𝖸𝗎𝗀𝖾𝗇 𝖥𝗂𝖼𝗍𝗂𝗈𝗇


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: Telegram


ᰍ 𝖶𝖾 𝖼𝗋𝖾𝖺𝗍𝖾 𝗌𝗍𝗈𝗋𝗂𝖾𝗌 𝗍𝗁𝖺𝗍 𝗆𝖺𝗄𝖾 𝗒𝗈𝗎 𝖲𝖳𝖠𝖸!
៹ 𝖸𝗎𝗀𝖾𝗇 𝖢𝖺𝖿𝖾 ⇾ T.me/YugenCafe
៹ 𝖸𝗎𝗀𝖾𝗇 𝖢𝗈𝗆𝗆𝖾𝗇𝗍𝗌 ⇾ https://t.me/+38CrqlIlMsU3ZDk0

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


The Well - Desire.pdf
1.5Mb
#Fiction | #Thewell

៹ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: #Minbin, #Chansung
៹ 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: Smut, Historical, Fantasy, Angst, Romance
៹ 𝖢𝗁𝖺𝗉𝗍𝖾𝗋: 2

𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋 | #Eve
@YugenFiction

419 0 12 11 45

ᰍ 𝖳𝗁𝖾 𝗐𝖾𝗅𝗅

- چرا من رو از اربابم نمی‌خرین؟
- این چیزیه که تو می‌خوای مینهو؟ پس منتظر باش... به زودی تو رو از اون مرد می‌خرم.

𝖴𝗉𝗅𝗈𝖺𝖽 𝖣𝖺𝗒: 𝖶𝖾𝖽
@YugenFiction

446 0 1 11 40



  「 𝖬𝖨𝖲𝖲𝖨𝖯𝖯𝖨𝖲𝖲𝖨!

៹ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: #Chanho
𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋: #Neon
៹ 𝖲𝗍𝗒𝗅𝖾: #Memoir

@YugenFiction

529 0 29 9 64



𝖩𝗂𝗇𝗂'𝗌 𝗆𝗈𝗆

៹ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: #Binsung
𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋: #Eve
៹ 𝖲𝗍𝗒𝗅𝖾: #Novelette

@YugenFiction

667 0 33 16 64

#Vertu | #Jilix

- وسایلت رو جمع کن و زودتر گم‌ شو.
حین اینکه شلوارش رو می‌پوشید، گفت و کامی از سیگارش گرفت. جیسونگ روی تخت غلتی زد و روی آرنجش بلند شد.
- آجوشی فکر نمی‌کنی برای حالی که دیشب بهت دادم، داری خیلی بد باهام صحبت می‌کنی؟
احتمالا حق با پسری بود که دیشب سر از اتاقش در آورده بود. هرچند که به طرز فوق‌العاده خوبی تونسته بود عضوش رو داخل خودش جا بده اما برای فلیکس و شرکتی که براش کار می‌کرد، نگه داشتن یه نفر برای شب‌های متعدد، ریسک محسوب می‌شد پس برای تیکه‌ی آخر لباس‌هاش، کتش رو تنش کرد و روبه‌روی پسر کوچیک‌تر ایستاد. دستی به موهاش کشید و روی تنش خم شد.
- سونگ... یا هر کوفت دیگه‌ای که اسمته، مثل تو این‌جا زیاد می‌ره و میاد و من دوست ندارم هرشب با یه آدم تکراری باشم پس به نفعته وقتی برگشتم، این‌جا نباشی.
گفت و اتاق رو ترک کرد. نیشخند حریصانه‌ای روی لب‌های جیسونگ نقش بست و سریع گوشیش رو برداشت.
"اطلاعاتی که لازم بود رو براتون پیدا کردم. پول رو می‌گیرم و اطلاعات رو فاش می‌کنم!"

𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋 | #Ayko
@YugenFiction

676 0 8 24 90

𝖸𝗎𝗀𝖾𝗇 𝖢𝖺𝖿𝖾 dan repost
៹ #TheWell

بذارین شما رو با هه‌چی افسانه‌ای آشنا کنم!

