عالَم سیاست|| داود مدرسییان dan repost
آیا به سمت شوک درمانی می رویم؟!
قریب سه دهه است که روند بی ثباتی اقتصادی در ایران در کنار همه پیشرفت ها و توسعه زیرساخت ها و خدمت رسانی و توزیع امکانات مختلف در سطح کشور ادامه دارد؛ افزایش هزینه های زندگی اعم از هزینه های بهداشت و درمان، آموزش، تهیه مسکن و سایر در این سه دهه چشم گیر است. روندی که از ابتدای دهه 90 با اجرای سیاست های هدفمندسازی یارانه ها، بصورت تصاعدی افزایش یافته است.
اما با این وجود هیچ اجماع کارشناسی در کشور وجود ندارد؛ یک طرف جمعیت کثیری از کارشناسان اقتصادی قرار دارند که طی این سه دهه همین سیاست ها و نسخه ها را تجویز کرده اند و کماکان راه حل شان همان است یعنی بازار آزاد، آزادسازی اقتصاد، واقعی کردن قیمت ها(گران سازی)، حذف یارانه ها یا تبدیل یارانه ها به نقدی، سبدکالا برای جبران کاستی ها، ادامه خصوصی سازی و ... .
در این دسته هم اقتصاددانانی وجود دارند که خیلی علنی و با افتخار خود را لیبرال معرفی می کنند و هیچ ابایی ندارند و لیبرالیسم را راه نجات اقتصاد کشور می دانند و هم اقتصاددانان حزب اللهی و متدین که می گویند لیبرالیسم را قبول ندارند و خود را علیه لیبرال ها تعریف می کنند.
در مقابل این جمعیت کثیر کارشناسان، اقلی از کارشناسان هم با این راه کارها و سیاست ها مخالفند و نتیجه وضعیت فعلی را ادامه این سیاست ها و نسخه ها می دانند.
گوش دولت ها و حاکمیت هم در دست همان جبهه کثیر کارشناسان است. ظاهراً یا باطناً هم حاکمیت(ارکان و بدنه کارشناسی) هم معتقد به این مسیر است و قرار نیست بازگشتی داشته باشند از این مسیر.
با این وجود، هیچ گفتگوی کارشناسی سازنده ای هم بین این دو طیف کلان دیده نمی شود. بیشتر زد و خورد رسانه ای است.
من کارشناس مسائل اقتصادی نیستم اما بی اطلاع از اقتصاد سیاسی و مکاتب اقتصادی هم نیستم و به نظر حقیر، این ره که می رویم به ترکستان هم نمیرسد! سرانجام این راه را فروپاشی می دانم.
با این وجود معتقدم گفتگوی کارشناسی بصورت مستمر مفید است. حالا آن دسته از اقتصاددانانی که با افتخار از لیبرالیسم می گویند شاید قائل به گفتگو نباشند ولی طیفی از اقتصاددانانی که بالاخره خود را مسلمان و حزب اللهی و علیه لیبرالیسم تعریف می کنند چرا گفتگو نمی کنند؟ چرا گفتگویی شکل نمی گیرد؟
اگرچه تصمیم گیری درباره اقتصاد امروز به دست سرمایه داران انجام می شود و واقعیت این است که اقتصاد ایران را سرمایه داران انحصاری و شاید الیگارشی مدیریت می کنند اما اجماع کارشناسی اگر به وجود بیاید و پشتوانه مردمی داشته باشد می تواند جلوی این سیل وحشی و ویران گر را بگیرد.
نرخ ارز روز به روز بالاتر می رود؛ تفاوتی هم در دولت رئیسی یا روحانی یا پزشکیان در این سیاست ها نیست. سفره مردم روز به روز کوچک تر می شود؛ تورم و افزایش نرخ ارز کمر اقتصاد ایران را شکسته و این وضعیت فقط به نفع طبقه دارا و ثروتمند جامعه است که دارایی شان -اعم از ملک و شرکت و ... - مطابق با تورم بیشتر و بیشتر می شود.
اما نه تنها خبری از توقف این روند نیست بلکه اخبار نگران کننده ای درباره سیاست #شوک_درمانی نیز درباره نرخ انرژی هم وجود دارد. اگرچه نرخ آب، برق و گاز در این مدت افزایش یافته اما گرانی گازوئیل و بنزین باتوجه به اظهارات مقامات، دور از انتظار نیست.
اخیراً نیز یک خبرنگار اقتصادخوانده که از لیدرهای رسانه ای نئولیبرال ها در ایران است هم با افتخار از سیاست شوک درمانی و مثال زدن آلمان و چین هم سخن گفته و تجویز کرده که یک شبه همه چیز را گران کنیم بعد هم پلیس و بسیج را به میدان بیاریم برای سرکوب معترضین!
