالحان) میگوید ای رفیق (=ظاهر ساز) تو درست میگویی، اما آماده باش که محک از راه میرسد.
*خواجه تاش: اینجا رفیق
(۱۶۸۱) مرگِ تن هدیه ست بر اصحابِ راز
زرِ خالص را چه نقصان ست گاز*؟
مرگ جسمانی برای اگاهان اسرار الهی مثل هدیه است (تُحفَةُ الْمُؤْمِنِ الْمَوْتُ". «ارمغان مؤمن، مرگ است.»)، مثلا طلای خالص از قیچی چه آسیبی میبیند؟
*گاز : قیچی
(۱۶۸۲) قلب اگر در خویش آخِربین بُدی
آن سیَه كآخِر شد او، اوّل شدی
طلای تقلبی( نااهلان) اگر به عاقبت خود میاندیشیدند، بجای رسوای در آخر کار در ابتدا متوجه ضعف و سیاهی راه میشدند و قدم بر نمی داشتند.
(۱۶۸۳)چون شدی اوّل سیه اندر لِقا
دُور بودی از نِفاق و از شَقا*
وقتی از ابتدا ضعف و تاریکی درون خود را میدید از تفرقه پراکنی و بدبختی دور می ماند.
*شِقا: بدبختی
(۱۶۸۴) کیمیای فضل را طالب بُدى
عقل او بر زَرق او، غالب بُدى
اگر اکسیر آگاهی و بخشش الهی را خواستار بود، عقل او بر نیرنگ و دورویی غلبه میکرد.
(۱۶۸۵) چون شکسته دل شدی از حال خویش
جابِر اشکستگان دیدی به پیش
وقتی از تیرگی درونش دل شکسته میشد، شکسته بند حقیقی جهان را پیش خود میدید
جابر:جبر کننده (= ترمیم کردن استخوان شکسته) شکسته بند از اسماء خداوند.
(۱۶۸۶) عاقبت را دید و او اِشکسته شد
از شکسته بند در دَم بسته شد
عاقبت کار خود را دید و دل شکسته شد و شکسته بند عالم( خداوند رحمان) به قلب او فوراً آرامش داد.
(۱۶۸۷) فضل، مسها* را سویِ اِکسیر راند
آن زراندود* از کَرَم محروم ماند
فضل و آگاهی الهی، گناهکاران را به سوی کیمیای طلا شدن هدایت میکند تا به طلا تبدیل شوند، اما ریاکاران از بخش الهی محروم میماند
*مسها: گناهکاران
*زراندود: ریاکار، ظاهر ساز
(۱۶۸۸) ای زراندوده مکن دعوی، ببین
که نمانَد مُشتريت أَعْمَى* چنين
ای ریاکار ظاهر ساز ادعای بیهوده نکن و دقت داشته باش که طالبان تو برای همیشه کور و ناآگاه نمیماند.
*اَعمی: کور
(۱۶۸۹) نور محشر، چشمشان بینا کند
چشم بندیِ تو را رُسوا کند
نور روز قیامت چشم آنان را بینا و افسونگری تو را فاش و رسوا میکند.
(۱۶۹۰) بنگر آنها را که آخِر دیدهاند
حسرتِ جانها و رَشکِ دیدهاند
به آنهایی نگاه کن که فرجام کارها را میبینند و باعث حسرت دلها و حسادت مردماند.
(۱۶۹۱) بنگر آنها را که حالی دیدهاند
سِرِ فاسد، ز اصلِ سَر ببریدهاند
به کسانی بنگر که زمان حال را میبینند و از اصل خود بریدهاند و باطن خود را فاسد و تباه کردهاند.
🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان
@MolaviPoet
لینک جلسه قبل 👈 اینجا
شرح روان ابیات مثنوی معنوی_دفتر چهارمتفسير أَوْجَسَ في نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسَى...
(۱۶۸۰) زر همی گوید: بلی ای خواجه تاش*
ليك میآید مِحَک آماده باش
طلا ناب(=صالحان) میگوید ای رفیق (=ظاهر ساز) تو درست میگویی، اما آماده باش که محک از راه میرسد.
*خواجه تاش: اینجا رفیق
(۱۶۸۱) مرگِ تن هدیه ست بر اصحابِ راز
زرِ خالص را چه نقصان ست گاز*؟
مرگ جسمانی برای اگاهان اسرار الهی مثل هدیه است (تُحفَةُ الْمُؤْمِنِ الْمَوْتُ". «ارمغان مؤمن، مرگ است.»)، مثلا طلای خالص از قیچی چه آسیبی میبیند؟
*گاز : قیچی
(۱۶۸۲) قلب اگر در خویش آخِربین بُدی
آن سیَه كآخِر شد او، اوّل شدی
طلای تقلبی( نااهلان) اگر به عاقبت خود میاندیشیدند، بجای رسوای در آخر کار در ابتدا متوجه ضعف و سیاهی راه میشدند و قدم بر نمی داشتند.
(۱۶۸۳)چون شدی اوّل سیه اندر لِقا
دُور بودی از نِفاق و از شَقا*
وقتی از ابتدا ضعف و تاریکی درون خود را میدید از تفرقه پراکنی و بدبختی دور می ماند.
*شِقا: بدبختی
(۱۶۸۴) کیمیای فضل را طالب بُدى
عقل او بر زَرق او، غالب بُدى
اگر اکسیر آگاهی و بخشش الهی را خواستار بود، عقل او بر نیرنگ و دورویی غلبه میکرد.
(۱۶۸۵) چون شکسته دل شدی از حال خویش
جابِر اشکستگان دیدی به پیش
وقتی از تیرگی درونش دل شکسته میشد، شکسته بند حقیقی جهان را پیش خود میدید
جابر:جبر کننده (= ترمیم کردن استخوان شکسته) شکسته بند از اسماء خداوند.
(۱۶۸۶) عاقبت را دید و او اِشکسته شد
از شکسته بند در دَم بسته شد
عاقبت کار خود را دید و دل شکسته شد و شکسته بند عالم( خداوند رحمان) به قلب او فوراً آرامش داد.
(۱۶۸۷) فضل، مسها* را سویِ اِکسیر راند
آن زراندود* از کَرَم محروم ماند
فضل و آگاهی الهی، گناهکاران را به سوی کیمیای طلا شدن هدایت میکند تا به طلا تبدیل شوند، اما ریاکاران از بخش الهی محروم میماند
*مسها: گناهکاران
*زراندود: ریاکار، ظاهر ساز
(۱۶۸۸) ای زراندوده مکن دعوی، ببین
که نمانَد مُشتريت أَعْمَى* چنين
ای ریاکار ظاهر ساز ادعای بیهوده نکن و دقت داشته باش که طالبان تو برای همیشه کور و ناآگاه نمیماند.
*اَعمی: کور
(۱۶۸۹) نور محشر، چشمشان بینا کند
چشم بندیِ تو را رُسوا کند
نور روز قیامت چشم آنان را بینا و افسونگری تو را فاش و رسوا میکند.
(۱۶۹۰) بنگر آنها را که آخِر دیدهاند
حسرتِ جانها و رَشکِ دیدهاند
به آنهایی نگاه کن که فرجام کارها را میبینند و باعث حسرت دلها و حسادت مردماند.
(۱۶۹۱) بنگر آنها را که حالی دیدهاند
سِرِ فاسد، ز اصلِ سَر ببریدهاند
به کسانی بنگر که زمان حال را میبینند و از اصل خود بریدهاند و باطن خود را فاسد و تباه کردهاند.
🆔 @MolaviPoet
🆑 کانال مولوی وعرفان