جرعه ای از عرفان


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: Telegram


سلام خدمت دوستان و همراهان
این کانال صرفان مخصوص
#مطالب عرفانی
نکات عرفانی
اشنایی با عرفا
اثار عرفا
و همین رواله انشاالله که استفاده درست ببریم همه از مطالب ❤️💫

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


‼️توجه شما را به سیر و سلوک شیعی ( منسوب به علامه بحر العلوم ) جلب می کنیم.

📚گفتنى است که ارباب سیر و سلوک و علما و دانشمندانى که در این راه گام برداشته و تعلیمات قرآن و سنت را راهنماى خویش قرار داده (نه صوفیانى که تحت تاثیر مکتبهاى التقاطى و غیر اسلامى بوده اند) هر یک براى خود روشى را پیشنهاد کرده اند;

🏷یا به تعبیر دقیقتر، مراحل و منزلگاههایى در نظر گرفته اند که در ذیل به بخشى از آنها به صورت فشرده اشاره مى شود، تا این بحث کاملتر و پربارتر گردد:

📝 در این کتاب که به فقیه باهر و علامه ماهر «بحرالعلوم » نسبت داده شده است هر چند انتساب بعضى از بخشهاى آن به این بزرگوار بعید به نظر مى رسد ولى قسمتهایى از آن داراى اهمیت فوق العاده اى است; براى سیر و سلوک الى الله و پیمودن راه قرب به پروردگار عوالم چهارگانه و به تعبیر دیگر، چهار منزلگاه مهم ذکر شده است:

🔰۱- اسلام
🔰۲- ایمان
🔰۳- هجرت
🔰۴- جهاد


♨️و براى هر یک از این عوالم چهارگانه سه مرحله ذکر شده است که مجموعا دوازده مرحله مى شود که پس از طى آنها، سالک الى الله وارد عالم خلوص مى گردد، و این مراحل دوازده گانه به شرح زیر است:

🔮منزل اول،


📿 اسلام اصغر است، و منظور از آن اظهار شهادتین و تصدیق به آن در ظاهر و انجام وظائف دینى است

🔱منزل دوم،


ایمان اصغر و آن عبارت از تصدیق قلبى و اعتقاد باطنى به تمام معارف اسلامى است

🔆منزل سوم،


🔅 اسلام اکبر است و آن عبارت است از تسلیم در برابر تمام حقایق اسلام و اوامر و نواهى الهى

☣منزل چهارم،


✴️ ایمان اکبر است و آن عبارت از روح و معنى اسلام اکبر مى باشد که از مرتبه و اطاعت به مرتبه شوق و رضا و رغبت منتقل شود

♨️منزل پنجم،


💢هجرت صغرى است، و آن انتقال از «دارالکفر» به «دارالاسلام » است مانند هجرت مسلمانان از مکه که در آن زمان کانون کفر بود به مدینه

❇️منزل ششم،


هجرت کبرى است، و آن هجرت و دورى از اهل عصیان و گناه و از همنشینى با بدان و ظالمان و آلودگان است

💠منزل هفتم،


🌐جهاد اکبر است، و آن عبارت از محاربه و ستیز با لشکر شیطان است با استمداد از لشکر رحمان که لشکر عقل است

☑️منزل هشتم


👁‍🗨منزل فتح و ظفر بر جنود و لشکریان شیطان، و رهایى از سلطه آنان و خروج از عالم جهل و طبیعت است.

💬منزل نهم


💭اسلام اعظم، و آن عبارت از غلبه بر لشکر شهوت و آمال و آرزوهاى دور و دراز است که بعد از فتح و ظفر، عوامل بیدار کننده برون بر عوامل انحرافى درون پیروز مى شود و اینجاست که قلب، مرکز انوار الهى و افاضات ربانى مى گردد


🔖منزل دهم،


📝ایمان اعظم است، و آن عبارت از مشاهده نیستى و فناى خود در برابر خداوند است، و مرحله دخول در عالم فادخلى فى عبادى وادخلى جنتى است که در این هنگام حقیقت عبودیت و بندگى خدا ظاهر مى شود.

