شارنامه| صلاح الدین خدیو


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


ارتباط با من
@Salahkhadiw
اینستاگرام:
https://www.instagram.com/salah.khadiw

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


🔺 ایران در کشاکش معامله و مذاکره با ترامپ

با سخنان امروز مقام رهبری روشن شد که ایدەی مذاکره با دولت جدید آمریکا دستکم در تئوری از تایید عالی ترین سطوح نظام سیاسی برخوردار است.
با این اوصاف مخالفت های بی سابقه و رادیکال روزهای اخیر با این موضوع را چگونه می توان تفسیر کرد.
در این زمینه سه فرضیه وجود دارد که به اختصار به آن می پردازم.

اول: دربارەی حدود و ثغور مذاکره و دستور کار اساسی آن، هنوز اجماع کافی بدست نیامده است.
با توجه به ناکامی تجربەی برجام و شرایط نسبتا نامطلوب ایران به نسبت ده سال قبل و افزایش خواسته های طرف مقابل، نوعی سردرگمی استراتژیک در کانون های تصمیم گیرنده وجود دارد.
میانه روها طرفدار بدەبستان کامل و تنش زدایی نهایی با واشنگتن و دست برداشتن از به چالش کشیدن نظم بین المللی هستند.
اما تندروها خواهان توافقی موقت و محدود به مسالەی هستەای بودە و نگران استحالەی هویت انقلابی نظام بر اثر پیامدهای سیاسی سازش با کاخ سفیدند.

دوم: اهمیت جناح گرایی و فساد را در این کارزار ضد مذاکره نباید از یاد برد.
کاهش نقش ایدئولوژی و افزایش فساد با افزایش قابل توجه عامل فرصت طلبی در گردش نخبگان در دو دهەی اخیر همراه بوده است.
بخشی از مخالفان دوآتشەی مذاکره و مدعی انقلابی گری ریشەی چندانی در انقلاب 1357 ندارند و با مقاصد پیشرفت شغلی و بهرەمندی از امتیازات سیاسی و اقتصادی به کنسرت انقلاب پیوستەاند.
ابزارهای مفهومی نظیر اسلام رفاقتی و سرمایه داری رفاقتی برای تحلیل اقتصاد سیاسی برآمدن این پدیده راهگشا و آموزنده است.
این دسته منافع مشخصی در نظم سیاسی و اقتصادی فعلی داشته و از اقتصاد تحریم شده و اندک سالاری سیاسی سود می برند.
برای اینان تداوم عدم تقارن فعلی میان دولت و جامعه و فرادستی جناح متبوع شان به پیگیری یک سیاست خارجی رادیکال و تجدید نظرخواه وابسته است.

سوم: فرضیەی آخر و البته ضعیف تر، قائل شدن به نوعی تقسیم کار سیاسی است؛ به اصطلاح تندروها دست پیش می گیرند و رادیکال و سازش ناپذیر ظاهر می شوند، تا دل  تیم ترامپ را خالی کنند.
مطابق این نظر مخالفت تندروها، توپخانەی دیپلماسی نظام به قصد پیش روی دیپلمات های مذاکره کننده است.

به این فرضیه ها می توان این تکمله را هم افزود: در حالی که خواسته های ترامپ و دستور کار احتمالی گفتگوها هنوز مشخص نیست، دست پیش گرفتن و با توپ پر آمدن می تواند طرف مقابل را به تعدیل انتظارات و کاهش مطالباتش وادار کند.
در هر حال ایران با یکی از پیچیده ترین و مهم ترین مسائل سیاست خارجی خود مواجه است و تا روشن نشدن رویکرد ترامپ نمی توان به جمع بندی دقیقی رسید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

7k 0 118 151

Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔺زاکانی فرد نیست، روند و رویکرد است!

یک دختر دانشجو در انتقادی صریح خطاب به  زاکانی گفت: نه سواد دارید و نه مدرک تحصیلی مرتبط و تمام ترم ها مشروط شده بودید.
شهردار شدن شما نتیجه خیانت به شایسته‌سالاری و نخبگان است
.

متاسفانه این مورد نه استثنا بلکه قاعدەای کلی است. وضع سواد و اعتبار مدارک تحصیلی اکثر مسئولان ریز و درشت همین گونه است.
فرضا اگر یک نهاد معتبر سواد، کارنامەی تحصیلی و مدارک علمی نمایندگان مجلس را بررسی کند، یحتمل تعداد زیادی مشمول اخذ دوبارەی دیپلم و شرکت مجدد در کنکور سراسری خواهند شد.

سوگمندانه فساد درازدامن امروز به همان اندازه که ساحت اقثصاد، محیط زیست و سیاست را آلوده، علم و دانشگاه را هم بی نصیب نگذاشته است.
وقتی امور قدسی نظیر ایمان و معنویت بروکراتیزه می شوند، تکلیف امور مادی معلوم است.

فساد آنقدر نیرومند است که از طریق قراردادهای زبانی، زبان را هم به تباهی کشانده؛ چه در مقام ابزاری میانجی و چه نظام معنایی.
به تعبیر هاینریش بل فهرست واژگان خیانت شده و تباه گشته روز به روز طولانی تر می شود: حاجی، دکتر، نخبه، خیر، خدمت، تکلیف، دانشگاه، استاد، شایسته و ...
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺خودمختاری سرزمینی یا فرهنگی، بن بست کوبانی و جولانی!

الجزیره به نقل از مقامات جدید سوریه می گوید؛ کردها بستەی پیشنهادی دمشق برای مصالحه را نپذیرفتەاند.
به قرار مسموع بستەی مزبور شامل موارد ذیل است:

1.اعطای خودمختاری فرهنگی به کردها و تصریح و تضمین آن در قانون اساسی جدید.
2.تمرکززدایی از نهادهای حکمرانی و فراهم کردن امکان خودمدیریتی در کردستان از طریق دادن صلاحیت های گسترده به شوراهای محلی.
3.ادغام نیروهای کرد در ارتش جدید و باز کردن در دوائر امنیتی و نظامی به روی بکارگیری کردها.

به گزارش الجزیره کردها ضمن رد این موارد، سه پیش شرط را مطرح کردەاند:
1. پیوستن نیروهای سوریەی دمکراتیک به صورت لشکرهای مجزا به ارتش و باقی ماندن آنها در مناطق فعلی جهت پاسداری از آنها.
2.اعطای سهمی مشخص از درآمدهای نفتی به کردها.
3. ممنوعیت پیوستن نیروهای ارتش ملی که متحد ترکیه هستند به ارتش بازسازی شدەی سوریه.

مقامات دمشق ضمن رد این پیشنهادها گفته اند که پروندەی نفت نباید به ابزار چانه زنی در مذاکرات تبدیل شود.
مطابق این گزارش مقامات جدید سوریه پیشنهاد مسعود بارزانی برای میزبانی اربیل برای گفت و گوهای سازش را نیز نپذیرفته اند.
چرا که به معنای مساوی بودن جایگاه برابر دمشق و قامیشلو خواهد بود.

اظهارات دیروز جولانی و ابونصره وزیر دفاع سوریه که حاکی از نارضایتی و تهدید ضمنی کردها بود، دال بر شکست گفتگوها با کردهاست.
با این اوصاف پرسش این است که آیا جنگ میان دو طرف اجتناب ناپذیر است؟

هیات تحریرالشام که جناح عمده و اصلی هیات حاکمەی جدید است، تمایل کمی برای جنگ با کردها دارد.
این گروه که به دنبال تغییر چهرەی خود و تمرکز بر بازسازی اقتصاد کشور و رفع تحریم هاست، از پیامدهای یک جنگ داخلی دیگر نگران است.
چنین جنگی منجر به تقویت جناح ارتش ملی و دیگر متحدان ترکیه می شود که هم اینک تعداد نفرات آنها با 90000 نفر از اعضای تحریرالشام پیشی گرفته است.