این موجود افسانه‌ای، نماد کره‌ی جنوبیه و قیافه‌ای که ازش توصیف می‌شه، چیزیه که می‌تونین توی تصاویر ببینین.
افسانه‌ها می‌گن هه‌چی محافظ کشور و مردمه و عدالت رو برقرار می‌کنه. اون یه موجود خیرخواهه و همیشه ازش به خوبی یاد می‌شه اما به وقتش، با شاخی که روی پیشونیش داره، گناه‌کاران رو مجازات می‌کنه...

البته اگه پارت اول رو خونده باشین، می‌تونین متوجه بشین که هه‌چی داستان ما، یه مقدار با افسانه‌ی اصلی متفاوته. درنهایت، هردو عدالت رو برقرار و گناه‌کاران رو مجازات می‌کنن.

៹ #Fact
៹ #Haechi
@YugenCafe


Esspreso Marmalade S2 pt.26.pdf
996.1Kb
#Fiction | #ESPMM

៹ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: #Minsung, #Chanmin, #Changjinlix
៹ 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: BDSM, Smut
៹ 𝖲𝖾𝖺𝗌𝗈𝗇: 𝟢𝟤
៹ 𝖢𝗁𝖺𝗉𝗍𝖾𝗋: 𝟤𝟨

𝖳𝗋𝖺𝗇𝗌𝗅𝖺𝗍𝗈𝗋 | #Naji
@YugenFiction

821 0 77 80 121

ᰍ 𝖤𝗌𝗉𝗋𝖾𝗌𝗌𝗈 𝖬𝖺𝗋𝗆𝖺𝗅𝖺𝖽𝖾

- می‌خوای طعم اشک‌های من رو بچشی؟
- بیا خودت متوجه شو.

𝖴𝗉𝗅𝗈𝖺𝖽 𝖣𝖺𝗒: 𝖲𝗎𝗇
@YugenFiction




𝖧𝖺𝗇'𝗌 𝗀𝖾𝗆

៹ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: #Minsung
𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋: #Cali
៹ 𝖲𝗍𝗒𝗅𝖾: #Memoir

@YugenFiction

840 0 54 27 82

#Multishot | #Teaser

៹ 𝖭𝖺𝗆𝖾: #Phoenix
៹ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: #Chanho, #Changlix
៹ 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: Fantasy, Smut, Romance
៹ 𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋: #Naji

افسانه‌ها می‌گن آخرین ققنوس یعنی لی مینهو، معشوق خودش یعنی اولین و آخرین گرگینه رو درگیر طلسم بدی کرد. کریستوفر که از مینهو کینه‌ گرفته بود، قلب معشوقش رو از سینه بیرون کشید.
بعد از سال‌ها، حالا لی مینهو تناسخ پیدا کرده… با اینکه خودش چیزی از گذشته‌اش یادش نیست، اما کریستوفر همچنان کینه‌ی بدی از این پسر به دل داره و به همین دلیل اون رو توی عمارتش زندانی می‌کنه تا باز هم به معشوق سابقش درد بده.

حسی مثل انتقام توی وجودش ریشه زده بود که باید انجامش می‌داد اما نه اون شکلی که همه فکر می‌کردن!
به چشم‌های نیمه‌هوشیار مینهو نگاه کرد و پوزخندی زد. حالا که خالق اون طلسم رو پیدا کرده بود، می‌تونست خودش رو آزاد کنه. کاری می‌کرد که پسر خودش اون طلسم رو نابود کنه... کاری می‌کرد تا همون خیانت رو تجربه کنه و دردی که سال‌ها تحمل کرده بود رو توی تموم جونش احساس کنه.

گرگ درون چان چیزی جز خشم، نفرت و انتقام رو نمی‌دید. گرگش از اون احساسات تغذیه می‌کرد و بزرگ و بزرگ‌تر می‌شد؛ تا جایی که کنترل به دستش افتاد و منطق و انسانیت رو درون مرد خاموش کرد. طوری که گرگینه متوجه نشد چطوری خودش رو از بین زنجیرها آزاد کرده و به مینهو حمله‌ور شد.

