تنم را وقتی که با تن توست دوست دارم
چیزی یکسر بدیع است.
با عضلات بهتر و اعصاب بیشتر.
تنات را دوست دارم. چَندش را دوست دارم
چوناش را دوست دارم. دوست دارم مهرههای تنت را
حس کنم و استخوان هایش را
و نرماسفتیِ لرزانش را که
بارها و بارها و بارها
بوسهاش خواهم داد،
بوسیدنِ این و آنات را دوست دارم
دوست دارم، نوازش کندِ، کرکِ شوکآور موی برقدارت را
و هرچه را که میدمد از تن گشودهی تو
و یحتمل دوست دارم به زیر خود تبوتاب ترا توی یکسر جدید ترا
ادوارد استلین کامینگز
ترجمه: محمدرضا فرزاد
@tomashghulemordanatboudi
چیزی یکسر بدیع است.
با عضلات بهتر و اعصاب بیشتر.
تنات را دوست دارم. چَندش را دوست دارم
چوناش را دوست دارم. دوست دارم مهرههای تنت را
حس کنم و استخوان هایش را
و نرماسفتیِ لرزانش را که
بارها و بارها و بارها
بوسهاش خواهم داد،
بوسیدنِ این و آنات را دوست دارم
دوست دارم، نوازش کندِ، کرکِ شوکآور موی برقدارت را
و هرچه را که میدمد از تن گشودهی تو
و یحتمل دوست دارم به زیر خود تبوتاب ترا توی یکسر جدید ترا
ادوارد استلین کامینگز
ترجمه: محمدرضا فرزاد
@tomashghulemordanatboudi