مضاف بر آن وقوع جنگ خطر افزایش بی ثباتی و احتمال دخالت بازیگران خارجی را افزایش می دهد که از بالادستی ترکیه ناراضیند.
اسرائیل، ایران، امارات و مصر که هریک به درجاتی از گرایش سیاسی و جهت گیری احتمالی حاکمان جدید ناخرسندند، فرصت بهتری برای تحقق آمال خود می یابند.
حملەی مستقیم ترکیه به کردها می تواند به سرعت به بی ثباتی اوضاع بینجامد و موجبات تغییر در آرایش کنونی را فراهم بیاورد.

سوی دیگر ماجرا کردها هستند که امیدوار به ادامەی حمایت آمریکا و پشتیبانی احتمالی اسرائیل از خود سرسختی نشان می دهند.
دو ابتکار عمل روزهای اخیر یعنی دیدارهای جداگانەی مظلوم کوبانی با جولانی و مسعود بارزانی با پیش دستی و تمهید آمریکایی ها انجام گرفت.
علیرغم سیاست مبهم ترامپ در مورد سوریه، طرفداران کردها در دولت او حضوری پررنگ دارند و در کوتاه مدت احتمال خارج کردن آمریکایی ها از سوریه دور از ذهن است.
هرچند ترامپ برای کم کردن فشار تعارض منافع میان شبکەی متحدانش در منطقه: اسرائیل، ترکیه و کردها کاری سخت در پیش دارد.

از طرف دیگر بازەی زمانی شش ماه آینده که نهادهای سیاسی و قانون اساسی جدید به تدریج شکل می گیرند، مهم است.
مدت زمانی که هم رئوس کلی سیاست ترامپ روشن می شود و هم کردها به علت تداوم وضعیت فعلی از فرصت و ابزارهای چانه زنی مناسبی برخوردار خواهند بود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔺اسپانیا و پادشاهی که لخت نیست!

چندی است که فیلم حضور عاری از تجمل و پروتکل پادشاه اسپانیا و همسرش در فضای مجازی فارسی وایرال شده.
سلطنت طلبان آن را نماد برتری نظام پادشاهی بر جمهوری می خوانند! جمعی دیگر هم به ستایش امنیت فوق العادەی اسپانیا و مقایسەی آن با ایران می پردازند.

امنیت کامل زمانی به وجود می آید که بین دولت و جامعه توازن قدرت برقرار باشد. اگر دولت قدرقدرت و مردم ضعیف باشند، دیکتاتوری به وجود می آید.
اگر هم دولت ضعیف باشد، هرج و مرج و فرقه گرایی سر بر می آورد.
فقط در حالت حاکمیت قانون، مردم و دولت هر دو قوی و پیوندشان متقارن می شود.
حاکمیت قانون یعنی قانون از زمامدار مهم تر باشد و نهادهای سیاسی و اقتصادی مشروع و ریشه دار عملا سکاندار امور گردند.
زمامداری قانون یک وضعیت نهادی متعالی است و ربطی به شکل حکومت ندارد.
کامل ترین دمکراسی های جهان، چه جمهوری و چه مشروطەی سلطنتی، محتوای سیاسی یکسانی دارند. دمکراسی های نمایندگی که حاکمیت مردم از رهگذر فرادستی قانون محقق می شود.
اسپانیا دقیقا 40 سال است از دیکتاتوری فرانکو - حکومتی مشابه پهلوی - به دمکراسی پارلمانی گذر کرده است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔺دلار 84000 تومانی و تورم فرغونی 

پول ملی در مسیر سقوط مرزهای جدیدی را جابجا کرد. در ویدئوی بالا ارزش ضایعات ریال از بهای آن بیشتر است.
هفتاد هزار تومان سکه با سه کیلو وزن، 1200000 تومان قیمت گذاری می شود!
به نظر می رسد باید در نحوەی بیان تنزل ارزش ریال تجدید نظر کرد.
مثلا امروز گفته شد که دلار از مرز 84000 تومان گذشت.
واقعیت این است که دلار سر جای خودش نشسته و دارای کمترین نوسان است.
در حالی که ریال در حال سقوط و از دست دادن ارزش برابری خود با ارزهای خارجی است.

به بیان دیگر این دلار نیست که نرخ آن بالا می رود، برعکس؛ ریال است که پایین می آید و اعدادی که ارزش برابری آن را نشان می دهند، روز به روز درشت تر می شوند.

خدا پدر کارت های بانکی و بانکداری الکترونیک را بیامرزد، که اگر نبودند می بایست از " تورم فرغونی " و کوه های اسکناس و تپه های سکه سخن به میان آورد.
ویدئو: عبدی مدیا
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺ترامپیسم در آئینەی اندیشەی سیاسی

صدها نفر از  ثروتمندان عمدتا آمریکایی و اروپایی در نامه‌ای سرگشاده خطاب به اجلاس داووس هشدار دادند که ثروت بیکران تهدیدی علیه دموکراسی است.
آنها خواهان افزایش مالیات بر درآمدهای خود شدند و افزودند، تاثیر افراد ابرثروتمند بر ترامپ  تهدیدی برای ثبات جهانی است.

در این نامه سرگشاده به سران دولت‌ها و مقامات عالی‌رتبه جهان به این "حقیقت ناخوشایند" اشاره شده که "افراد فوق‌ثروتمند نسبت به دیگران قدرت نفوذ بیشتری دارند" و تاکید کردند که "ثروت بیش از حد تهدیدی برای دموکراسی است".

انتشار این نامه که به ابتکار دو سازمان توسعەی oxfam و شبکەی میلیاردرهای میهن پرست تدوین شدە، همزمان با تحلیف ترامپ نقطه عطفی محسوب می شود.
حضور پررنگ میلیاردرهای کارآفرین چون ایلان ماسک، جف بزوس و ماک زاکربرگ در متن مراسم تحلیف ترامپ، عملا حضور رووسای دولت ها و رهبران سیاسی را به حاشیه برده بود.

مدافعان لیبرال دمکراسی همیشه با افتخار روی فضیلتی مهم انگشت می گذارند:
در یک دمکراسی تکامل یافته می توان از ثروت به قدرت رسید ولی عکس آن ناممکن است.
طبعا این معادله در کشورهایی فاقد کثرت گرایی سیاسی نظیر ایران برعکس است.
در اینجا حضور در مناصب و مقامات سیاسی و دولتی به قصد ثروت اندوزی قاعدەای مرسوم است.
نامەی ابرثروتمندان مورد اشاره هم نوعی هشدار و ابراز نگرانی نسبت به این وارونگی است؛
مبادا اتحاد مردان قدرت و ثروت به فقر دمکراسی و فتور نهادهای دمکراتیک بینجامد.

برخی ناظران از این منظر اجلاس داووس را هم موزد انتقاد قرار می دهند؛
داووس زمینەای مناسب برای اختلاط دولتمردان و ثروتمندان فراهم می کند و ضریب نفوذ سرمایه داران بر حلقه ها و مکانیسم های تصمیم گیری و تصمیم سازی سیاسیون را افزایش می دهد،
راهکار این دسته از میلیاردرها، افزایش مالیات بر صاحبان درآمدهای کلان است تا قدرت مردم افزایش یابد و از انحصار قدرت و ثروت در دست اقلیتی کوچک جلوگیری به عمل آید.

این راهکار ریشه ها و سوابق معتبری در تجربەی حکمروایی دمکراسی های غربی دارد.
تجربەی دولت رفاه در دهەهای پس از جنگ دوم جهانی به مثابەی قسمی سوسیالیسم پارلمانی هنوز درخشنده است.
این الگو که سوگمندانه قربانی انقلاب تاچر و ریگان و سپس لحظەی نئولیبرالی در اوان دهەی نود شد، سهمی بزرگ در بردن مبارزەی ایدئولوژیک و پیروزی بر سوسیالیسم اردوگاهی شوروی و اقمارش در شرق اروپا داشت.

صد البته بخش عمدەی پدیدەی پسرفت دمکراسی و زوال سیاست و انحراف گروه های اجتماعی از سیاست متعارف چپ و راست، معلول خصوصی سازی افراطی و نئولیبرالیسم افسارگسیخته است.
برآمدن ترامپ به عنوان تظاهر سیاسی این پدیده در چنین بستری قابل ارزیابی است.
پول پرستی و ترکیب نگاه کاسب کارانه و اقتصاد محور با سیاست قدرت، ترامپ را به سرنمون و الگوی افراطی این نگاه تبدیل کرده است.

