دربارهی علی قمصری و مسئله تکنیکهای گسترش یافته«تکنیک» و «تکنیکهای جدید»، یکی از بحث برانگیزترین مباحث حول محور چهرههای مدعی بدعتی چون علی قمصری، در سالهای اخیر است. طرفدارانش این تکنیکها را، نماد نوآوری میدانند و مخالفانش، با القابی چون آکروباتبازی و ... آن را مورد انتقاد قرار میدهند.
اصولا مسئلهی تکنیکهای جدید اصلا مسئله تازهای، خاصه در نوازندگی تار نیست، از مضراب روی چوب شهنازی تا پوشهای خاص شهناز و نواختن بدون مضراب علیزاده، این موضوع در نوازندگی تار معمول بودهاست.
اما چرا همه موارد گفتهشده، بهیچ وجه باندازه علی قمصری بحث برانگیز نشدند؟
پاسخ من برای این پرسش در ساختار موسیقی علی قمصری نهفته است. موسیقی قمصری، حداقل در سالهای اخیر، نه تنها از نظر فرمال، مدال، تنظیم و سازبندی و ... هیچ حرف جدیدی ندارد، که هیچ نیست جز ملودیهای ساده و دمدستیای که با این تکنیکها، «بزک» شدهاند. ترفند قدیمی بازیهای ریتمیک-متریک او هم، دیگر آنقدر در این سالها توسط خود او و دیگران استفاده شده که دیگر رنگ خود را باختهاست.
در واقع تکنیکهای ابداعی او که بسیاری از اوقات به لحاظ صوتی ماهیتی «غیرملودیک» یا حتی «غیرموسیقایی» دارد، با ذات ملودیهای ساده و عامهپسندش همخوانی ندارد(ملودی ساده ساختن اصلا عیب نیست، اشکال در ناهمخوانی ادعا و محصول است). گویی قمصری ابتدا ملودی خود را میسازد و بعد شروع به کارگذاشتن و چفت و بست ولو تحمیلی تکنیکها روی ملودیاش میکند. تکنیک و موسیقی، مثل آب و روغن، به امتزاج نمیرسند. جهان عامهپسند ملودیها، با جهانی از تکنیکهایی که ادعای معاصریت دارند.
«معاصر» معناکردن این موسیقی، بیمعناتر هم هست. موسیقی معاصر در نمونههای موفق خارجی، شامل نوشدن و پرداخت جدیدی در بسیاری از پارامترها، و نه صرفا تکنیک، است. فرم، هارمونی، فنون چندصدایی و همه چیز تغییر کرده(یا به گفتاری جلو رفته)و بله، براساس نیازهای جدید، تکنیکهایی هم ابداع شدهاند. حتی در نمونه نسبتا موفق داخلی از معاصریت، موسیقی اردوان کامکار، در دورهی خود نه فقط به لحاظ تکنیکال، که از بسیاری جهات متفاوت با قبل بود و حرفهای جدیدی داشت.
استفاده ناهمخوان قمصری از این تکنیکها و جنس ناهمگون موسیقیاش، اتفاقا او را در موقعیتی خاص قرارداده
ملودیهای دمدستی و سادهاش با پوشش این تکنیکها، برای مخاطب عام جذاب است و او ذا جلب میکند، نوازنده این موسیقی و مخاطب مثلا خاص ناآگاه این موسیقی هم به خیال نوآور بودن این موسیقی مدافع آن است. پوشش این تکنیکها بر روی این موسیقی مردمپسند، مخاطب خاصی را جلب میکند که شاید حتی تمام عمر نسبت به موسیقی مردمپسند گارد داشته و اکنون، مرعوب این تکنیکها، فکر میکند با یک موسیقی سرتاسر نو طرف است.
دقیقا به همین دلیل است که همواره مخالف مقایسه یا ادامه راهپنداشتن علی قمصری و حسین علیزاده بودهام. قمصری ادامه راه علیزاده نیست. حتی قابل قیاس با آن هم نیست. علیزاده آنقدر در تمامی پارامترهای موسیقاییش نوآوری داشت که نیازی به آن نداشته باشد زحمت آن را به گردن تکنیک جدیدی بیاندازد. علیزاده آثارش را برای معرفی تکنیک جدیدی نمیساخت، در خلال آثارش تکنیکهای جدیدی هم معرفی میشد و مهمتر از همه، عناصر موسیقی علیزاده، همگون و همخوان بوده و هست. نه ملغمهای از عناصر بیربط.
پ.ن۱: علی قمصری ۹ سال است من را بلاک کرده. بدلیل کامنتی بدون هیچگونه توهین، در جهت رویکرد دوگانه او در قبال خانه موسیقی. مخاطب من نه او که شنوندگانش است.
پ.ن۲: قطعا دلیل دیگر عدم مقایسه علیزاده و قمصری، این است که قمصری در حوزه موسیقی کلاسیک فعالیت نمیکند. او تماما هنرمندی در عرصه موسیقی مردمپسند است. مردمپسند بودن فحش نیست. میتوان آن را پذیرفت و بدون ادعاهایی دیگر ادامه داد.
@arefshahednavaz