📚منزل یازدهم


📜هجرت عظمى است، و آن مهاجرت از وجود خود و به فراموشى سپردن آن، و سفر به عالم وجود مطلق، و توجه کامل به ذات پاک خداست که در جمله «وادخلى جنتى » خطاب به آن شده است.

🏷منزل دوازدهم،


📌 جهاد اعظم است که بعد از هجرت از خویشتن، متوسل به ذات پاک خداوند مى شود تا تمام آثار خودبینى در او محو و نابود گردد و قدم در بساط توحید مطلق نهد.


🕋بعد از پیمودن این عوالم دوازده گانه وارد عالم خلوص مى شود، و مصداق «بل احیاء عند ربهم یرزقون » مى گردد.


https://t.me/+OwaoE1zvvG5jMDI0


🔰اصطلاحات عرفانی🔰


✍اصطلاحات یک علم زبان آن علم است و انسانی که زبان‌دان نیست «صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ» است

☑️ و در نتیجه مشمول «فَهُمْ لا يَرْجِعُون‌»است

🏷 علم عرفان در این زمینه وضعیت ویژه‌ای دارد، یعنی فهم صحیح اصطلاحات عرفانی تنها راه فهم نسبی صحیح مقاصد عرفا به شمار می‌رود و فهم اصطلاحات آنان هم کاری است دشوار که «مرد کهن» می‌طلبد.


https://t.me/+OwaoE1zvvG5jMDI0


📝شیطان را باید شناخت.

🔮شعار می دهند می گویند شیطان قوی است. نه شیطان قوی نیست؛ ما شیطان را رو می دهیم.

📃 ما بچه بودیم در محلات و خانه های پر درخت تبریز بازی می کردیم دیدیم ناله یکی از بچه ها بلند شد
دیدیم یک بچه عقرب پیدا شد از مورچه کمی بزرگتر این بچه داشت سیاه می شد طفلک


📌بچه عقرب از بند انگشت هم کوچک تر بود. عقرب فقط یک لنگه کفش می خواهد.

شما الان نمی توانید بگوئید عقرب قوی است ولی موذی است رو بدهی میاید در آستین آدم.

‼️شیطان هم ضعیف است نگویید قوی است.

♨️ این طور بگویید روبروی خدا ایستاده اید. ✅شیطان قوی نیست؛ موذی است.


🔰آیت الله فاطمی نیا



https://t.me/+OwaoE1zvvG5jMDI0


🔰اعتقاد به وحدت وجود🔰

📚مرحوم ميرزا جواد آقاى ملكى تبريزى در تاليف ارزشمند خود در لقاء الله حكايت نموده است :

📝(( حكيمى در اصفهان زندگى مى كرد كه بر طبق عادت ، هر روز خدمتكار خويش را براى تهيه طعام خويش و كسانى كه احيانا در آن روز ميهمان او بودند، به بازار مى فرستاد.

🍞بعد از تهيه غذا، حكيم و كسى كه در آن روز به نزد او بود، با هم به صرف غذا مى پرداختند.


🗓 روزى يك از طلاب شهر، وقت غذا براى كارى نزد او آمده بود، لذا حكيم به خدمتكار خويش مى گويد:

🏷برو و مقدارى طعام براى ما تهيه كن ! خادم مى رود و طبق دستور حكيم طعام خريده براى آنان مى آورد. حكيم به خدمتكار مى گويد:

📜 بسم الله ! بفرمايد جلو، با هم غذايى بخوريم !

👳‍♂طلبه مى گويد: نمى خورم .
👤حكيم مى پرسد: آيا غذا خورده ايد؟

❌طلبه مى گويد: نه !
✅حكيم مى گويد: پس چرا غذا نمى خوريد؟!

📛طلبه پاسخ مى دهد: بنابر احتياط، از غذاى شما نمى خورم !
⁉️حكيم مى پرسد: از چه احتياط مى كنى ؟

📝طلبه مى گويد: شنيده ام كه شما به وحدت وجود معتقد هستيد، در حالى كه اين اعتقاد، كفر است . لذا غذا خوردن با شما جايز نيست ؛ زيرا غذا در اثر تماس با شما نجس مى گردد.