تردیدی نیست که در رده بندی 2025 اکونومیست، معدل دمکراسی آمریکایی که هم اکنون جزو دمکراسی های معیوب دسته بندی می شود، چند پلەی دیگر هم سقوط کند.
همانطور که گفته شد در طی جنگ سرد کیفرخواست لیبرال دمکراسی غربی علیه افتدارگرایی کمونیستی متکی بر دو اصل بود:
حذف آزادی از جامعه به بهانەی ساختن ساختاری دادگر و برابری طلب و دوم ترجمەی عملی عدالت به توزیع یکسان فقر در جامعه!

این در حالیست که امروزه جناح راست حزب جمهوریخواه و ترامپیست های دوآتشه و همپالگی هایشان در احزاب راست افراطی اروپا اصراری روی ستایش آزادی و دمکراسی ندارند.
ترامپ هیچ دعوای ایدئولوژیکی با رهبران چین و روسیه ندارد و چه بسا عزم پولادین و انحصار قدرت و یکه تازی آنها را می ستاید.

با این اوصاف تعمیق و تثبیت ترامپیسم و تداوم حضور آن در قدرت می تواند تفاوت های مبنایی میان دمکراسی غربی در حال زوال و اقتدارگرایی شرقی را کمرنگ نماید.
هنر حزب کمونیست چین و دلرودستەی پوتین در ترکیب یک اقتصاد مدرن با سیستم سیاسی ماقبل مدرن است.
مهارتی که شیخ نشین های جنوب خلیج فارس هم آن را از رهگذر تلفیق با سنت های بومی خود آموخته اند.
این ساختار شترمرغی سودی سرشار نصیب نحبگان حاکم، شاهزاده های حزبی، الیگارش ها و،وابستگان قدرت کرده و تعداد میلیوترها و میلیاردرها را به شدت افزایش می دهد.
همزمان از این استعداد برخوردار است که در کوتاه مدت و احیانا میان مدت رضایت مردم را هم جلب کند. هرچند در افق های بلند مدت بذر نارضایتی و تغییر خود را می کارد.

نامەی هشداردهندەی مورد بحث، ابراز نگرانی در مورد این تطور و دعوت به بازگشت به سنت دولت رفاه و سوسیال دمکراسی است.
بازگشت به جهانی که در آن دگربار دو فضیلت سیاسی آزادی و برابری در دو قطب سیاست قرار گیرند و دمکراسی پارلمانی چتر حفاظت آنها شود.
آیا با ترامپ و ایلان ماسک این امر میسر می شود؟ نه!
آنچه رخ می دهد تضعیف دمکراسی و خطر بی ثباتی و تهدید صلح جهانی است.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺راند دوم ایران و ترامپ و هشت سوال!

با آغاز بکار ترامپ انتظار می رود، مسالەی ایران به یکی از چالشی ترین پروندەهای سیاست خارجی او تبدیل شود.
ترامپ با ایران چه خواهد کرد؟
پاسخ روشن است: بازگشت به سیاست فشار حداکثری به هدف قطع صادرات نفت ایران و خشکاندن درآمدهای ارزی آن.

هدف او چیست؟ همانگونه که در طول مبارزات انتخاباتی بیان داشته، هدف او نه تغییر رژیم بلکه تحت فشار قرار دادن ایران برای رسیدن به توافقی بهتر است.

توافق بهتر به چه معناست؟
مراد ترامپ از توافق خوب، جایگزینی برای برجام است که علاوه بر محدود کردن برنامەی هستەای، توقف پیشرفت برنامەی موشکی را هم در دستور قرار دهد.
علاوه بر آن ایران را متعهد گرداند که از پشتیبانی از نیروهای نیابتی و شبکەی متحدان غیر دولتیش در منطقه دست بردارد.

ایران چگونه با چالش ترامپ مقابله می کند؟
ایران که از پیامدهای وخیم تحریم های شدیدتر نگران است، برخلاف دور اول ترامپ که به پای مذاکره نیامد، این بار آمادەی گفت و گوست.
اما با دورنمایی به کلی متفاوت!
تهران آماده است بر سر یک توافق محدود که فقط شامل برنامەی هسته ای باشد، با واشنگتن مذاکژه کند.
اما دستکم در مرحلەی کنونی به هیچ وجه مهیای توافقی همه جانبه که شامل محدود کردن صنعت موشکی و عادی سازی کامل روابط با آمریکا باشد، نیست.

آیا با این اوصاف امکان حصول توافق وجود دارد؟
در عمل بیش از سه گزینه فراروی دو طرف وجود ندارد:
توافق محدود، توافق کامل و جنگ!
اگر گزینەی اول و دوم بخت تحقق نیابند، امکان درگیری نظامی با پیش دستی اسرائیل بالا می رود.
ترامپ قبلا هم تمایل خود را برای ضربه زدن به اهداف هستەای ایران پنهان نکرده است.

در عمل چه اتفاقی خواهد افتاد؟
یک پنجرەی باریک زمانی در دست است. تا منقضی شدن مکانیسم ماشه هشت ماه زمان باقیست.
در این بازەی زمانی احتمال حدوث رخدادهایی سرنوشت ساز وجود دارد.
اگر توافق بدست نیاید، سه کشور اروپایی مکانیسم ماشه را فعال و تحریم های شورای امنیت به صورت خودکار باز می گردند.
در این صورت سیاست فشار ترامپ به یک اهرم بین المللی مجهز و پیامدهایی مضاعف خواهد داشت.
اگر ایران در پاسخ از NPT خارج و دکترین هستەایش را تغییر دهد، احتمال درگیری نظامی بالا می رود.

موضع سایر بازیگران چگونه خواهد بود؟
دور دوم فشار حداکثری با دور اول کاملا متفاوت است. محیط ژئوپولتیک منطقه دگرگون شده و با ضربه خوردن حماس و حزب الله سقوط بشار اسد، موقعیت منطقه ای ایران تضعیف شده است.
از طرف دیگر برنامەی اتمی  به نسبت هفت سال قبل پیشرفت کرده و ایران کشوری در آستانەی هسته ای شدن است.
مجموع این مسائل برای اسرائیل وسوسه انگیز و تحریک کننده است تا با استفاده از فرصت ترامپ به مراکز هسته ای حمله کند.
یک تناقض مهم کشورهای امارات و عربستان هستند که در دور اول مشوق اصلی ترامپ برای فشار علیه ایران بودند.
اینان اکنون روابطشان را با تهران اصلاح کرده و روی پیشرفت اقتصادی و پروژەی توسعەی بدون نفت متمرکز شدەاند.
طبعا این کشورها تمایلی برای تشدید تنش ها و وقوع جنگی بزرگ در منطقه ندارند.
در سوی دیگر چین و روسیه هستند که بر خلاف دهەی نود از تحریم علیه ایران حمایت نمی کنند.

در نهایت چه خواهد شد؟
تاب آوری اقتصادی ایران متغیر اصلی برای سنجش روند رویدادها و پلن های بعدی رقیب است.
البته سقوط شتابان و شتابزدەی ارزش ریال جای خوش بینی چندانی باقی نمی گذارد.
متغیر دوم، قایلیت ایران برای تغییر ادراک استراتژیک اسرائیل و آمریکاست.
ترامپ از در نوعی ابهام استراتژیک وارد شده، مساله این است که ایران هم بتواند از رهگذر هراس آفرینی دال بر کشاندن آتش جنگ به حاشیەی متمول و توسعە یافتەی جنوب خلیج فارس و مراکز جمعیتی اسرائیل مقابله به مثل کند!
متغیرهای دیگری هم چون نتیجەی جنگ اوکراین و اصطکاک های قابل پیش بینی میان آمریکا و متحدان اروپایی اش هم وجود دارد که می تواند روی مسالەی ایران تاثیرگذار باشد.
مضاف بر آن در بخشی از هیات حاکمەی ایران تمایلی واضح به سود عادی سازی کامل روابط با آمریکا وجود دارد که فعلا صدای غالب نیستند.
اگر این دیدگاه به خط مشی اصلی تبدیل شود که البته مستلزم ریل گذاری تازەای برای سیاست خارجی است، احتمال نیل به گزینەای میان توافق کامل و توافق محدود وجود خواهد داشت.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺غزوەی غزه؛ فراتر از برنده و بازنده!

