دختـــHamsaroonehــرونه dan repost
-به خونبس که نباید رحم کرد! باید هربار یه جوری بگامت تا یه هفته ناله کنی
دخترک ترسیده گوشهی تخت جمع شد و بی صدا اشک ریخت
فتاح سیگارشو روشن کرد و با پوک عمیقی گفت : داداش تخم جن و بابای الدنگت زدن عزیزترینِ منو کشتن! تو رو انداختن جلو که خام ۲۰۰گرم گوشت لاپات بشم؟
ناگهانی مچ پای غوغا رو گرفت و کشید سمت خودش
سیگار رو روی ساق پای دخترک خاموش کرد و غرید
-جنازتم دستشون نمیرسه غوغا!❌💔
https://t.me/+zdTZHEh8ePk1YjM0
دخترک ترسیده گوشهی تخت جمع شد و بی صدا اشک ریخت
فتاح سیگارشو روشن کرد و با پوک عمیقی گفت : داداش تخم جن و بابای الدنگت زدن عزیزترینِ منو کشتن! تو رو انداختن جلو که خام ۲۰۰گرم گوشت لاپات بشم؟
ناگهانی مچ پای غوغا رو گرفت و کشید سمت خودش
سیگار رو روی ساق پای دخترک خاموش کرد و غرید
-جنازتم دستشون نمیرسه غوغا!❌💔
https://t.me/+zdTZHEh8ePk1YjM0