_دختری که قرار بود امشب زیرم بخوابه رو بپروندی حالا خودت باید گردنم بگیری
همینکه خواست لمسم کنه محکم کوبیدم پشت دستش.
_دستت و بکش مرتیکه! مگه هم جنس بازی؟!
پوزخندی زد و نگاهش رو بالا تنه ی کوچیکم نشست.
_هم جنس باز؟ از کی تا حالا پسر تو کولهش نوار بهداشتی داره؟
من میدونم دختری کوچولو!
ترسیدم و قدمی به عقب رفتم.
_چ...چی میگی من ک...
دستش رفت سمت دکمه ی شلوارش و با پایین کشیده شدن شلوارش حرف تو دهنم ماسید.
_خیلی وقته تو کف تن و بدنِ سفید و سکسیتم، بنظرم لاپاتم باید تنگ و صورتی باشه.
شلوارش و پایین کشید و نگاه من مسخ شده رو اندام مردونهاش نشست.
چقدر بزرگ بود!
از گیجیم استفاده کرد و نزدیک شد، دستش دور تنم حلقه شد و من و به خودش فشرد.
وحشت زده تقلایی کردم
_ولم کن عوضی، من پسرم! این همه درو داف دورو برته چرا سیخ کردی رو من؟!
دستش سر خورد پایین و بین پام و لمس کرد
_ولی منکه اینجا چیزی حس نمیکنم! نکنه بریدیش؟
از ترس سکسکهم گرفته بود، امشب کارم تموم بود این مرتیکه بهم رحم نمیکرد!
باید خودم و نجات میدادم.
پاهام و بردم عقب و تا خواستم با زانوم بکوبم وسط پاش زرنگی کرد و هولم داد محکم پخش زمین شدم و ناله م بلند شد.
_آخ وحشی
از فرصت استفاده کرد و تو یه حرکت شلوارم و پایین کشید.
دیدم که چطور با دیدن بین پام چشماش درخشید.
_پس درست حدس زدم! تو دختری کوچولو!
خوبه که اون جنده ی گشاد و پروندی یه لقمه ی بهتر و تروتازه تو چنگم افتاد.
تنش و روم انداخت و خودش و بین پام تنظیم کرد...
https://t.me/+qXmmm4rKth0zMmE0
https://t.me/+qXmmm4rKth0zMmE0
https://t.me/+qXmmm4rKth0zMmE0
https://t.me/+qXmmm4rKth0zMmE0
لاشی ترین و دخترباز ترین پسری که تو عمرم دیده بودم💦🔥
میران، پسرِ جذابی که سرنوشت سر راهم قرارش داد!
اون لوندترین و خوشگل ترین دخترا بهش نخ میدن و منم هیچی از زنانگی بلد نیستم🥲
اما یه شب تو مستی شروع کرد به نزدیک شدن بهم، خوشم اومد! لعنتی به قدری کاربلد بود که حس زنانهم بیدار شد و...💦🔞🥹
#داغوسکسی #محدودیت_سنی۱۸👅
همینکه خواست لمسم کنه محکم کوبیدم پشت دستش.
_دستت و بکش مرتیکه! مگه هم جنس بازی؟!
پوزخندی زد و نگاهش رو بالا تنه ی کوچیکم نشست.
_هم جنس باز؟ از کی تا حالا پسر تو کولهش نوار بهداشتی داره؟
من میدونم دختری کوچولو!
ترسیدم و قدمی به عقب رفتم.
_چ...چی میگی من ک...
دستش رفت سمت دکمه ی شلوارش و با پایین کشیده شدن شلوارش حرف تو دهنم ماسید.
_خیلی وقته تو کف تن و بدنِ سفید و سکسیتم، بنظرم لاپاتم باید تنگ و صورتی باشه.
شلوارش و پایین کشید و نگاه من مسخ شده رو اندام مردونهاش نشست.
چقدر بزرگ بود!
از گیجیم استفاده کرد و نزدیک شد، دستش دور تنم حلقه شد و من و به خودش فشرد.
وحشت زده تقلایی کردم
_ولم کن عوضی، من پسرم! این همه درو داف دورو برته چرا سیخ کردی رو من؟!
دستش سر خورد پایین و بین پام و لمس کرد
_ولی منکه اینجا چیزی حس نمیکنم! نکنه بریدیش؟
از ترس سکسکهم گرفته بود، امشب کارم تموم بود این مرتیکه بهم رحم نمیکرد!
باید خودم و نجات میدادم.
پاهام و بردم عقب و تا خواستم با زانوم بکوبم وسط پاش زرنگی کرد و هولم داد محکم پخش زمین شدم و ناله م بلند شد.
_آخ وحشی
از فرصت استفاده کرد و تو یه حرکت شلوارم و پایین کشید.
دیدم که چطور با دیدن بین پام چشماش درخشید.
_پس درست حدس زدم! تو دختری کوچولو!
خوبه که اون جنده ی گشاد و پروندی یه لقمه ی بهتر و تروتازه تو چنگم افتاد.
تنش و روم انداخت و خودش و بین پام تنظیم کرد...
https://t.me/+qXmmm4rKth0zMmE0
https://t.me/+qXmmm4rKth0zMmE0
https://t.me/+qXmmm4rKth0zMmE0
https://t.me/+qXmmm4rKth0zMmE0
لاشی ترین و دخترباز ترین پسری که تو عمرم دیده بودم💦🔥
میران، پسرِ جذابی که سرنوشت سر راهم قرارش داد!
اون لوندترین و خوشگل ترین دخترا بهش نخ میدن و منم هیچی از زنانگی بلد نیستم🥲
اما یه شب تو مستی شروع کرد به نزدیک شدن بهم، خوشم اومد! لعنتی به قدری کاربلد بود که حس زنانهم بیدار شد و...💦🔞🥹
#داغوسکسی #محدودیت_سنی۱۸👅