برنده کیست؟ ابتدا تصاویر را ببینید!
اول: ظاهر شدن پلیس شهری حماس پس از غیبتی 15 ماهه!
دوم: بازگشت فلسطینیان به ویرانەهای شمال غزه
تصویر اول بیانگر ناکامی اسرائیل در نابودی حماس علیرغم کشتن 40 فلسطینی به ازای  هر اسرائیلی است.

حماس سرسختی بی نظیری نشان داد و خاطرەی مقاومت ویتنامی ها و الجزایری ها را زنده کرد که با تقدیم میلیون ها شهید به آزادی ملی نائل آمدند.
تصویر دوم متضاد اولی است. بعید است حماس حتی قادر به آواربرداری از این خرابی ها باشد.
طبق معمول نگاه ها متوجه سخاوت کشورهای ثروتمند عرب است.

عربستان و امارات بعید است با مدیریت فعلی غزه کنار بیایند. قطر و ترکیه هم بی چراغ سبز آمریکا مجوزی دریافت نخواهند کرد!
حتی اگر آتش بس پایدار بماند، بازگشت به شرایط قبل از 7 اکتبر فاجعه است. غزەی ویران تاب محاصرەای دیگر را ندارد.

مشروعیت مبارزاتی حماس تحت تاثیر مشکلاتی چون قحطی و ویرانی قرار می گیرد.
به این دشواره باید دگرگونی محیط استراتژیک خاورمیانه را هم افزود.
باید آوارهای سیاسی روی لبنان و سوریه و عراق را هم برداشت تا به درک درستی از اوضاع رسید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺به اقلیم کردستان دوم خوش آمدید!

ملاقات  مسعود بارزانی و مظلوم کوبانی را باید در چارچوب دو خبر دیگر ارزیابی کرد.
اعلام حمایت صریح روبیو وزیر خارجەی ترامپ از کردهای شام و سفر ژنرال کوریلا فرماندەی سنتکام به سوریه.
از خلال این مثلث، سیاست آتی آمریکا در سوریه و قصد آن برای رسمیت خودمختاری کردها روشن می شود.
کوبانی فرماندەی کردها تحت الحفظ آمریکایی ها به اربیل و دیدار بارزانی رفت.
پیشتر هم توسط بالگردی آمریکایی به دمشق و دیدار شرع رفته بود.
دیدار اربیل نشانەی توفیق تلاش های واشنگتن جهت رفع اختلافات دو جناح کردیست.
جناح حاکم نزدیک پ.ک.ک و متحد آمریکاست.
جناح ناراضی نیز متحد بارزانی و نزدیک به ترکیه حساب می شود.
کاخ سفید بر آن است که با وحدت این دو جریان از غلظت حضور پ.ک،ک در ساختارهای سیاسی و نظامی روژاوا کاسته و اطمینان خاطر ترکیه جلب شود.
این اقدام مشابه رخدادی تاریخی دیگر است. توافقنامەی 1998 واشنگتن میان طالبانی و بارزانی به ابتکار آلبرایت که به بیش از سی سال جنگ های متناوب داخلی خاتمه داد و بنیان اقلیم کردستان کنونی را گذاشت.
خلع بهانه از ترکیه مانند خلع سلاح آن در سوریه است!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺لندکروز و پیکان؛ تئوکرات و تکنوکرات!

میرسلیم سوار بر لندکروز به تصویری کهنه از هویدا در حال راندن پیکان وضوح  بیشتری می بخشد.
پیکان جوانان گل سرسبد خودروسازی نوپای ایران بود و  در نمایشگاه های  شرق و غرب عالم می درخشید.
نخست وزیر مقتول به عنوان کارگزار یک رژیم استبدادی و ناقض حقوق بشر، به پیشرفت صنعتی کشورش می بالید و تکنوکراسی را مستمسکی برای جلب همکاری متخصصان و درس خواندگان ناراضی  قرار می داد.
دوران طولانی ثبات و آرامش اقتصادی هویدا، عصر انقلاب صنعتی ایران بود که طومارش را انقلابی سیاسی در هم پیچید.
مردان هویدا بروکرات بودند یا تکنوکرات، چندان مهم نیست! مهم این بود  که شاید سرنوشتی نیک مانند هیوندا برای ایران خودرو رقم می زدند.
دست تقدیر اما تدبیری دیگر اندیشید. تکنوکرات ها رفتند و تئوکرات ها - مردان دینی - چون میرسلیم آمدند.
خودروسازی داخلی در خدمت ایدئولوژی درآمد. انحصار اقتصادی و انقطاع از جهان، استقلال و خودکفایی نام گرفت.
صنعت خودروسازی نه تنها از پیشرفت جا ماند، بلکه عملا مالک جان و مال ایرانیان گردید. هم جانشان را می ستاند و هم مالشان را!
  206 از لندکروز بهتر است!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺به یاد ابراهیم نبوی و در ستایش زندگی

ستایش مرگ و عطیەی کفن و اعلامیەی ترحیم شبکەی افق، ظاهرا به ابراهیم نبوی رسید.
نویسنده، روزنامه نگار و طنزپرداز محبوب دوران اصلاحات که در روزنامه هایش از زندگی ستایش می کرد و جهد بلیغ می نمود که مرگ خواهی مندرج در آرمان ها و ایدئولوژی های سیاسی دهەهای پنجاه و شصت را به کنج نسیان براند.

ایرانیان از رهگذر سال های اصلاحات و رونق اقتصادی نسبی دهەهای هفتاد و هشتاد با ترکیبی از بیم و امید و تردید با زندگی آشتی کردند و دهەی پر از رنج و آمیخته با مرگ شصت به بخشی از نوستالژی جمعی تبدیل شد.
با آغاز دهەی نود و برخاستن موج جدید و جدی تحریم ها و انسداد سیاست و اقتصاد و فرهنگ، به تدریج قسمی سرخوردگی و افسردگی ملی جایگزین حس سرخوشی و امید به آینده گردید.
مهاجرت از وطن کم کم به فراری همگانی و یک خون ریزی اجتماعی بند نیامده بدل شد.
نخبگان، استعدادها، مغزها و دارندگان تخصص و مهارت با اندوه از وطن رفتند و از رهگذر اینترنت و شبکه های اجتماعی کوشیدند رشته هایی که روحشان را به خاکشان پیوند می داد، متصل نگه دارند.
اما مگر اینترنت و سرمایه داری دیجیتال می تواند از رهگذر بهم فشردن زمان، از پس دشوارەی نبودن در مکان بر آید؟
مگر می شود با فیبر نوری، وطن و خاک باران خورده و هوای آلوده و آسمان سگرمه گرفتەی آن را بویید و جویید؟
این نتوانستن، راز افسردگی جمعی این روزها و خودکشی های سیاسی سریالی اخیر است.

در حقیقت امروز مرگ و گفتمان های مرگ خواهانه بهانه های زیادی برای ورود به ساحت زندگی دارند.
از لابلای احکام مرگ، زندگی های تباه شده، اقتصاد فاسد و فاشل و فقدان امید و اعتماد و دیگر عناصر سرمایه سازی که حکم کیمیا پیدا کرده اند.
سوگمندانه زندگی همەی ما امروز ترجمان این شعر شیرکو بیکس شاعر بزرگ کرد است:

مگر چه می خواهم از وطن؟
جز لقمه‌ای نان و خیالی آسوده.
چه می‌‌خواهم؟
جز تکه‌ای آ‌فتاب و
بارانی که آهسته ببارد،
جز پنجره‌ای که
رو به عشق و آزادی گشوده شود،
مگر چه خواستم از وطن
که از من دریغش کردند.
آه ای میهن مغموم
وطن از پا افتاده
بدرود
بدرود...

