@BChatBot dan repost
نسار جان من فردا کنکور دارم و این مدتم اینقدر مریض شدم چه روحی چه جسمی که دیگه تلاش کردنو رها کردم و حواس خودمو با دنیای تصورات پرت کردم حتی الانم براش تلاشی نمیکنم انگار این زندگی من نیست من کنکور برام اهمیتی نداره اما میدونم ممکنه بعدا پشیمون شم ممکنه بعدا حرفایی بشنوم که دلمو بشکونه من واقعا تو این ۱۸ سال تعداد دفعاتی که از ته دل خوشحال بودم و خندیدم خیلی کم بوده و هیچوقت روزای خیلی خوبی نداشتم فقط تنها چیزی که میخوام اینکه بتونم در آرامش استراحت کنم بتونم راحت خوش بگذرونم راحت بخوابم راحت بنویسم راحت بخونم و بعد که احساس کردم درمان شدم پاشم و برای رویاهام که واقعا غیرممکنه به نظر میرسه تلاش کنم چون میخوام شانسمو امتحان کنم واقعا من چیزی برای از دست دادن ندارم هرچیزی بوده قبلا از دست دادم اما فشار اطرافیان خیلی رومه نمیزارن چونکه من همیشه شاگرد اول بودم اما امسال سال من نبود خیلیا سوال پیچم میکنن خیلیا خوشحالن زمین خوردم خیلیا فضولیمو میکنن تو کل مراسم داداشم کسایی که تا حالا ندیده بودم از کنکور اردیبهشتم میپرسیدن یعنی من حق نداشتم حتی اونجاهم راحت و بی دغدغه باشم؟وسط خنده هام یهو یادم میارن چقد بدبختی دارم