⁉️ار ديگر حكيم مى پرسد: به نظر شما معناى وحدت وجود چيست ، كه اعتقاد بدان را كفر مى دانيد؟

☑️طلبه جواب مى دهد: قائل به وحدت وجود، معتقد است كه تمام اشيا و جميع مخلوقات ، خدايند.

‼️حكيم مى گويد: شما در اشتباه هستيد، بهتر است غذايتان را ميل نماييد؛ من به وحدت معتقدم ، ولى تمام اشيا را خدا نمى دانم . زيرا جناب عالى نيز از جمله آنها هستيد و من شك ندارم كه شما مانند خر و يا پايين تر از آن هستيد؛ حال ، چگونه مى توانم شما را خدا بدانم ؟ پس بهتر است احتياط را كنار بگذاريد و غذايتان را ميل نماييد.

⚜منبع:لقاء الله ، ص 34

https://t.me/+OwaoE1zvvG5jMDI0


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
تولدت مبارک اقا جان♥️🕊


🔰اسم مكنون الهى🔰

📜كلينى در كافى از امام صادق (عليه السلام ) روايت مى كند:

🏷(( خداوند تبارك و تعالى اسم هايى را خلق كرده است كه با حروف به صدا در نمى آيند، و اسمايى را به صورت لفظ آفريده است كه به زبان نمى آيند

♨️اسمايى به صورت شخص هستند كه متجسد نيستند و اسمايى را با تشبيه آفريده است كه موصوف نشوند
✅اسمايى را با رنگ كه رنگ شده نيستند و قطر و حد ندارند و از حواس محجوبند و بدون پرده پوشيده اند.

📖آنها را يك كلمه تامه كه داراى چهار جزء است فراتر داده است كه با هم هستند و از هم جلو و عقب نبوده هيچ كدام از هم جلو نيستند.

📝سه نام از آنها را براى نياز مردم آشكار ساخت ، و يكى را در پرده نگاه داشت كه آن اسم مكنون و مخزون اوست.

https://t.me/+OwaoE1zvvG5jMDI0


📿تسبيح عالم📿

📚شيخ بهايى در اوايل جلد دوم كشكول مى گويد:

🏷 (( عالم با تمام اجزايش  حى و ناطق است و چيزى نيست جز اين كه خدا را تسبيح مى كند؛
‼️ولى شما تقديس و تسبيح آنها را درك نمى كنيد.

✅بايد گفت كه بعضى از سخنان  چنان هستند كه شنيده و فهميده مى شوند؛
مانند تكلم دو نفر كه به زبانى مشترك سخن مى گويند. در اين صورت هر كدام سخن ديگرى را مى شنود و مى فهمد در مواقعى ديگرسخنان شنيده مى شوند، ولى فهميده نمى شوند. مانند دو نفر كه در زبان  با يكديگر مختلفند و مانند اين كه ما صداى حيوانات را مى شنويم و آنها نيز صداى ما را مى شنوند، ولى سخن يكديگر را نمى فهميم .

☑️حالتى ديگر نيز است كه در آن سخنى نه شنيده مى شود و نه معنايى درك مى شود،

💬و اين نسبت به كسانى است كه در حجاب هستند؛
🔰و اما غير آنها، پس سخن هر چيزى را مى شنوند

https://t.me/+OwaoE1zvvG5jMDI0


دهخدا:

🔮روحانیت. [ نی ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ) در تداول فارسی زبانان بمعنی روحانی و معنوی بودن است.
🔮تقدس و پاکی و پارسایی.( از ناظم الاطباء ). رجوع به روحانی و روحانیة شود.


✍فرهنگ عمید:


🔰۱. جنبۀ معنوی و روحانی داشتن، روحانی بودن.
🔰۲. تقدس، پاکی.


✅ نفس انسان تأثیر پذیر است

📜یعنی ما وقتی ذکری رو میگیم تحت تأثیر نورانیت آن ذکر و قدم به قدم به آن وجود مثالی ذکر نزدیک می‌شویم و سنخیت پیدا می‌کنیم
پس با این حساب ما روحانی تر می‌شویم


🏷در عرفان اسلامی،


📌نفس تنها فاعل نیست، بلکه قابل هم هست.