#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺پایان جنگ و آغاز خاورمیانەی تازە

جنگ را یحیی سنوار آغاز کرد، نتانیاهو با قساوتی کمتر دیده شده، پانزده ماه بدون توقف آن را ادامه داد و سرانجام دونالد ترامپ آن را تمام کرد.
جنگ غزه یکی از نادرترین لحظات تاریخ خاورمیانه بود، رخدادی سرنوشت سازتر از خودسوزی محمد بوعزیزی دست فروش تهیدست تونسی.

درست است که بوعزیزی با خودسوزی خاورمیانەی سایکس پیکو را به آتش کشید، اما " آتش نشانان ضد انقلاب " در عربستان و امارات زود سر رسیدند و از سرایت آن به سایر کشورها جلوگیری کردند. حتی در خود کشورهای آتش گرفته هم آن را خاموش نمودند.
اما اخگری که سنوار در انبار باروت منطقه افکند، سوزاننده تر از شعله های بهار عربی بود.
بخش مهمی از محور مقاومت تحت رهبری ایران سوخت. سنوار که می خواست نتانیاهو را از اریکەی حکومت پایین بکشد، ناخواسته بشار اسد را سرنگون کرد.
حزب الله بر اثر آن پدران بنیادگذار و فرماندهان کلیدی و در راس آنها رهبر کاریزماتیک و تاریخی اش را از دست داد.
ایران به عرصەی رویارویی مستقیم با اسرائیل کشیده شد و در یک تنگنای جدی ژئوپولتیک و راهبردی قرار گرفت.

نقش اصلی داستان را نتانیاهو ایفا کرد. بی هیج خط قرمز و با زیر پا نهادن تمام قوانین جنگ، پانزده ماه در صدد جبران مافات و احیای بازدارندگی از دست رفته برآمد.
شکست اطلاعاتی اسرائیل در پیش بینی و جلوگیری از حملەی هفت اکتبر برای دولت دست راستی و تندروی آن در حکم از دست دادن بکارت استراتژیک بود.
تمام آنچه نتانیاهو کرد و در ضمن آن، سر از دادگاه بین المللی کیفری هم در آورد برای جبران این فقره بود.
پیروزی های اطلاعاتی بر حزب الله و موفقیت در هدف قرار دادن هنیه در تهران و حملەی دوم بە ایران، بخش مهمی از شکست هفت اکتبر را پوشاند.

اما مهم تر از آن، نتوانست جنگ را به میل خود و مطابق اهداف اعلام شده تمام کند.
نه حماس مانند ساف در تابستان 1982 از غزه بیرون رفت و نه از توان رزم چریکی آن چندان کاسته شد.
حماس البته ضرباتی جبران ناپذیر خورد و ظرفیت آن برای تکرار حملاتی شبیه هفت اکتبر تا سالها از دست رفت.

آیندەی غزه البته همچنان مبهم است. منطقه ای ویران شده که برای بازسازی محتاج صدها میلیارد دلار است و بدون یک ساز و کار سیاسی مشروع و مورد پسند جامعەی بین المللی تامین آن دشوار و چه بسا غیرممکن است.

سوت پایان را ترامپ زد. بدون ضرب الاجل او احتمالا سرنوشت این دور از مذاکرات مانند ادوار پیشین قربانی بوالهوسی های نتانیاهو می شد و جنگ بی هدف باز ادامه می یافت.
اکنون هم اسرائیل و هم حماس می توانند ادعای پیروزی بکنند.
حماس چون از نابودی جان بدر برد و به زانو در نیامد.
اسرائیل هم توانست محور مقاومت را تضعیف و موازنەی قدرت را به زیان ایران دگرگون کند.

حدود 50000 کشتەی فلسطینی و 2000 اسرائیلی مقتول این درگیری را از سایر جنگ های گذشته متمایز کرده است.
به همین میزان خاورمیانه هم تغییر و وارد دورانی تازه شده است.
ترامپ درست مانند رونالد ریگان که کارش را با آزادی گروگان های آمریکایی در ایران آغاز کرد، در روز تحلیف از موهبتی عظیم برخوردار شده است.
وی با سرمایەی ناشی از آن به سراغ پرونده های ایران و جنگ اوکراین و چین خواهد رفت و با دست پر هم خواهد آمد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺صدای پای ترامپ و آتش بس غزه

بر اساس خبرها، اختلافات اساسی میان حماس و اسرائیل در حال رفع شدن است و دو طرف به سرعت در حال رسیدن به توافق هستند.
ظاهرا دستور  مذاکرات آتش بس و آزادی گروگان ها بر اساس طرح بایدن است که در اردیبهشت گذشته مطرح و سپس به مدت هشت ماه فریز گردید.
اما اکنون طرفین نرمش و انعطاف بیشتری نشان داده و از برخی مواضع خود عدول کرده اند.
اگر مذاکرات در آخرین لحظات بهم نخورد، می توان در روزهای آینده منتظر اعلام آتش بس شد.

گویی تاریخ یک بار دیگر تکرار می شود.
45 سال قبل پس از 444 روز گروگان های آمریکایی لحظاتی پس از تحلیف رونالد ریگان آزاد  شدند.
بحران گروگان گیری باعث شد که کارتر به رئیس جمهوری تک دوره ای تبدیل شود. مضاف بر آن سرنوشت ایران و انقلاب نوپای آن به صورتی درازدامن و پایدار تحت تاثیر تبعات منفی این بحران قرار گرفت.
اکنون هم دور نیست که گروگان های اسرائیلی پس از 465 روز و در آستانەی بازگشت ترامپ آزاد شوند.
در حالی که سرنوشت منطقه تحت تاثیر آن قرار گرفته است.

رفتن بایدن و آمدن ترامپ نقشی کلیدی در این تحول رو به جلو داشت.
تهدید ترامپ مبنی بر بپا کردن جهنم در صورت آزاد نشدن گروگان ها قبل از آغاز بکارش به نوعی کار خود را کرده است.
گرچه  چیزی در غزه برای کشتن و سوختن و بردن نمانده و ترساندن حماس از سر بریدەی بالای دار عملا بیهوده است، اما ممکن است این گروه نگران پایان اندک نرمش های دولت بایدن باشد.
بیشتر از این زاویه که اسرائیل با پشتگرمی ترامپ به طور کامل مانع ورود کمک های بشردوستانه شود و مردم غزه در سرمای زمستان با قحطی و گرسنگی بیشتر روبرو شوند

برای طرف اسرائیلی هم مخالفت با ایدەی ترامپ مبنی بر پایان جنگ های بی حاصل به سادگی دوران بایدن نخواهد بود.
علاوه بر این نتانیاهو با وجود ترامپ چالش های کمتری برای مقابله با شرکای تندرو دولتش خواهد داشت.
کسانی که بر طبل جنگ بی پایان در غزه می کوبند و نخست وزیر را در صورت موافقت با آتش بس به فروپاشی ائتلاف تحت رهبریش تهدید می کنند.
وجود یک رئیس جمهور موافق الحاق کرانەی باختری به اسرائیل در کاخ سفید، مشوقی برای بازهای صهیونیست جهت بده بستانی احتمالی در موضوع غزه است.
از سوی دیگر پایان این جنگ پر انتقاد فرصتی برای نتانیاهو جهت تمرکز روی پروندەی هسته ای ایران است.

به لحاظ میدانی هم پس از 15 ماه این جنگ به بن بست رسیده است.
اسرائیل نه توانسته حماس را به زانو دربیاورد و نه گروگان هایش را آزاد کند.
تلفات ارتش در شمال غزه جایی که طرح ژنرال ها در آن پیاده می شود، به نحوی بی سابقه بالا رفته و حماس در حال بازسازی و سازمان دهی مجدد است.
از سوی دیگر نتانیاهو تحت فشار بستگان خانواده های اسیر است و این بیم وجود دارد که گروگان های زنده، دومین زمستان غزه را تاب نیاورند.

