🔻پرسش و اصالت!
برهمن گفت:«ای کاش از مادر زاده نمیشدم!»
ولتر پرسید: «چرا؟»
برهمن گفت: «برای آنکه چهل سال تحصیل کرده ام و اکنون بر من معلوم شده است که تمامِ این روزگار را تلف کرده ام.»
برهمن توضیح داد که جواب خیلی از مسائل مربوط سازوکار مغز و اداراک و...را نمیداند و از جهل خود رنج می کشد.
ولتر در ادامه میگوید همان روز با پیرزنی که در نزدیکیِ آن برهمن زندگی میکرد ملاقات کردم و از او پرسیدم "از این که نمیداند ماده چیست و روح کدام است دلتنگ نیست؟" پیرزن از پرسشِ من سر در نیاورد. حتی به قدر کوتاه ترین لحظه از ایامِ زندگیِاش دربارهی موضوعاتی که برهمن را به خود مشغول کرده بود نیندیشیده بود. او با انجامِ سادهی مراسمِ آیینی خود را خوشبخت ترین زن ِ عالم میدانست.
ولتر در ادامه میگوید: از خوشبختیِ این موجودِ حقیر به حیرت افتادم و به سوی برهمن رفتم و پرسیدم: «آیا خجالت نمیکشید که خود را چنین بدبخت میپندارید در صورتی که در پنجاه قدمیِ شما پیرزنی ضعیف زندگی میکند که به هیچچیز نمیاندیشد و خوشبخت است؟»
برهمن در جواب گفت: « حق با شماست. هزار مرتبه با خود اندیشیده ام که اگر مانند همسایه ام نادان بودم، خوشبخت میبودم، با این حال، میل ندارم چنین خوشبختی ای داشته باشم!»
ولتر میگوید :«این جواب ِبرهمن چنان اثری در من کرد که هیچ چیزِ دیگر تا آن موقع نکرده بود.»
......
این داستان زندگی انسان هایی است که می خواهند با اصالت زندگی کنند. اصولا زندگیِ بدون پرسش و مسئله، اصالتی ندارد و اینکه اغلب انسان ها خود را خوشبخت تصور می کنند و پرسش داشتن را نوعی نادانی و جنون می دانند، در حقیقت چیزی جز مهر تایید زدن بر زندگیِ ناآگاهانه و برده وار نیست!
این نگاه به زندگی در حقیقت "آری" گفتن به جهل و بردگی است. وقتی از #اصالت سخن می گوییم در حقیقت از زندگی بر اساس اراده و تعقل خود حرف می زنیم که جهل و تقلید در آن جایی ندارد.
ما موجوداتی رها شده در جهانیم که خودمان انتخاب می کنیم مثل آن پیرزن با انجام مناسک و عمل به آیین خوشبخت باشیم یا مثل آن برهمن و ولتر با پرسش و مسئله زندگی کنیم...!
✍️حسین جمالی پور
🌱⚡️
@tafakor_va_hagigat