‼️یعنی می‌تونه تحت تأثیر ذکر، اسماء الهی، و معانی قدسی قرار بگیره.
این تأثر صرفاً روانی یا ذهنی نیست بلکه وجودیه نفس واقعاً دگرگون می‌شه و سیر وجودی می‌کنه.



📚در حکمت اشراقی (سهروردی) و عرفان ابن عربی ذکر نه‌تنها تلفظ کلمات بلکه حضور در معنا و نور آن‌هاست.
📝هر اسم الهی وجود مثالی داره و دارای نور خاصی در عالم ملکوت و مثال است.

☑️وقتی انسانی با نیت خالص ذکر خاصی رو تکرار می‌کنه، نفس او با آن اسم سنخیت پیدا می‌کنه، و رفته‌رفته به عالم آن اسم متصل می‌شه

💬 این یعنی ذکر نوعی تلطیف و تَخَیل فعال ایجاد می‌کنه که از قوه وهم می‌گذره و به شهود می‌رسه."

📖در نظام ملاصدرا، اصل مهمی وجود داره به نام السنخیة علة الانضمام:

📃یعنی هر چیزی تنها با چیزی متحد می‌شه که با اون سنخیت داشته باشه.

♨️پس اگر نفس ما با ذکر، نور، یا یک موجود مثالی سنخیت پیدا کنه، به‌تدریج در اون فضا تنفس می‌کنه، از اون نور می‌گیره و حتی می‌تونه در عالم پایین‌تر (ماده) تأثیر بذاره.

‼️بنابراین


📿نفس تحت تأثیر ذکر نورانی می‌شه.
این نور، وجودی‌ست نه استعاری

🔆و این نورانیت، باعث ارتقا، سنخیت و در نهایت امکان تصرف در مراتب پایین‌تر هستی می‌شه.



⁉️سوال: نور وجودی یعنی چی؟


✅اما در فلسفه‌هایی مثل حکمت اشراق (سهروردی) و حکمت متعالیه (ملاصدرا)، نور فقط استعاره نیست؛ یک حقیقت هستی‌شناسانه و واقعی است.

‼️یعنی:

⚜وجود = نور

📖در نگاه سهروردی، اساس عالم از "انوار" ساخته شده؛

🔮یعنی هر موجودی به اندازه وجودش دارای نوره هر چی کامل‌تر نورانی‌تر.

🔰شدت و ضعف نور = شدت و ضعف وجود
✍برای مثال، عقل (= مجرد تام) نور قوی‌تری داره نسبت به نفس یا جسم.


📝وقتی میگوییم ذکر باعث می‌شه نفس نورانی بشه اگه این حرفو از نگاه ملاصدرا یا ابن عربی بررسی کنیم، منظور این نیست که "مثلاً فقط حالت خوبی پیدا می‌کنیم" نه.



♨️بلکه:ذکر باعث می‌شه وجود نفس ارتقاء پیدا کنه.

🏷این ارتقاء یعنی شدت وجودی‌اش بیشتر بشه.
و چون وجود همون نوره، پس نفس واقعاً نورانی‌تر می‌شه نه فقط استعاری.


پس وقتی گفتی "نفس تأثیر می‌گیره از ذکر و نورانی میشه" حرفت کاملاً مطابق با نگاه وجودی عرفا و فلاسفه‌ست نه صرفاً تعبیر شاعرانه یا استعاری.

📜((پس با این توصیفات وقتی ما می‌گویم شخصی روحانی است یا این عمل ذکری یا ختم سوره را برای گرفتن روحانیت انجام بدید یعنی درواقع منظور این است که ما با انجام ذکر و ختم، نفس خودمان را با وجود نورانی ذکر در عالم روحانی شبیه می‌کنیم و این شبیه شدن یعنی روحانیت دار شدن))

📌نکته: این مطلب کاملان تحقیقی و جمع اوری شده از نکات فلاسفه و بزرگان است هیچ رد یا تضمینی نداریم صرفان جهت نگاهی تازه به بحث تاثیر اذکار و روحانیت است جهت تحقیق

https://t.me/+OwaoE1zvvG5jMDI0


🔆تفسير (( قل هو الله احد ))🔆

📚مرحوم صدوق در كتاب توحيد در تفسير (( قل هو الله احد )) از امام باقر (عليه السلام ) نقل مى كند كه فرمود:

🔰 (( قل ، يعنى آنچه را كه با اين حرف به تو وحى كرديم و خبر دايم ، ظاهر ساز! تا كسى كه در او اطاعت و شنوايى است و گواه بر توست ، با آن هدايت شود.