با تحولات صورت گرفته در منطقه، برای حماس هم معلوم شده که بازگشت غزه به قبل از هفت اکتبر ناممکن است.
نه تنها غزه دیگر غزه ی قبل نیست، بلکه خاورمیانه به پیش و پس از هفت اکتبر تقسیم شده است.
اسرائیل جلوی چشم حماس، برخلاف سابق، آتش بس برقرار شده با حزب الله را روزانه نقص می کند و رهبری ضربه خوردەی این سازمان چارەای جز صبر و انتظار ندارد.
نگرانی اصلی حماس پایبند نیودن تل آویو به ادامەی آتش بس پس از آزادی اسرا و خارج شدن این اهرم استراتژیک از دست حماس است.
همچنین مسالەی ادارەی غزه پس از جنگ که تاکنون یکی از موانع رسیدن به توافق بوده است.

در هر دو مورد احتمالا طرفین به ارزیابی های واقع بینانە تری رسیدە اند.
وقتی اسرائیل نتوانسته پس از یک جنگ طولانی و ویرانگر حماس را ریشه کن کند، منطقی نیست که با ابزار چانه زنی و احیانا ادامه ی محاصره به این هدف نایل شود.
از طرف دیگر وقتی با وجود دهها و بلکه صدها گروگان زنده، نتانیاهو حاضر نشد لحظه ای جنگ را متوقف کند، حماس نباید انتظار داشته باشد که با نگه داشتن چند جنازه یا اسیر، مانع از سرگیری تهاجم شود.
در هر صورت موارد فوق و ریزه کاری های فراوان دیگر وجود دارد که می تواند توافق احتمالی را با چالش و تهدید مواجه سازد.
با این وجود بعید نیست که پایان نسل کشی غزه به نخستین دستاورد ترامپ تبدیل شود و او را تشویق کند که به همین سیاق سراغ جنگ اوکراین برود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔺آوازخوانی پریزیدنت پرآوازه!

علاقەی اردوغان به خوانندگان مانند عشق آتاترک به دخترخوانده هایش است.
ابراهیم تاتلیسس، آژدا پکان و سیبل جان، عملا جانشین دخترکان آتاترک شدەاند!
اردوغان در گردهمایی استانی حزب حاکم با تاتلیسس به آواز خوانی پرداخت، تا از نامزدیش برای انتخابات 2028 پرده بردارد.
آتاترک یک قرن قبل از اردوغان می زیست. در عصر دیکتاتوری های حزبی اروپا در روسیه،، آلمان و ایتالیا.
اما بر خلاف آنها تمام مظاهر دمکراسی را از بین نیرد. نمودهایی از حکومت قانون حفظ و ایدئولوژی دولت سالاری به بهای یکه تازی حزب جمهوریخواه خلق تمام نگردید.
اردوغان درست مانند دوست و مرادش ولادیمیر پوتین رفتار می کند.
هر دو کشور قرن 21 را با رهبران کنونی آغاز کردند و شواهد و قرائن بیانگر آنست که حالا حالاها هستند.
قرن 21  قرن قهقهرای دمکراسی در روسیه و ترکیه است. پوتین و اردوغان اما دوست دارند آن را عصر رستاخیز ملی و احیای امپراتوری های قدیمی بنامند.
اتحاد اردوغان و ایبو ، مانند هم دوستی پوتین و قدیروف و الیگارش ها کنشی ضد توسعەی سیاسی است.
اتحاد اوباش و نخبگانی که فقر نهادمندی سیاسی را برملا می سازد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺مدافعان جدید حرم و چالش های دشوار

امروز سرویس اطلاعاتی سوریه یک حملەی تروریستی علیه حرم سیده زینب در دمشق را خنثی کرد.
این تلاش نافرجام یادآور حملەای مشابە در سال 1384 علیه اماکن مقدس شیعیان در سامراء است.
حملەای که به تخریب بخشی از گنبدهای " حرمین عسکریین " انجامید و احساسات مذهبی اکثریت شیعەی عراق را برانگیخت.
پس از این اقدام نبردهای فرقه ای میان شیعیان و سنی ها اوج گرفت. شعله ور شدن آتش جنگ مذهبی بخشی از استراتژی گروه زرقاوی - نیای اصلی و اولیەی داعش و تحریرالشام -  برای بر هم زدن صحنه آرایی آمریکا و اخراج آن از عراق بود.
اقدام امروز داعش هم در این راستا ارزیابی می شود.

گرچه حادثەی امروز مخاطرات فراروی سوریه از باب تلاش برای تفرقه اندازی و تحریک جنگ های طائفی را روشن می سازد، اما نظام جدید فرصت های ارزشمندی هم برای کنترل و مهار آن دارد.
گروه تحریرالشام به جهت خاستگاه سیاسی و آبشخور فکری اولیەی مشترک با داعش، از جایگاه بهتری برای خنثی کردن آن و ایفای یک نقش درجه اول "مدافع حرم" برخوردار است.

علاوه بر اماکن مورد احترام شیعیان، دمشق مدفن برخی از مهم ترین چهره های سیاسی و فکری تاریخ تمدن اسلامی است.
مزار شیخ الاسلام ابن تیمیه اصلی ترین ایدئولوگ پاک دینی اسلامی و سلفیت در این شهر قرار دارد.
مقبرەی صلاح الدین ایوبی یکی از معروف ترین کردهای تاریخ و سردار مسلمان شرقی هم که در جهان غربی از ارج و آوازەای بلند برخوردار است، در پایتخت شام واقع است.
شاید از بخت خوب فرایند سیاسی در سوریەی پس از اسد، این دو آرامگاه به مرتبەی تقدیس و تکریم نرسیدەاند.
پیروان اسلام سلفی به طور کلی زیارت مقابر و مزار مردگان را نکوهش می کنند و کردها هم خشمگین از طالع شوم بی دولت بودن در دنیای دولت - ملت ها، ندانسته کاسه کوزه ها را سر صلاح الدین می شکنند!

اما مسجد تاریخی اموی که یادگار خلافت امویان است، از جهاتی نماد و معبد اسلام سنی در سوریه است.
نام این مسجد زمانی خیلی بر سر زبان ها افتاد که در ابتدای انقلاب سوریه، اردوغان وعده داد در آن نماز بخواند.
بقای اسد به کمک ایران و روسیه به مدت سیزده سال اجازه نداد این آرزوی دولتمردان ترکیه محقق شود.
اما اخیرا در یک گردهمایی طرفداران حزب عدالت و توسعه در استانبول با حضور بلال اردوغان، فرزند رئیس جمهور این شعار به اهتزاز درآمده بود:
دیروز ایاصوفیا، امروز مسجد اموی، فردا مسجد الاقصی!
تجمع کنندگان در این گردهمایی تبلیغاتی، سرمست از پیروزی در سوریه، وعده داده اند که پس از نمازخواندن در مساجد ایاصوفیا و اموی، نوبت قدس شرقی است.

پیام سیاسی این شعار به چالش کشیدن و رقابت با اسرائیل در سوریه است.
این بلندپروازی به معنای آنست که ترکیه جای ایران را گرفته و به مثابەی قیم سوریه، به رقابت با نفوذ و منافع اسرائیل می پردازد.
مقدصد سیاسی و ژئوپولتیک ایران در منطقه در یک بسته بندی ایدئولوژیک بنام دفاع از حرم ها قرار گرفته بود.

ظاهرا آنکارا هم مایل است در نقش مدافع مساجد ظاهر شود. فارغ از ارزیابی این مدعا، چالش اصلی ظرفیت های محدود ترکیه برای تاسیس یک دولت تحت الحمایه در دمشق است.
ترکیه به تنهایی نه از ظرفیت های کافی برای بازسازی سوریه برخوردار است و نه دارای توان نظامی کافی برای کنترل حریم هوایی آن و جلوگیری از دست درازی اسرائیل است.
از این رو هرگونه یک جانبه گرایی در این زمینه سرنوشتی بهتر از مداخلەی ایران نخواهد یافت.
هرچند امروز هاکان فیدان در برابر پیشنهاد کردها برای حضور نیروهای حافظ صلح فرانسوی در مرز منطقه ی خودمختار، ضمن تهدید فرانسه آن را یک قدرت کوچک اروپایی نامید.
اما روشن است که تک خور کردن سوریه به زودی زمینەی ابتلا به سندروم افغانستان و ویتنام و یمن را فراهم می کند.

