🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
📖#حکایت
جنازه ای را بر راهی می بردند
درویشی با پسر بر سر راه ایستاده بودند.
پسر از پدر پرسید :
بابا در اینجا چیست ؟
گفت : آدمی
گفت :کجایش می برند ؟
گفت : به جایی که نه خوردنی و نه پوشیدنی ، نه نان و نه آب ، نه هیزم ، نه آتش ، نه زر ، نه سیم ، نه بوریا ، نه گلیم...
گفت : بابا
مگر به خانه ما می برندش ؟
#عبید_زاکانی
♦️@seemorghbook
📖#حکایت
جنازه ای را بر راهی می بردند
درویشی با پسر بر سر راه ایستاده بودند.
پسر از پدر پرسید :
بابا در اینجا چیست ؟
گفت : آدمی
گفت :کجایش می برند ؟
گفت : به جایی که نه خوردنی و نه پوشیدنی ، نه نان و نه آب ، نه هیزم ، نه آتش ، نه زر ، نه سیم ، نه بوریا ، نه گلیم...
گفت : بابا
مگر به خانه ما می برندش ؟
#عبید_زاکانی
♦️@seemorghbook