Postlar filtri


.

درویش نه در بهشت است و نه در دوزخ
نه در دنیاست و نه در عقبی،
قربْ کجاست؟ درویش آنجاست...

خواجه عبدالله انصاری

.


.

کسی می تواند مطالب عرفانی را عنوان کند
که اولا خود عارف باشد یعنی به مرحله
حق الیقین رسیده و سِیر او تکمیل شده باشد
دوم اینکه اجازه ی افشای سِیر به او
داده شده باشد وگرنه لطمه باطنی و
  خاموش شدن ِنور ایمان و حجاب وعُجب
او و در نهایت از راه باز می ماند .


#استاد_عباس_شهریاری_سنگسری

.


.


عشق را آتشی است،
هر گاه كه در خرمن ِ هستیِ وجودِ عاشق افتد،
از عقل ِ گندم نمای جو فروش كاهی نماند.



شاه نعمت‌الله ولی

.


هر آنچه در قلب هست را نمیتوان گفت پس خدا
آه کشیدن،
اشک،
خواب‌های طولانی،
سکوت
و خنده‌های سرد را آفرید …

.


.


هو
مدد یا سيف الله القاطع ، والی الولی ،
مظهر العجايب ، یا مرتضی علی ✨


.


هو
یا علی ایلیا مدد بی حد و بی عدد


.
بسیارند
بی‌ خوابانی چون من
هر یک در کنج خلوت خویش ...


https://t.me/tasavofoerfan

.


.
عشق
داغی‌ست که تا مرگ نیاید، نرود

حضرت سعدی

.


.
دو چشم ِ مست ِ میگونت ببرد آرام هشیاران
دو خواب آلوده بربودند عقل از دست بیداران


تظاهر به زهد و تقوا
سوزنده ی نور ایمان است .

#استاد_عباس_شهریاری_سنگسری

.


"بیت لطیف"

خارِ ترم که تازه ز باغم دروده‌اند
مطرود باغبانم و مردودِ آتشم!

#خصالی_هروی




.

#دائم_الوضو و همچنین #وضو_ساختن_قبل_از_خواب ،
به قصد قربت ِ با حق تعالی باعث ِ
فروکش کردن هواهای نفسانی و
سبک بال و آسوده خاطر شدن ِ روح و
ذهن از وسوسه های شیطان می‌شود و
درنتیجه شیطان از حیطه جسم و فکر و ذهن
دور می‌شود .



#استاد_عباس_شهریاری_سنگسری


.


.

جانبازان ، مرگ را چونان می‌جویند ،
که شاعران قافیه را .

.




.
حسادت ، هیزم جهنم است
و حسود ، حمل کننده ی هیزم جهنم است


#استاد_عباس_شهریاری_سنگسری

.






عبادت شكرگزاري در سكوت است.
در كمال سكوت اما بسي ژرف.
بگذار زندگي ات با عمق و خنده همراه باشد تا حضور شكرگزاري را در وجودت احساس كني.


انسان خشنود و خرسند سراسر عشق است. حتی عاشق هم نیست
و بلکه عشق است و بس.

ازبهر خودعشق می ورزد.
زیرا این کار یگانه راه قدردانی از هستی است.
عشق، شکرگزاری وعبادت است
بنابراین اوهمواره به همه کس وهمه چیز 
عشق می ورزد. 
بدون اینکه در عوض چیزی بطلبد.
فقط از خود می بخشد 
زیرا خدا آنقدر به ما داده است که
باید مقدار اندکی از آن را به دیگران ببخشم.


عاقل آن باشد که او شاکر بود
و آنگهی بر نفس خود قادر بود

هر که خشم خود فرو خورد ای جوان
باشد او از رستگاران جهان

آن بود ابلهترین مردمان
کز پی نفس و هوا باشد دوان

وانگهی پندارد آن تاریک رای
خواهد آمرزیدنش آخر خدای

گرچه درویشی بود سخت ای پسر
هم ز درویشی نباشد خوبتر

هر که او را نفس سرکش رام شد
از خردمندان نیکو نام شد

در ریاضت نفس بد را گوش مال
تا نیندازد ترا اندر وبال

هر که خواهد تا سلامت ماند او
از جمیع خلق رو گرداند او

مردمان را سر بسر در خواب دان
گشت بیدار آنکه او رفت از جهان

آنکه رنجاند ترا عذرش پذیر
تا بیابی مغفرت بر وی مگیر

حق ندارد دوست خلق آزار را
نیست این خصلت یکی دیندار را

از ستم هر کو دلی را ریش کرد
آن جراحت بر وجود خویش کرد

هر که در بند دل آزاری بود
در عقوبت کار او زاری بود

ای پسر قصد دل آزاری مکن
وز خدای خویش بیزاری مکن

خاطر کس را مرنجان ای پسر
ورنه خوردی زخم بر جان ای پسر

گر همی خواهی که گردی معتبر
نام مردم جز به نیکویی مبر

قوت نیکی نداری بد مکن
بر وجود خود ستم بیحد مکن

رو زبان از غیبت مردم ببند
تا نه بینی دست و پای خود به بند

هرکه از غیبت زبانش بسته نیست
آن چنان کس از عقوبت رسته نیست

عطار نیشابوری

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.