مضاف بر آن هرگونه دمیدنی در شور ناسیونالیسم و هویت خواهی های مذهبی تحت هر نام، به منزلەی بردن سوریه به سمت گرداب های هایل فرقه گرایی و جنگ طائفی است.
همان بهتر که زمامداران جدید خود مدافع حرم ها و متولیان و خادمان مساجد مقدس باشند.
نفوذ ترکیه و دست درازی اسرائیل نباید به جایی برسد که تحریر الشام، تحریف الشام و یا تحریم الشام شود!
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺ایران و قضیەی ایران!

دولت، هم شانی پدرانه دارد و هم فطانت ماکیاولی. از جهت سادگی سازمانی خود حامی و پدرانه است و از لحاظ مهارت در تمشیت امور ماکیاولی است.
زندگانی هم باشکوه و عالی است و هم عاری از پاکیزگی است. مردم هم مایەی بیزاری اند و هم اصالت و نجابت دارند و کارنامەی زندگی سرشار از افسونگری است.

سطور بالا بخشی از کتاب ایران و قضیەی ایران نوشتەی جورج کرزن جهانگرد انگلیسی است.
کرزن در سال 1889 شش ماه ایران را گشت و مشاهداتش را در کتابی 1500 صفحەای گزد آورد.
ایران ناصری گرفتار رکودی عمیق بود؛ کشور از تقریبا تمامی مظاهر تمدن نوین عقب مانده و از گزند همسایگان طماع و قدرت های امپریالیستی هم در امان نبود.
دولت اما هنوز با " فطانتی ماکیاولی " امور را تمشیت می کرد. در داخل قسمی استبداد غیر متمرکز برقرار بود و از رهگذر همسنگی میان انبوهی از میرزا و دوله  و حاجب و سلطنەها و ...نوعی آرامش که تنه به تن رکود و سکون می زد، حفظ شده بود.
در سیاست خارجی نیز با برساختن قسمی موازنەی مثبت که گاهی بهای آن به خاطر قراردادها و امتیازات عجیـب خیلی گزاف می شد، مرزهای کشور و تمامیت ارضی حفظ شده بود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🔺ماکاریوس کردستان؛ رودرروی اردوغان!

شیخ مرشد خزنوی رهبر دینی کردهای سوری در آیین خاک سپاری چند تن از جنگجویان کرد از آنها خواست: به هیچ وجه سلاح بر زمین نگذراند.
وی افزود؛ بدون سلاح نمی توان روی میز مذاکره نشست!

فراخوان خزنوی ستیزه جویی آشکاری علیه اردوغان است که به تهدیدهایش علیه نیروهای کرد افزوده است،
این روزها خزنوی در کنار مظلوم کوبانی و الهام احمد شناخته شده ترین رهبران کردند.
حضور پررنگ بالاترین مرجع مذهبی منطقه در صفوف نیروهای کرد مخالف اردوغان، چالشی بزرگ برای وی است که آنها را متهم به ارتداد و الحاد می کند.
پیوستن "شیخ گریلا" به کارزار کردها جهت حفظ دستاوردهای ارضی و سیاسی شان، رخدادی مهم است.

شیخ نە تنها بهانه گیری های مذهبی آنکارا را بی اثر کرده، بلکه با تحت تاثیر قراردادن کردها در دو سوی مرز، به احتمال ناآرامی های داخلی در ترکیه در صورت جنگی تمام عیار با کردها افزوده است،

خزنوی در رفتار و گفتار و حتی ظاهر، اسقف ماکاریوس سوم رهبر جنبش استقلال قبرس و رئیس جمهور بعدی آن را تداعی می کند.
ماکاریوس کرد در قبرس کردستان - روژاوا - ناچار است در چند جبهه همزمان بجنگد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺از پریزیدنت سرابی تا ملای اردبیلی!

الهام علیف رئیس جمهوری آذربایجان دیروز ضمن انتقاد شدید از سیاست های ایران، بارها به "ملای اردبیل " تاخت و خواهان عذرخواهی و برکناری وی شد.
مقصود علیف، سید حسن عاملی امام جمعەی اردبیل است که در مجلس مداح ناسزاگو حضور داشته است.
جالب این جاست که عاملی که علیف او را به باد انتقاد گرفت، طی جنگ 2020 قرەباغ در منبر و محضر به دفاع از باکو پرداخت و بازگشت قرەباغ بە دامن اسلام را شادباش گفت.
صد البته همان زمان موضع عاملی و سه امام جمعەی دیگر در محافل سیاسی و مطبوعاتی تهران پژواکی نامطلوب یافت.
این موضع اعلامی از سویی به لحاظ همراستا نبودن آن با مصالح ژئوپولتیک ایران و احیانا سیاست های اعمالی حکومت سرزنش شد.
همچنین از باب پدیدەی دخالت همگان در سیاست خارجی نیز که می تواند آسیب زا و هزینه ساز باشد مورد نقد و تخطئه واقع شد.
آخرین مورد این پدیده رجز خوانی مداح اردبیلی علیه رهبران ترکیه و آذربایجان است که علیف را برافروخته کرده است.

اگر از ملا و مداح اردبیلی بگذریم، صد سال قبل دو اردبیلی دیگر در سیاست باکو و قفقاز برجسته شدند.
الهام علیف با داشتن شجرەنامەای کمونیستی احتمالا با داستان آنها آشنا باشد.
اردبیلی هایی که زمانی در بالاترین مناصب سیاسی باکو قرار داشتند. قبل از آنکه علیف پدر حتی به دنیا بیاید و از دالان های حزب کمونیست راهی به قدرت بیابد.
فردی بنام مشهدی حسین از اهالی سراب و از کارگران نفتی باکو که در جنبش مشروطه هم فعال بود، در فاصله ی سال های 1926- 1927 رئیس جمهور آذربایجان شوروی شد.
یک اردبیلی دیگر بنام کریم نیک بین هم که کودکی اش در باکو گذشته بود، از سوی حزب کمونیست شوروی، رئیس جمهور ترکستان شد.
جمهوری ترکستان شوروی، تمام جماهیر کنونی آسیای میانه را در بر می گرفت.
جالب این جاست که "پرزیدنت ترک" آنقدر خود را ایرانی می دانست که از پایتختش تاشکند، حزب جمهوری خواه زحمتکشان ایران را تشکیل داده بود!

این سرگذشت ها که هر کدام در جای خود خواندنی و شنیدنی هستند، عمق وابستگی و درهم تنیدگی شمال و جنوب ارس را نشان می دهد.
چرا که با وجود گذشت صد سال از جدایی  آران از ایران، هنوز  گسستی عملی و هویتی اتفاق نیفتاده بود.
ایرانیان در جنبش های سیاسی و کارگری شمال ارس فعالانه شرکت و روشنفکران و مبارزان باکویی هم به جنبش مشروطەی ایران می پیوستند.
جدایی اصلی احتمالا در دو دهەی اخیر رخ داد پس از آنکه ترکیه به آسانی آذربایجان را از دست ایران قاپید و به سوگلی کشورهای دنباله رو خود تبدیل کرد.
به این پیشامد باید فرصت طلبی اسرائیل در سایەی سیاست خارجی ایدئولوژیک و لبریز از تضاد ایران را هم افزود.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺ترامپ و پرسش از حمله به ایران

دونالد ترامپ امروز از پاسخ به سوال یک خبرنگار دربارەی احتمال حملەی نظامی به ایران خودداری کرد.
وی در پاسخ به اصرار مصاحبه گر افزود: فقط یک احمق دربارەی استراتژی نظامی صحبت می کند!
سیاست ابهام استراتژیک ترامپ دربارەی جنگ علیه ایران بیانگر نگرانی و اولویت های راهبردی نامبرده است.

احتمالا وی با رویکرد سیاست ابهام تلاش می کند تهران را در وضعیت بلاتکلیفی نگه دارد و مانع عبور برنامەی هسته ای از نقطەی گریز شود.
اگر ترامپ آشکارا احتمال استفاده از زور را رد کند، مشوقی برای تهران جهت پیشبرد برنامەی هسته ای و غنی ساز نود درصد و تبدیل سوخت به فلز خواهد بود.