هرکسی که اندکی تحلیل داشته باشد می داند این روند، سرانجامی به سوی آشوب دارد؛ چین و آلمان یا هر بلد کفری که این سیاست ها را اجرا کرده اند همراه با کشتار مردم بوده؛ آیا اسلام به ما اجازه اجرای این سیاست های غلط و فاجعه بار را می دهد؟ آیا از این سه دهه هیچ تجربه ای کسب نکرده ایم و قرار است مجدد دست به این سیاست های کثیف و خانمان سوز بزنیم؟
✅ #داود_مدرسی_یان:
#تلگرام:
https://t.me/+PlRxfL0hn4w2xqqz
قریب سه دهه است که روند بی ثباتی اقتصادی در ایران در کنار همه پیشرفت ها و توسعه زیرساخت ها و خدمت رسانی و توزیع امکانات مختلف در سطح کشور ادامه دارد؛ افزایش هزینه های زندگی اعم از هزینه های بهداشت و درمان، آموزش، تهیه مسکن و سایر در این سه دهه چشم گیر است. روندی که از ابتدای دهه 90 با اجرای سیاست های هدفمندسازی یارانه ها، بصورت تصاعدی افزایش یافته است.
اما با این وجود هیچ اجماع کارشناسی در کشور وجود ندارد؛ یک طرف جمعیت کثیری از کارشناسان اقتصادی قرار دارند که طی این سه دهه همین سیاست ها و نسخه ها را تجویز کرده اند و کماکان راه حل شان همان است یعنی بازار آزاد، آزادسازی اقتصاد، واقعی کردن قیمت ها(گران سازی)، حذف یارانه ها یا تبدیل یارانه ها به نقدی، سبدکالا برای جبران کاستی ها، ادامه خصوصی سازی و ... .
در این دسته هم اقتصاددانانی وجود دارند که خیلی علنی و با افتخار خود را لیبرال معرفی می کنند و هیچ ابایی ندارند و لیبرالیسم را راه نجات اقتصاد کشور می دانند و هم اقتصاددانان حزب اللهی و متدین که می گویند لیبرالیسم را قبول ندارند و خود را علیه لیبرال ها تعریف می کنند.
در مقابل این جمعیت کثیر کارشناسان، اقلی از کارشناسان هم با این راه کارها و سیاست ها مخالفند و نتیجه وضعیت فعلی را ادامه این سیاست ها و نسخه ها می دانند.
گوش دولت ها و حاکمیت هم در دست همان جبهه کثیر کارشناسان است. ظاهراً یا باطناً هم حاکمیت(ارکان و بدنه کارشناسی) هم معتقد به این مسیر است و قرار نیست بازگشتی داشته باشند از این مسیر.
با این وجود، هیچ گفتگوی کارشناسی سازنده ای هم بین این دو طیف کلان دیده نمی شود. بیشتر زد و خورد رسانه ای است.
من کارشناس مسائل اقتصادی نیستم اما بی اطلاع از اقتصاد سیاسی و مکاتب اقتصادی هم نیستم و به نظر حقیر، این ره که می رویم به ترکستان هم نمیرسد! سرانجام این راه را فروپاشی می دانم.
با این وجود معتقدم گفتگوی کارشناسی بصورت مستمر مفید است. حالا آن دسته از اقتصاددانانی که با افتخار از لیبرالیسم می گویند شاید قائل به گفتگو نباشند ولی طیفی از اقتصاددانانی که بالاخره خود را مسلمان و حزب اللهی و علیه لیبرالیسم تعریف می کنند چرا گفتگو نمی کنند؟ چرا گفتگویی شکل نمی گیرد؟
اگرچه تصمیم گیری درباره اقتصاد امروز به دست سرمایه داران انجام می شود و واقعیت این است که اقتصاد ایران را سرمایه داران انحصاری و شاید الیگارشی مدیریت می کنند اما اجماع کارشناسی اگر به وجود بیاید و پشتوانه مردمی داشته باشد می تواند جلوی این سیل وحشی و ویران گر را بگیرد.
نرخ ارز روز به روز بالاتر می رود؛ تفاوتی هم در دولت رئیسی یا روحانی یا پزشکیان در این سیاست ها نیست. سفره مردم روز به روز کوچک تر می شود؛ تورم و افزایش نرخ ارز کمر اقتصاد ایران را شکسته و این وضعیت فقط به نفع طبقه دارا و ثروتمند جامعه است که دارایی شان -اعم از ملک و شرکت و ... - مطابق با تورم بیشتر و بیشتر می شود.
اما نه تنها خبری از توقف این روند نیست بلکه اخبار نگران کننده ای درباره سیاست #شوک_درمانی نیز درباره نرخ انرژی هم وجود دارد. اگرچه نرخ آب، برق و گاز در این مدت افزایش یافته اما گرانی گازوئیل و بنزین باتوجه به اظهارات مقامات، دور از انتظار نیست.
اخیراً نیز یک خبرنگار اقتصادخوانده که از لیدرهای رسانه ای نئولیبرال ها در ایران است هم با افتخار از سیاست شوک درمانی و مثال زدن آلمان و چین هم سخن گفته و تجویز کرده که یک شبه همه چیز را گران کنیم بعد هم پلیس و بسیج را به میدان بیاریم برای سرکوب معترضین!
هرکسی که اندکی تحلیل داشته باشد می داند این روند، سرانجامی به سوی آشوب دارد؛ چین و آلمان یا هر بلد کفری که این سیاست ها را اجرا کرده اند همراه با کشتار مردم بوده؛ آیا اسلام به ما اجازه اجرای این سیاست های غلط و فاجعه بار را می دهد؟ آیا از این سه دهه هیچ تجربه ای کسب نکرده ایم و قرار است مجدد دست به این سیاست های کثیف و خانمان سوز بزنیم؟
✅ #داود_مدرسی_یان:
#تلگرام:
https://t.me/+PlRxfL0hn4w2xqqz