🔰((هو، اسم كنايه اى است ؛ كه بر غايب اشاره دارد ها تنبيه است بر معنايى ثابت ، و واو، اشاره با آن چيزى است كه  غايب از حواس است .

🔰چنان كه هذا، اشاره بر آن چيز است كه نزد حواس حاضر است . كفار به بت هاى شان با هذا كه براى حاضر است اشاره مى كرده و مى گفته اند: اين ها (هذه ) خدايان محسوس و قابل درك با چشم ما هستند؛

☑️ تو نيز اى محمد! به خداى خود كه مردم را به او مى خوانى اشاره كن ! تا او را ببينيم و درك كنيم و خدايى را جز او به خدايى نگيريم .


‼️پس در اين هنگام  خداوند متعال سوره (( قل هو الله احد )) را نازل كرد لذا ها، براى تثبيت ثابت و واو اشاره است به كسى كه از ديدگان و حواس ‍ غايب است ؛ چه خداوند بالاتر از اين است ؛ چون او مدرك انصار و مبدا حواس است  ))

https://t.me/+OwaoE1zvvG5jMDI0


🔮همت عالى داشته باش!

📌به حدى که کس را عبادت نکنى جز خداى تعالى.

در دورى ات از دنيا و متاع و طيبات آن تاجر مباش! و در عبادتت اجير مباش!

📝چنانکه اميرالمومنان (ع) فرمايد:

📌تو را از ترس آتش و طمع بهشت عبادت نکنم؛
📌بلکه تو را اهل عبادت يافته ام، پس عبادتت کنم.

⚜تو بندگى چو گدايان به شرط مزد مکن⚜
⚜که خواجه خود صفت بنده پرورى داند⚜

https://t.me/+OwaoE1zvvG5jMDI0


🔰مراتب قوه علميه🔰

🏷اولين مرتبة آن، تهذيب ظاهر است:

♨️ به استعمال شرايع نبوى و نواميس الهى اين مرتبه «تجليه» ناميده مى شود.

📜به عبارت روشنتر تجليه عبارت از آن است که نفس قوا و اعضاى خود را وادار کند که تحت انقياد به احکام شرعى و نواميس الهى و اطاعت از آنها به مراقبت کامل بپردازند و اوامر و دستورات شرع اطاعت کرده، از محرمات آن اجتناب کنند، تا آثار طهارت ظاهرى در ظاهر، يعنى در بدن نمايان شود و نفس به تدريج بتواند ملکه تسليم و انقياد را، براى سلوک در طريق حق تعالى را به دست آورد. متکفل بر حصول اين مرتبه، علم فقه بر طريق حقة جعفرى است نه غير آن.


🏷دومين مرتبه اش تهذيب باطن از ملکات پست و نقض آثار شواغل آن از عالم غيب است.

♨️نام این مرتبه «تخليه» است.

📜به عبارت ديگر، تخليه يعنى نفس از زيانهاى اجتماعى و نام اين مرتبه انفرادى و مفاسد آنها اعراض و از عواقب وخيم دنيوى و اخروى احتراز کند؛ مانند حسد و حرص و کبر و عجب و ساير اخلاق رذيله که در کتابهاى اخلاقى بيان شده است. رفع اين رذايل اخلاقى از نفس، مانند علاج بدن از امراض جسمانى و نوشيدن مسهل و خوردن دارو، براى دفع آنهاست. همان گونه که غذاى مقوى و خوب، مادامى که جسم مريض باشد، سودى نمى بخشد و بايد طبيب ابتدا جسم را مداوا و معالجه کند و سپس با غذاهاى مقوى آن را تقويت نمايد، مادامى که امراض روحى و رذايل اخلاقى از نفس جدا نگردند و نفس سالم نباشد، ملکات فاضله سودى نمى بخشند.


