Noma’lum dan repost
👿🔞رابطه منو وپسر ریس شرکت🔞👿
سلام من دریا هستم من ۷ سالم بود که پدرم رو از دست دادم مامانمم بخاطر تحصیلاتش تو یه شرکت که کارش تولید قطعات الکترونیکی بود حسابدار بودرییس شرکت هم که مستعار میگیم آقای محمدی خیلی هوای مامانم رو داشت حدود ۲ سال بود که از کار کردن مامانم تو اون شرکت میگذشت یه روز که منم با مادرم رفته بودم شرکت صبح زود بود بعد از چند دقیقه که نشسته بودیم متوجه شدم یه لحظه همه خانومای شرکت رفتن طرف آقای محمدی.
کنجکاو شدم و منم رفتم که یهو...😳
👿🔞ادامه داستان کلیک کنید 👙👉
سلام من دریا هستم من ۷ سالم بود که پدرم رو از دست دادم مامانمم بخاطر تحصیلاتش تو یه شرکت که کارش تولید قطعات الکترونیکی بود حسابدار بودرییس شرکت هم که مستعار میگیم آقای محمدی خیلی هوای مامانم رو داشت حدود ۲ سال بود که از کار کردن مامانم تو اون شرکت میگذشت یه روز که منم با مادرم رفته بودم شرکت صبح زود بود بعد از چند دقیقه که نشسته بودیم متوجه شدم یه لحظه همه خانومای شرکت رفتن طرف آقای محمدی.
کنجکاو شدم و منم رفتم که یهو...😳
👿🔞ادامه داستان کلیک کنید 👙👉