دختـــHamsaroonehــرونه dan repost
-آخخخ ولم کـــــن....ازت متنفرم عوضـــی
نیشخندی عصبی زد و با گرفتن چونه لرزونم ، محکم فشارش داد و گفت:
-تو غلط میکنی ازم متنفر باشی تخم سگ. این لبای اناریت فقط باید به دوست داشتن من وا بشه . افتــــاد؟؟
آخی از درد فکم گفتم و مظلومانه و در عین حال حرصی لب زدم:
-حالم ازت بهم میخوره قاتل... مطمئن باش شده یه روز به عمرم مونده باشه میکشمت.
فرصتی واسه پشیمونی بهم نداد و با پرت کردنم رو تخت مثل شیری درنده به جون بدن سفیدم افتاد و همین حین مالکانه غرید :
-آخ بیشرف...آخ که منو به مرز جنون میرسونی دلبر آمان...آخ که من چه پدری از توعه بی پدر در بیارم لعنتی....
-نه..نه...نه...آمان توروخدا...نکن...آمان درد داره....آخخخخخ خــــــــداااا....
https://t.me/+9jBx7HNusbllMjQ0
https://t.me/+9jBx7HNusbllMjQ0
اون رئیس بزرگترین باند مافیای خاورمیانه بود و من...من دختر کسی بودم که اون به دنبال انتقام گرفتن ازش بود. انتقامی که اون مرد وحشی و قاتل رو به من وصل میکرد....😱💔🔥
نیشخندی عصبی زد و با گرفتن چونه لرزونم ، محکم فشارش داد و گفت:
-تو غلط میکنی ازم متنفر باشی تخم سگ. این لبای اناریت فقط باید به دوست داشتن من وا بشه . افتــــاد؟؟
آخی از درد فکم گفتم و مظلومانه و در عین حال حرصی لب زدم:
-حالم ازت بهم میخوره قاتل... مطمئن باش شده یه روز به عمرم مونده باشه میکشمت.
فرصتی واسه پشیمونی بهم نداد و با پرت کردنم رو تخت مثل شیری درنده به جون بدن سفیدم افتاد و همین حین مالکانه غرید :
-آخ بیشرف...آخ که منو به مرز جنون میرسونی دلبر آمان...آخ که من چه پدری از توعه بی پدر در بیارم لعنتی....
-نه..نه...نه...آمان توروخدا...نکن...آمان درد داره....آخخخخخ خــــــــداااا....
https://t.me/+9jBx7HNusbllMjQ0
https://t.me/+9jBx7HNusbllMjQ0
اون رئیس بزرگترین باند مافیای خاورمیانه بود و من...من دختر کسی بودم که اون به دنبال انتقام گرفتن ازش بود. انتقامی که اون مرد وحشی و قاتل رو به من وصل میکرد....😱💔🔥