باگ نسبت به همه چیز حساسیت داشت. پزشکان میگفتند که هرگز چنین چیزی ندیدهاند. مثلن نسبت به گُه حساسیت داشت و این در تمام تاریخ پزشکی بیسابقه بود. همهی آدمهایی که به این دنیا آمدهاند از صدر تا ذیل از قدیسان تا مردم عادی با گه خوب کنار آمدهاند. اصلن با آن میانهی خوبی داشتهاند. فقط باگ از این حیث با همه فرق داشت. فورا نفسش بند میآمد.
(خداحافظ گاری کوپر، رومن گاری، سروش حبیبی)
پ.ن: گُه واقعن چیز عجیبیه. همهی آدمها از بوی گه خودشون کیف میکنن. اون چیزی که حال آدمو بد میکنه بوی گه بقیهس. وگرنه ما نه تنها مشکلی با بوی گه خودمون نداریم باش حال میکنیم. البته با گه بقیه هم مشکل چندانی نداریم. مثلن وقتی یه نفر اصرار داشته باشه جایی بره، بهش میگن چیه؟ فکر میکنی اونجا برات ریدن؟! من خیلی به این جملهی عامیانه فکر کردم. چرا چنین جملهای باید وارد زبان شده باشه و مردم اون رو قبول کرده باشن؟ حتمن ریشه در واقعیتهای درونی ما داره. حتمن ریشه در شیفتگی ما به گه داره.
@hafezbajoghli
(خداحافظ گاری کوپر، رومن گاری، سروش حبیبی)
پ.ن: گُه واقعن چیز عجیبیه. همهی آدمها از بوی گه خودشون کیف میکنن. اون چیزی که حال آدمو بد میکنه بوی گه بقیهس. وگرنه ما نه تنها مشکلی با بوی گه خودمون نداریم باش حال میکنیم. البته با گه بقیه هم مشکل چندانی نداریم. مثلن وقتی یه نفر اصرار داشته باشه جایی بره، بهش میگن چیه؟ فکر میکنی اونجا برات ریدن؟! من خیلی به این جملهی عامیانه فکر کردم. چرا چنین جملهای باید وارد زبان شده باشه و مردم اون رو قبول کرده باشن؟ حتمن ریشه در واقعیتهای درونی ما داره. حتمن ریشه در شیفتگی ما به گه داره.
@hafezbajoghli