نکتهای در باب sophistication bias در روانپزشکی
حافظ باجغلی، روانپزشک
در طبابت پزشکی، به ویژه روانپزشکی یک خطای شایع وجود دارد به نام sophistication bias. یعنی یک متخصص اگر بداند یک راهکار معمولی و یک راهکار پیچیده به یک اندازه برای بهبودی بیمار موثر هستند، ترجیح میدهد روش پیچیده را توصیه کند. مثلن مطالعات معتبری اهمیت ورزش منظم در بهبود افسردگی را ثابت کردهاند. ورزش باعث ترشح اندوژن (درونزاد) سروتونین میشود. ولی روانپزشکان معمولن برای بالا بردن سروتونین در بیمارانشان ترجیح میدهند روی درمان دارویی، rTMS، نوروفیدبک یا رواندرمانی تاکید کنند. پیش خودشان میگویند توصیه به ورزش را که همه بلدند! من باید در مورد روشهای حرفهای تر صحبت کنم. این خطا باعث میشود چشم روانپزشکان به روشهای موثر و ساده بسته شود. البته هزار راه برای توجیه این خطا وجود دارد. مثل اینکه کسی که سراغ روانپزشک میآید این راههای ساده را رفته و نتیجه نگرفته است. یا بیمار افسرده اصلن توان ورزش کردن ندارد. پاسخ من این است که همیشه هم این طوریها نیست. خیلی وقتها کسی که به روانپزشک مراجعه میکند راه دیگری را قبلن امتحان نکرده است. چرا فکر میکنید مراجعه به روانپزشک همیشه باید آخر خط باشد؟! خیلیها همان اول کار به روانپزشک مراجعه میکنند. از طرف دیگر این طور نیست که همهی آدمهای افسرده توانایی ورزش کردن را نداشته باشند. اگر بیمار ورزش منظم را به عنوان یک روش درمانی در ردیف روشهای درمانی دیگر در نظر بگیرد، داستان فرق میکند. ورزش هر چه باشد سختتر از خوردن دارو و تحمل عوارض آن نیست. یا سختتر از دادن هزینههای هنگفت rTMS ، یا نوروفیدبک یا رواندرمانی نیست.
@hafezbajoghli
حافظ باجغلی، روانپزشک
در طبابت پزشکی، به ویژه روانپزشکی یک خطای شایع وجود دارد به نام sophistication bias. یعنی یک متخصص اگر بداند یک راهکار معمولی و یک راهکار پیچیده به یک اندازه برای بهبودی بیمار موثر هستند، ترجیح میدهد روش پیچیده را توصیه کند. مثلن مطالعات معتبری اهمیت ورزش منظم در بهبود افسردگی را ثابت کردهاند. ورزش باعث ترشح اندوژن (درونزاد) سروتونین میشود. ولی روانپزشکان معمولن برای بالا بردن سروتونین در بیمارانشان ترجیح میدهند روی درمان دارویی، rTMS، نوروفیدبک یا رواندرمانی تاکید کنند. پیش خودشان میگویند توصیه به ورزش را که همه بلدند! من باید در مورد روشهای حرفهای تر صحبت کنم. این خطا باعث میشود چشم روانپزشکان به روشهای موثر و ساده بسته شود. البته هزار راه برای توجیه این خطا وجود دارد. مثل اینکه کسی که سراغ روانپزشک میآید این راههای ساده را رفته و نتیجه نگرفته است. یا بیمار افسرده اصلن توان ورزش کردن ندارد. پاسخ من این است که همیشه هم این طوریها نیست. خیلی وقتها کسی که به روانپزشک مراجعه میکند راه دیگری را قبلن امتحان نکرده است. چرا فکر میکنید مراجعه به روانپزشک همیشه باید آخر خط باشد؟! خیلیها همان اول کار به روانپزشک مراجعه میکنند. از طرف دیگر این طور نیست که همهی آدمهای افسرده توانایی ورزش کردن را نداشته باشند. اگر بیمار ورزش منظم را به عنوان یک روش درمانی در ردیف روشهای درمانی دیگر در نظر بگیرد، داستان فرق میکند. ورزش هر چه باشد سختتر از خوردن دارو و تحمل عوارض آن نیست. یا سختتر از دادن هزینههای هنگفت rTMS ، یا نوروفیدبک یا رواندرمانی نیست.
@hafezbajoghli