🏷سومين مرتبه، بعد از اتصال به عالم غيب حاصل شود

♨️ و آن آراستن نفس به صور قدسيه ناميده مى شود. اين مرتبه «تحليه» نامیده می شود.

📜 به عبارت ديگر تحليه عبارت است از اين که نفس بعد از حصول مرتبة تخليه به زينت اخلاق حميده و ملکات فاضله جمیله، که در نظام اجتماعى و رشد فرد و تکامل آن بس مؤثر است، آراسته و مزّين گردد. پس تحليه طهارتى معنوى است و مادامى که اين طهارت براى انسان محقق نشود او به حقيقت، ظاهر و پاک نيست؛ اگر چه ظاهرش متصف به طهارت باشد. اتصاف نفس به آن، چون تقويت مريض بعد از خلاصى از مرض، با غذاهاى مقوى است.

🏷چهارمين مرتبه، تجلياتى است

♨️ که به دنبال ملکه اتصال و انفصال برايش روى مى دهد و آن، ملاحظه جمال و جلال خداوند و انحصار نظر به کمال اوست.

📜تا هر قدرتى را در جنب قدرت کاملش، مضمحل و هر علمى را در علم شاملش، مستغرق و بلکه هر وجودى را فايض از جنابتش بيند. به اين مرتبه «فناى در حق»  گویند،

📌 که خدا بر ما و جمیع مؤمنان، اين نعمت عظما را روزى کند و ما را بدان غايت قصوا برساند. اين مرتبه، خود سه مرتبه دارد: محو و طمس و محق.

📌منبع: رساله لقا الله

https://t.me/+OwaoE1zvvG5jMDI0


🔱سازندگی و بی نیازی از غیر خدا🔱

📻 مرحوم آیت الله بهاءالدینی می فرمودند:

💯 اگر خود را ساختند، به فکر ساختن مردم هم باشید. اگر انسان به فکر ساختن خود بود، فرصت زیاد میخواهد، دیگر به فکر این که فلانی چه کرد و... نیست، و وقت این حرفها را ندارد.
✅ شما وقتی ساخته شده اید که شیعه علی بشوید؛ شیعه مولای متقیان. در عین این که جوجه کباب هم میخورید، از رذائل دور باشید، از جهالتها دور باشید.
💢 کسی نمی‌تواند تقوای علی را پیدا کند. زهد على مال خود اوست. لکن اگر انسان سالها از عمرش بگذرد و بگوید: من موحدم، و دروغ باشد، خودش میداند که دروغ میگوید. وقتی میگویی: «إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إيَّاكَ نَسْتَعینُ» اگر از ماسوی الله منقطع باشی، راست گفته ای؛ ولی اگر در ذهنت این باشد که زید و عمرو و بکر را داریم، یک مشت دروغ گفته ای. دروغها آدم را نمیسازد.
💠 خدا همه را توفیق خودسازی بدهد، وگرنه اوضاع خراب است.

📙 منبع: نردبان آسمان، ص٢٢٠


https://t.me/+OwaoE1zvvG5jMDI0


🔰هر وقت فیلت هوای معصیت کرد اول به این سه حقیقت فکر کن
📌 بعد اگر دلت رضا داد، نوش جانت سفره معصیت​!

🔮 اینکه خداوند بدون شک تمام اعمالت را می بیند

🔆 «إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِير»​ 📖 ​بقره/۱۱۰

🔮 ​اینکه ۲۴ ساعته، فرشتگانی مجاورت هستند که ثبت و ضبط می کنند ریز و درشت خوب و بدت را؛

🔆 «رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُون‏»​ 📖 ​زخرف/۸۰

🔮اینکه اصلاً از کجا معلوم؛ شاید بیخ گوشت نشسته باشد جناب عزرائیل و صادرکرده باشند دستور الرّحیلَت را !