@YugenFiction

960 0 16 30 80

#Vertu | #Chanlix

کمی از کیسه‌ی خونی که توی دستش بود، نوشید و نگاهی به بدن لرزون فردی که مقابلش روی زانوهاش نشسته بود، انداخت. موهای طلایی رنگ پسرک که گاهی نسیم شبانگاهی حرکتشون می‌داد، چهره‌اش رو پوشونده بودن اما کریستوفر به خوبی می‌تونست کک و مک‌هایی رو ببینه که زیرچشم‌ها و گونه‌هاش رو فرا گرفته بودن. بوی خون پسر که ریه‌‌اش رو پر کرده، صبر رو ازش دزدیده و همچنین بی‌طاقتش کرده بود. خون‌های فریز شده به اندازه‌ی خون‌ تازه نمی‌تونستن نیاز و تشنگیش رو برطرف کنن.
- گروه خونیت چیه طلایی؟
شنیدن صدای بم و خش‌دارش باعث شد بدن پسرک به وضوح بلرزه و بدنش رو منقبض و جمع کنه. قفسه‌ی سینه‌اش به کندی بالا و پایین می‌شد و عرق سرد روی تیغه‌ی کمرش در حرکت بود. فلیکس فقط یک نظر مرد رو دیده بود و بعد از اون، سرش رو پایین انداخته و مثل درخت ضعیفی که در برابر هجوم باد قرار داره، می‌لرزید.
- نمی‌تونی بگی، نه؟
فلیکس چهره‌اش رو نمی‌دید اما مطمئن بود همراه با گفتن این جمله، پوزخند پررنگی روی لب‌هاش جا خوش کرده. صدای زوزه‌ی گرگ‌ها، محوطه‌ای که پر بود از تیر و حتی کلاغ‌هایی که روی شونه‌های مرد نشسته بودن و هرچند دقیقه یک‌بار بال‌هاشون رو به قصد پرواز باز می‌کردن، مردمک‌های متفاوت، لباس‌ها و چهره‌ای که سرخ بودن، پرسینگ و دندون‌های نیش و لب‌های خون‌آلودش، خون رو توی قلب و رگ‌های ضعیفش منجمد می‌کردن. اون از ترس حتی به خوبی نفس از ریه‌‌اش خارج نمی‌شد و مرد منتظر جواب بود؟
- من بهت می‌گم. شیرین، تازه، خوش‌بو و سیری‌ناپذیر... ترسیدی و این داره خوشمزه‌ترش می‌کنه. همون‌طوره که من دوست دارم‌.

𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋 | #Christelle
@YugenFiction

1k 0 20 16 70

The Well.pdf
1.5Mb
#Fiction | #Thewell

៹ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: #Minbin, #Chansung
៹ 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: Smut, Historical, Fantasy, Angst, Romance
៹ 𝖢𝗁𝖺𝗉𝗍𝖾𝗋: 1

𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋 | #Eve
@YugenFiction

1.3k 0 34 62 82

ᰍ 𝖳𝗁𝖾 𝗐𝖾𝗅𝗅

- تو بردی بچه جون. مثل این که پدرم بی‌راه نمی‌گفت.

𝖴𝗉𝗅𝗈𝖺𝖽 𝖣𝖺𝗒: 𝖶𝖾𝖽
@YugenFiction

1.3k 0 10 20 56



𝖱𝗈𝗈𝗆 𝟣𝟥𝟩

៹ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: #Chanlix
៹ 𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋: #Neon
៹ 𝖲𝗍𝗒𝗅𝖾: #Memoir

@YugenFiction

1.3k 0 25 68 73



𝖢𝖺𝗅𝗅𝗂𝗇𝗀 𝗒𝗈𝗎

៹ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: #Hyunsung
𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋: #Hanji
៹ 𝖲𝗍𝗒𝗅𝖾: #Novelette

