WOLF TAB | وُلف تب dan repost
_تروخداولم کن هر چقدر پول بخوای، هرچی بخوای بهت میدم..فقط..دست از سرم بردار.
دست روی دهنم گذاشت و با لحن خشنی گفت:
-اروم بگیر اگه گریه کنی باهات بد تا میکنم، تا دوباره سگ نشدم بس کن، تو که نمیخوای مثل دفعه بعد سگ بشم.
آروم و نوازش گونه گونههامو لمس کرد.
-میدونی چند ماهه ندیدمت
دستشو سر داد سمت لبم و ایندفعه لبامو نوازش کرد.
-میدونی چند وقته این لبای نرم خوش فرمتو نچشیدم، تو حق نداشتید رایکا حق نداشتی ترکم کنی...
چشماش خمار شده بود و از حرکتاش شهوت میبارید.
-میدونی با کارت منو تا چه اندازه تا مرز جنون کشیدی اما دیگه بسه دیگه نمیزارم ازم دور بشی دیگه نمیزارم بری.
دستش و سر داد به سمت زیپ شلوار و سرشو هم بیشتر نزدیکم کرد.
-امشب همینجا دیگه مال من میشی زن من میشی.
دستش که زیپ لباسم و کشید پایین انگار نفس منم باهاش رفت و دستش که خورد به پایین تنم کامل انگار مردم و اون...🔥🥵👇🏻
https://t.me/joinchat/0qm8xXfm6D84YjY0
https://t.me/joinchat/0qm8xXfm6D84YjY0
دختره میفهمه سرطان داره واسه همین عشقش و پس میزنه ترکش میکنه اما پسره دیوانه وار عاشقشه و واسه همین اون میدزده و باهاش...😓🔥
دست روی دهنم گذاشت و با لحن خشنی گفت:
-اروم بگیر اگه گریه کنی باهات بد تا میکنم، تا دوباره سگ نشدم بس کن، تو که نمیخوای مثل دفعه بعد سگ بشم.
آروم و نوازش گونه گونههامو لمس کرد.
-میدونی چند ماهه ندیدمت
دستشو سر داد سمت لبم و ایندفعه لبامو نوازش کرد.
-میدونی چند وقته این لبای نرم خوش فرمتو نچشیدم، تو حق نداشتید رایکا حق نداشتی ترکم کنی...
چشماش خمار شده بود و از حرکتاش شهوت میبارید.
-میدونی با کارت منو تا چه اندازه تا مرز جنون کشیدی اما دیگه بسه دیگه نمیزارم ازم دور بشی دیگه نمیزارم بری.
دستش و سر داد به سمت زیپ شلوار و سرشو هم بیشتر نزدیکم کرد.
-امشب همینجا دیگه مال من میشی زن من میشی.
دستش که زیپ لباسم و کشید پایین انگار نفس منم باهاش رفت و دستش که خورد به پایین تنم کامل انگار مردم و اون...🔥🥵👇🏻
https://t.me/joinchat/0qm8xXfm6D84YjY0
https://t.me/joinchat/0qm8xXfm6D84YjY0
دختره میفهمه سرطان داره واسه همین عشقش و پس میزنه ترکش میکنه اما پسره دیوانه وار عاشقشه و واسه همین اون میدزده و باهاش...😓🔥