🔆 «عَسى‏ أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُم‏»​
📖 ​اعراف/۱۸۵



https://t.me/+OwaoE1zvvG5jMDI0


سکوت حضرت علامه

📖یکی از آقایان تفکیکی مشربِ مشهد,برای حقیر نقل کرد و گفت:

🗓 من زمانی راننده علامه طباطبابی بودم و ایشان را از مشهد به زشک می بردم.{ زشک یکی از ییلاقیات اطراف مشهد است}

📚 ویکی از شاگردان علامه یعنی حضرت آیت الله آقا عزالدین زنجانی قدس سره در آنجا باغی را اجاره کرده بودو تابستان را در آنجا به سر می برد و از آن رو که علامه به ایشان ارادت داشت, از آن اقای تفکیکی مشرب, که با اقا عزالدین رابطه نزدیکی داشت خواسته بودند که ایشان را برای دیدن آقا عزالدین به زشک ببرند.

📝 آن آقا می گفت:

📖من در میان راه به علامه عرض کردم آقا! آیا شما من را اهل نجات می دانید؟ علامه فرمودند؛

( شما که اهل ولایت هستید,اگر اهل نجات نباشید پس چه کسی اهل نجات است؟)

🔰 من متقابلا به علامه گفتم: اما من, شما را برای گرایش های فلسفی و عرفانی که دارید اهل نجات نمی دانم!

🏷 من به آن آقا گفتم: علامه در برابر سخن شما چه واکنشی از خود نشان داد؟ گفت:

✍ فقط سکوت! فقط سکوت!

♨️ این جا بود که من برای مظلومیت حضرت علامه به شدت متأثر شده و اشک ریختم و تاثر بیشتر من زمانی بود که بنا بر نقل. و حکایت همین شخص,علامه به مدت یک سال, درقم, در حرم مطهر حضرت معصومه(علیه السلام) نایب الزیاره او بوده است.

https://t.me/+OwaoE1zvvG5jMDI0


🔰صورت هر [انسان] در آخرت نتیجه عمل و غایت فعل او در دنیا است

🔮 و ملکات نفس مواد صُوَر برزخیند..

🏷به برهان تام محقق در حکمت متعالیه انسان در نشأه دنیا نوع است و در تحت او اشخاص است ،

📌و در نشأه آخرت جنس است و در تحت او انواع است و آن انواع صور جوهریه اند که از ملکات نفس تحقق می یابند و از صقع ذات نفس به در نیستند.

☑️هر فعلی از افعال انسان در مابعدالطبیعه صورتی دارد که پس از انتقال فاعل آن از این نشأه در متن ذات بر او ظاهر می شود ، و علم انسان مشخص روح او و عملش مشخص بدن اخروی اوست.

علامه حسن زاده رحمت الله علیه

https://t.me/+OwaoE1zvvG5jMDI0


🔰مراتب تجرد از دیدگاه علامه طباطبایی🔰

📚ایشان پس از تقسیم بندی عوالم به عوالم سه گانه در نهایت دو نوع تجرد را قایل می شود البته این به معنای بسیط بودن هر کدام از انواع تجرد نیست بلکه دو مراتب بودن در انواع عوالم اینجا نیز حاکم خواهد بود علامه در تقسیم بندی عوالم می فرماید:

📖و تبين أن الوجود ينقسم، من حيث التجرد عن المادة و عدمه، إلى ثلاثة عوالم كلية: أحدها:
🏷عالم المادة والقوة والثاني
🏷عالم التجرد عن المادة دون آثارها، من الشكل و المقدار و الوضع وغيرها، ففيه الصور الجسمانية و أعراضها و هيئاتها الكمالية من غير مادة تحمل القوة والانفعال،ويسمى «عالم المثال» و البرزخ» بين عالم العقل و عالم المادة و الثالث: عالم التجرد عن المادة و آثارها و يسمى عالم العقل

✍پس میتوان گفت عوالم وجود از دیدگاه علامه به سه عالم کلی تقسیم میشود:

🔮۱. عالم ماده و قوه خصوصیت عالم ماده این است که قوه محض است و محل كثرات است؛ ماده انقسام پذیر است و حضور ندارد.

🔮۲عالم مثال برزخ بین عالم ماده و عالم عقل عالم مثال عالمی است که از ماده مجرد میباشد اما آثار ماده شکل مقدار موقعیت و غیر آن را دارا می باشد.