YugenFiction

1.3k 0 38 34 82

#Vertu | #Chanho

- کریستوفر؟
مینهو در حالی که دست‌هاش توی جیب‌ شلوار جینش بودن، در ورودی رو با پا باز کرد و نگاهش رو توی محیط چرخوند. شدت ضربه‌اش به قدری بود که باعث شد در محکم به دیوار برخورد کنه و صدای بلندش توی فضای خالی سالن بپیچه اما اهمیتی به این‌ کارش نداد. مرد بزرگ‌تر که به این سروصداهای دوست‌ پسرش عادت کرده بود، چشم‌هاش رو توی حدقه چرخوند و برعکس اون، با صدای آرومی جوابش رو داد.
- این‌جام مین!
مینهو با شنیدن صداش، به سمت اتاق قدم برداشت و مرد رو در حالی پیدا کرد که روی صندلی نشسته بود و وسایلش رو می‌چید. با قدم‌های بلندی خودش رو بهش رسوند، دست‌هاش رو از پشت دور گردنش حلقه کرد و بعد از بالا آوردن سرش، لب‌هاش رو محکم و باصدا بوسید. بعد از دوبار بوسیدنش، مردِ مبهوت رو رها کرد و به سمت صندلی مخصوص رفت.
- زود باش بیا. آماده‌ام که انجامش بدیم.
مینهو روی صندلی نشست و منتظر شد تا بعد از انتخاب طرح‌ و فونت‌ها، دوست‌ پسر تتو آرتیستش چندمین تتوش رو انجام بده.
- چی می‌خوای بزنی سوییتی؟
- همم Slow but steady.
با شنیدن پاسخش، سر مرد به سرعت به طرفش چرخید و مینهو همون‌طور که بهش خیره بود، با لحن شیطنت‌آمیزش ادامه داد:
- می‌دونی که منظورم چیه؟ برای تو انجامش می‌دم. خوشت میاد؟ هوم؟
کریستوفر با شنیدن این حرف، دستگاه رو خاموش کرد و با قراردادن زانوهاش دو طرف صندلی و کنار پهلوهای پسر، روی بدنش خیمه زد و لب‌هایی که به‌خاطر برق لب آلبالوییش بهش چشمک می‌زدن رو بوسید. به‌نظر می‌اومد که فرآیند تتو زدن مینهو قرار بود کمی عقب بیفته.

𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋 | #Christelle
@YugenFiction

1.3k 0 33 16 82

Esspreso Marmalade S2 pt.25.pdf
1002.3Kb
#Fiction | #ESPMM

៹ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: #Minsung, #Chanmin, #Changjinlix
៹ 𝖦𝖾𝗇𝗋𝖾: BDSM, Smut
៹ 𝖲𝖾𝖺𝗌𝗈𝗇: 𝟢𝟤
៹ 𝖢𝗁𝖺𝗉𝗍𝖾𝗋: 𝟤𝟧

𝖳𝗋𝖺𝗇𝗌𝗅𝖺𝗍𝗈𝗋 | #Naji
@YugenFiction

1.2k 0 79 67 126

ᰍ 𝖤𝗌𝗉𝗋𝖾𝗌𝗌𝗈 𝖬𝖺𝗋𝗆𝖺𝗅𝖺𝖽𝖾

- صبر کن، صبر کن! چی می‌شه اگه بسته شده باشه و به عنوان تنبیهش چان مقابل چشم‌هاش هاتئوک بخوره؟

𝖴𝗉𝗅𝗈𝖺𝖽 𝖣𝖺𝗒: 𝖲𝗎𝗇
@YugenFiction




𝖳𝗁𝖾 𝖲𝖺𝗂𝗇𝗍

៹ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: #Hyunho
𝖶𝗋𝗂𝗍𝖾𝗋: #Cali
៹ 𝖲𝗍𝗒𝗅𝖾: #Memoir

@YugenFiction




𝖥𝗎𝖼𝗄 𝖻𝗎𝖽𝖽𝗒

៹ 𝖢𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾: #Seungin
៹ Writer: #Lilie
៹ 𝖲𝗍𝗒𝗅𝖾: #Forte

@YugenFiction

1.3k 0 26 31 69
20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.