ببینید، این که بدونید چه احساسی دارید، یه جورایی مثل اینه که بدونید هوا چطوره قبل از اینکه برید بیرون. اگه بدونید بارونه، چتر می‌برید. اگه بدونید آفتابیه، عینک دودی برمی‌دارید. احساسات هم همینه، وقتی بدونید دقیقاً چی حس می‌کنید، می‌تونید تصمیم‌های بهتری بگیرید.

مثلاً فرض کنید یه روز بی‌حوصله‌اید ولی نمی‌دونید چرا. اگه بهش دقت کنید، شاید بفهمید که عصبی هستید، نه بی‌حوصله. حالا اگه بدونید عصبی‌اید، می‌تونید یه راهی پیدا کنید که آروم بشید، مثلاً یه پیاده‌روی برید یا یه موزیک خوب گوش بدید. ولی اگه فکر کنید فقط بی‌حوصله‌اید، ممکنه الکی یه سری کارای عجیب بکنید که بعداً پشیمون بشید.

یه فایده‌ی دیگه‌ش اینه که باعث می‌شه توی رابطه‌ها بهتر عمل کنید. مثلاً وقتی بفهمید که از یه چیزی ناراحتید، به جای اینکه سر بقیه داد بزنید یا قهر کنید، می‌تونید بهشون بگید «من امروز یه کم ناراحتم، نیاز دارم یه کم تنها باشم.» اینجوری هم خودتون آروم‌تر می‌شید، هم بقیه تکلیفشون باهاتون روشنه.

در کل، دونستن احساسات یه جور راهنماست که بهتون کمک می‌کنه بفهمید چرا یه جور خاصی رفتار می‌کنید، چطور باید باهاش کنار بیاید، و چطور روابطتون رو بهتر کنید. خلاصه‌ش اینه که احساسات هستن، چه بخوایم چه نخوایم، ولی وقتی بشناسیمشون، دیگه اون‌ها ما رو کنترل نمی‌کنن، ما کنترل اونا رو داریم.



#مهسا_مقدم‌فر


#کپی_بالینک_ونام_مشاور_مجاز

@yavashakibanoo