داشتم تند تند و فوق عصبی دکمه هاشو میبستم که اونم بلند شد و اومد سمتم و گفت:
-ببین ماهور...
عقب رفتم و داد زدم:
-حرف نزن نمیخوام صداتو بشنوم..
الان عین نارنجک بدون ضامنم....سمت من نیااا که هر لحظه ممکن بترکمو هم خودت
-ببین ماهور...
عقب رفتم و داد زدم:
-حرف نزن نمیخوام صداتو بشنوم..
الان عین نارنجک بدون ضامنم....سمت من نیااا که هر لحظه ممکن بترکمو هم خودت