☑️پس، در این عالم صورتهای جسمانی و اعراض و هیئت های کمالی آن وجود دارند بدون ماده ای که حامل قوه و انفعال باشد و آن را عالم مثال و برزخ بین عالم عقل و عالم ماده می نامند پس میتوان گفت صورت حسی و خیالی اگرچه مجرد از ماده است اما تجردشان از قبیل تجرد مثالی است و موجوداتی که دارای تجرد مثالی اند در عین حال که مجرد از ماده اند واجد برخی از آثار و عوارض ماده میباشند مانند رنگ شکل و کیفیت

📌عالم عقل: فعالم العقل مجرد عن المادة و آثارها؛
📝 عالم تجرد از ماده و آثار آن عالم عقل نامیده میشود. عوالم سه گانه مذکور ترتیب طولی دارند و عالمی که مرتبه اش بالاتر و وجودش قوی تر و قدیم تر و قربش به مبدأ اول بیشتر است عالم عقول مجرد میباشد زیرا فعلیتشان کامل و ذاتشان از آمیختگی با ماده و قوا مبرا می باشد و پس از آن عالم مثال قرار دارد که از ماده منزه است و نه از آثار آن و پس از آن عالم ماده قرار دارد که محل هر نقص و شری است و علم به آن چه در آن است تعلق نمیگیرد مگر از جهت مثال و عقلی که در ازای آن قرار دارد.


🔰الف. تجرد مثالی در این نوع از تجرد فقط خود ماده حضور ندارد ولی آثار و خواص ماده از شکل و رنگ و اندازه حاضر است.

🔰ب :تجرد عقلی در این نوع از تجرد نه خود ماده و نه خواص ماده حاضر است
بلکه درک کلی از مفاهیم در این تجرد حضور دارند.

✅البته اینکه نفس دارای تجرد مثالی و عقلی است به معنای این نیست که نفس بساطت خود را رها میکند تجرد مثالی و عقلی در کلام علامه نوعی ارتقا است که همان نفس در مرتبه ای از خود درک مثالی پیدا میکند و پس از اشتداد روحی و نفسی ایشان میفرماید:

❇️ المراد بكون النفس مادة للصور المعقولة اشتداد وجودها المجرد

📜استاد فیاضی در توضیح این عبارت میفرماید:

♨️ «نفس» با حصول ادراک خیالی در مرتبه خیال قرار میگیرد و با حصول درک عقلی در مرتبه تجرد عقلی قرار می گیرد به این معنا که نفس در هر مرحله ای با اشتداد یافتن به مرحله بعد ترقی می کند و در آن مرتبه لوازم آن را به دست می آورد.» (همان [تعلیقه])

https://t.me/+OwaoE1zvvG5jMDI0




🔶 دنیا در جلو خوشی دارد و در انتها غم.
برعکس، آخرت در جلو غم و سختی دارد و در انتها خوشی دائم.
تا بیایی خوشی دنیا را بچشی، بلافاصله باید گریه کنی، چون ناپایدار است. اگر در امر آخرت صبر پیشه کنی و شکوه نکنی و دخالت نکنی، خوشی آن ظاهر میشود.

📕 مصباح الهدی، ص١٣۴

https://t.me/+OwaoE1zvvG5jMDI0


🔹 عبودیت

✍🏻 اگر سالک بتواند سلاح و سرمایه عبودیت را در خود حفظ و تقویت کند، از همهٔ امتحانات راه که گاه بسیار سخت است، سرافراز بیرون می‌آید و این فقر و ذلت او را به فنا که قرة العین اهل سلوک است، می‌رساند.

باید توجه داشت که فقر از خود ندیدن است، نه نداشتن.

https://t.me/+OwaoE1zvvG5jMDI0


💠در محضر حق بودن💠

✍🏻 استاد صمدی آملی میفرمایند:

❇️ عارف در مقام روح در توجه تام حق است و آن توجهی است که عارف حتی به توجه خود نیز توجهی نداشته و یکپارچه در حضور حق می باشد زیرا همین که انسان فکر کند که در حضور است به نحوی برای خدا شریک قائل شده است. اصلا در فکر حضور افتادن به نحوی در شرک افتادن است البته نه آن شرکی که کفر آور باشد.

📚 شرح مراتب طهارت، ج١، ص٣٠۵

https://t.me/+OwaoE1zvvG5jMDI0

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.