از طرف دیگر اگر آشکارا وعدەی حملە بدهد، باز ممکن است ایران را ترغیب کند که به قصد ارتقای بازدارندگی خود در دوازده روز باقیمانده تا روی کار آمدن وی از آستانەی گریز هسته ای عبور نماید.

امری که می تواند واکنش یک جانبەی اسرائیل را برانگیزد و در اندک روزهای باقیماندە، دولت جدید آمریکا را گرفتار یک دردسر بزرگ سیاسی نماید.

به سیاست ابهام ترامپ می توان به گونەای دیگر هم نگریست.
تقریبا تمام ناظران بر این اعتقادند که وی بلافاصله پس از آغاز بکار به سیاست فشار حداکثری علیه ایران باز می گردد.
با این هدف که درآمدهای نفتی ایران را به صفر برساند و از موضعی ضعیف ایران را وادار به مذاکره سازد.

اما معمای اصلی کاربرد گزینەی نظامی است. به اغلب احتمال به علل ذیل ترامپ نسبت به دورەی اول ریاست جمهوری انگیزەهای بیشتری برای کاربرد زور دارد:
اول؛ نبودن زمان کافی به دلیل پیشرفت برگشت ناپذیر برنامەی هسته ای ایران و مقاومت تهران در برابر فشارهای اقتصادی آنگونه که در دولت اول ترامپ هم دیده شد.
دوم: تغییر موازنەی قدرت در خاورمیانه به دلیل ضرباتی که متحدان ایران در منطقه متحمل شدەاند.
سوم: انگیزه های شخصی و انتقام جویانه به دلیل متقاعد شدن ترامپ به این امر که ایران پنهانی برای ترور وی تلاش کرده است.


با این اوصاف بعید نیست ترامپ در آغاز کار با ترکیبی از فشار اقتصادی و تهدید نظامی که در دو پلن الف و ب جای گرفته اند، به مصاف ایران بیاید.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1


🔺تهران، پایتختی علیه ایران

طرح انتقال پایتخت به سواحل مکران فارغ از مطالعات و ارزیابی های پیشینی و برنامه ریزی های پسینی برای انجام، حاکی از یک تغییر ذهنیت بزرگ است.
آبراهەی خلیج فارس عملا مانند مدار 38 درجەی مرز دو کره، شمال و جنوب خود را به دو اقلیم متضاد اقتصادی تقسیم کرده است.
جنوب دارا و متمول و دارای اقتصادهای پررونق جهانی به شمول کشورهای امارات، عمان، قطر، عربستان، کویت و بحرین و شمال فقیر و تحریم زده و منقطع از روندهای اقتصاد بین المللی.
کسانی که سواحل مکران را برای پایتختی ایران نامزد کردەاند، حتما گوشە نگاهی بە این گسست تلخ و لبریز از عبرت هم داشته اند.

دل کندن از تهران آسان نیست. روح ایران مدرن و مرکز علم و فرهنگ و سیاست که دو انقلاب مشروطه و 1357 را در دامن خود پرورد.
انقلابیونی که از شامگاه 22 بهمن زمام امور آن را بدست گرفتند، برای تهران رویاهای بزرگی در سر داشتند.
رویاهای انقلابی و سراپا شور که ویژەی هر انقلاب کلاسیک است. در نگاه آنان تهران انقلابی، شهر ام القری، ستاد مستضعفان و پاپرهنگان جهان و سنگر انقلاب جهانی اسلام بود.
فاتحان تهران بی هیج بروبرگرد  با نگاهی آمیخته به تردید و تحقیر به شیخ نشین های جنوب خلیج فارس و مراکز شهری بدوی و بیابانی شان می نگریستند.
از دید آنها، آنان پایتخت ارتجاع عرب و نمونەی سرسپردگی بە سرمایە داری غربی و استکبار جهانی بودند و دیر یا زود خورشید انقلاب اسلامی بر سرشان درخشیدن می گرفت و مغاک های تاریک و نمورشان را روشن می نمود!

چرخ روزگار گذشت و شهرک های بیابانی و دهکده های ماهیگیری عرب در چشم بهم زدنی به مترول هایی جهانی بدل شدند.
در مقیاس تاریخ، چهل سال و پنجاه سال معادل یک پلک زدن است.
در ایامی که تهران با شیدایی در اندیشەی صدور انقلاب و افکندن طرحی نو در جهان بود، دوبی و مسقط و ابوظبی و دوحه و جده بار خود را بستند و تهران سودازده را در کوچه پس کوچه های قرن بیست جا گذاشتند.
شهریاران تا به خود آمدند، دیدند که تهران نه تنها مرکز جهان نیست بلکه به قول برنارد هوکارد به پایتختی علیه ایران تبدیل شده است.
شهری زمخت و بدقواره، اسیر ترافیک و آلودگی و با نگاه به گذشته که نفس زنان می کوشد با موتور  هنوز روشن "شهرفروشی" خود را به کوهپایه های خنک شمالی برساند.

اصل این توسعەی شهری که به قیمت گرفتن ریه های پایتخت رو به شمال دارد، تخطی آشکار و بلکه خیانتی عریان به آرمان های انقلاب 1357 است.
انفلاب در مرکز سنتی و محافظه کار شهر و حاشیه های جنوبی آن زاده شد. با کیفرخواستی قاطع علیه نیمەی شمالی تازە متصل شده به شهر و مسکن طبقات متوسط و متجدد که در ادبیات انقلابی مرفهان بی درد نام گرفتند.
تا دو دهه پس از انقلاب هم، جنوب و شمال شهر مرکز جدل های ایدئولوژیکی بودند که ساحت شهرسازی و شهرداری را هم می آلود.
روح پایتخت و معرف میراث اسلامی و ملی کدام بود؟ جنوب و مرکز سنتی و محافظه کار یا شمال نوگرا و سکولار؟

در انتخابات پرحاشیەی سال 1388 این مباحث بیش از هر زمان روی نمودار رفت و مبنایی برای تشخیص جهت گیری سیاسی نیروهای اجتماعی گردید.
علیرغم این مهم، سال های دهەی 80 به نقطه عطفی در انحراف از دستور کار یاد شده و متعاقب آن تلنبار شدن انبوه مشکلات پایتخت بدل شد.

پس از آنکه اجماع نخبگان محصول وجود دشمن خارجی در سال های جنگ با عراق و ذهنیت تهدید مداوم غرب فروپاشید، حامی پروری راهی آسان برای ایجاد یک اتحاد جدید میان هواداران سیستم گردید.
در بستر یک سیاست حامی پروری کنترل نشده، سهام تهران بیش از همه روی بورس سیاست رفت و به ثمن بخس واگذار شد.
شهر فلاکت زدەی کنونی گرچه مشکلاتی مزمن و دیرپا از گذشته و حتی دهه های چهل و پنجاه دارد، اما مرض مرگبار کنونی اش بیشتر ناشی از بی توجهی های دو دهه ی اخیر است.

گویا عقلای قوم علاج آن را فقط در ترک آن و انتقال به دورترین ساحل در جنوب شرق کشور دیده اند.
این انتقال حتما با قسمی تحول دیدگاه و شیفت پارادایم همراه است. اما آموختن از سرمشق عرب های خلیج به سادگی هم میسر نیست.
ملزومات و شرایط این تحول مهم تر از خود آن است. پایتخت جدید اگر بخواهد به مسقط الرس توسعه و مسقطی پارسی و نه حتی دوبی و ابوظبی تبدیل شود، باید تن به جراحی های دردناک دهد.
تغییر نگاه به جهان و تغییر ریل سیاست خارجی و پیشه کردن بینشی اقتصاد محور و ترجیح آن بر ایدئولوژی و رهیافت های آرمانی از سیاست، کمترین توشەی این راه است.
سفر از دامنه های مشجر و خنک البرز تهران به سواحل گرم و شرجی دریای عمان، خالی از خطر نخواهد بود.

#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.